هنگامه قاضیانی:من باید می‌رفتم زود زود زود

به گزارش ردکارپت فیلم: «هنگامه قاضیانی برای همیشه از دنیای بازیگری خداحافظی کرد»؛ خبری تلخ و دردناک از جانب هنرمندی با توان نقش‌آفرینی بالا، بازیگری که دوران اوج کاری را سپری می‌کند و علاقه‌مندان زیادی دارد بعد از ۲۴ سال تلاش و کوشش بی‌وقفه، به این نتیجه رسیده که حرفه خود را ببوسد و کنار بگذارد. تصمیمی عجیب و پرسش‌برانگیز که چرا باید هنرمندی که روزهای درخشش اش را طی می‌کند و از طرفی عاشقانه حرفه خود را دوست دارد و بعد از۲۴ سال که هنر بازیگری بخشی از وجود او شده به مرحله‌ای برسد که تمام دنیا و زیست خود را نادیده بگیرد و برای مردم بنویسد: من باید می‌رفتم.

متن خداحافظی را که او جمعه شب با مخاطبان به اشتراک گذاشت درعین جسارت و قدرتمندی، آنقدر سوزناک و ناراحت‌کننده بود که دل هر مخاطبی را به درد می‌آورد آن جایی که از مخاطبان می‌خواهد برای او به یادگار چند خطی بنویسند: «برای اولین و آخرین بار خواهش دارم همه شما یک جمله زیبا برای خداحافظی به یادگار برایم بنویسید. برای همه شماهایی که با عشق بی‌شرط از نسل‌های متفاوت، سال‌ها کنارم ایستادید.»
این هنرمند در یادداشت خود می‌نویسد: بگذارید امشب در این حس غریب، اندوه را، برای یک شب هم که شده به ضیافت با شکوه زندگی دعوت کنیم.
اولین فیلم «سایه روشن» بود، سال ۱۳۷۸ با سینما، شیدایی‌هایم راهش را پیدا کرد. چرا میگم حس غریب، چون در همان اولین فیلم که سعادت تجربه شاگردی کردن در حضور عزت‌الله خان انتظامی را داشتم در پلانی از فیلم به من گفتند: «دخترم حس تعریف‌کردنی نیست.» دوستتان داشتم و دارم و خواهم داشت تا روزی که زمین را ترک کنم.»
خانم مهری شیرازی، استاد باوقار من، سینما را با شما آغار کردم، بهتون قول دادم کم نگذارم و وفادار بمانم به مردم عزیزم در راه دشوار هنر و فرهنگ. به اندازه وسعم تلاش کردم. قلبتان را می‌بوسم.
من باید می‌رفتم با قطاری که برام
آخرین گلوله آخرین خشاب بود
من باید می‌رفتم زود زود زود
یکی تو خاطره‌هام زخم برداشته بود
وداع من بعد از بیست و چهار سال خدمت با بازیگری…
اگرچه قاضیانی در نوشتار خود به دلیل جدایی‌اش از دنیای بازیگری هیچ اشاره‌ای نکرده اما کاملا واضح و مشخص است و همه می‌توانیم حدس بزنیم که او چرا این کار را کرده. درنتیجه باز هم کاملا مشخص است که حضور او و ادامه همکاری او در فیلم‌ها و سریال‌ها چالش‌برانگیز می‌شود و این مساله ادامه کار را هم برای او و هم برای تولید‌کنندگان سخت و دشوار می‌کند.

شرایط سخت کار در سینما برای خانم‌ها
ما برای تحلیل چنین اتفاقی سراغ منتقدان و سینماگران زیادی رفتیم، عده زیادی از آنها نمی‌خواستند در این شرایط گفت‌وگو کنند، یک تهیه‌کننده سینما که تمایلی به آوردن نامش نداشت گفت‌وگو کردیم و در تحلیل خود از خداحافظی هنگامه قاضیانی از بازیگری گفت: به جسارتی که این بانو داشت، آفرین می‌گویم آن‌هم زمانی که می‌دانیم هنر بازیگری بخشی از وجود این هنرمند است اما بگویم سینمای ایران دوران بسیار عجیب و سختی را سپری می‌کند، شرایط کار برای خانم‌ها در سینما بسیار سخت شده، خیلی از خانم‌ها دوست دارند در فیلم‌ها و سریال‌ها بازی کنند و علاقه‌مند به شغل‌شان هستند، اما بنا به شرایط موجود در جامعه نمی‌خواهند با روسری در فیلم‌ها باشند و نگران قضاوت مردم هستند، دوست ندارند محبوبیت خود را در میان مردم جامعه از دست بدهند درنتیجه از حضور در بسیاری از فیلم‌ها با دستمزدهای کلان خودداری و پیشنهادها را رد می‌کنند. قطعا خانم قاضیانی هم بسیار علاقه‌مند به هنر بازیگری است ولی به دلیل شرایط کاری سخت ترجیح داده از حضور در فیلم‌ها و سریال‌ها خداحافظی کند. او در ادامه صحبتش گفت: اتفاقی که برای این بازیگر شناخته‌شده افتاده در آینده‌ای نزدیک ممکن است برای هرکدام از بازیگران بیفتد، همان‌طور که در تلویزیون و برای مجریان شناخته‌شده اتفاق افتاد. دیروز برای عادل فردوسی‌پور بود امروز برای خانم قاضیانی و فردا هنرمند دیگر.
این تهیه‌کننده می‌گوید: از آنجایی که فیلم‌ها واقعیات جامعه را در بر نمی‌گیرد و تصاویری که در فیلم‌ها نشان داده می‌شود با آنچه روی پرده مخاطب می‌بینید دوگانگی و تناقض دارد این هم مهم‌ترین دلیل در کناره‌گیری بازیگران خانم از حضور در فیلم‌هاست. چون نوع پوشش خانم‌ها در سطح جامعه با آن چیزی که در فیلم‌ها دیده می‌شود کاملا تفاوت دارد.
این منبع آگاه هشدار داد: نگران این هستم همان‌طور که تلویزیون اهمیت و وجاهت خود را درمیان مردم از دست داده سینما هم خالی از هنرمندان محبوب باشد و جذابیتش را برای مردم از دست بدهد.

ضایعه دردناکی است
اما بهروز غریب‌پور، کارگردان سینما و تئاتر که تجربه همکاری با هنگامه قاضیانی را در فیلم «اردک لی» دارد، می‌گوید: این فیلم تنها همکاری ما باهم بود، به شخصه در این فیلم این بانو را بسیار بازیگر کنجکاو و علاقه‌مند به نقش‌آفرینی دیدم که ضمن تلاش برای درک نقش کوشش می‌کرد با تمام وجود کاراکتر را به مخاطب ارایه بدهد. او از بازیگرانی است که به داوری من نوع بازی‌اش تفاوت عمیق با دیگر بازیگران دارد اما اینکه او با چنین توانایی بخواهد از حرفه خودش جدا شود و از آن خداحافظی کند، بسیار باعث تاسف است.
برای کسانی که با سایر فعالیت‌های خانم قاضیانی آشنا نیستند بگویم که ایشان مترجم خیلی خوبی هستند و تحصیلات دانشگاهی خارج از کشور دارند، یکی از کتاب‌های مفیدی که این بازیگر ترجمه و چاپ کردند نقدی است بر جامعه امریکا و رفتار تبعیض‌آمیز و دهشتناک سفید پوستان امریکایی با بومیان امریکا. درنتیجه خانم قاضیانی هم بازیگر توانمند و هم مترجم خوب و هم در عرصه موسیقی درخشیدند. به نظرم هنرمند چندجانبه از دنیای هنر خداحافظی کردند.
غریب‌پور در ادامه می‌گوید: هرکسی به دلایل مختلف می‌تواند از حرفه مطلوب و مورد علاقه‌اش خداحافظی کند اما نه در سن و سال خانم قاضیانی و نه با محبوبیت و موقعیتی که او کسب کرده است. البته خانم قاضیانی با این تصمیم خود قطعا تاثیرات مثبتی بر ذهن و یاد مخاطبان خود می‌گذارد و تفاوت او را با بازیگرانی که به هر شکل و با هر شرایطی به کار تن می‌دهند را نشان می‌دهد اما به هر حال تصمیم تلخی بود.
غریب‌پور می‌گوید: خانم قاضیانی به دلیل خداحافظی خود از دنیای بازیگری اشاره نکرده اما خودمان که می‌توانیم حدس بزنیم به چه دلیلی است؛ به نظر من خانم قاضیانی یک نشان و زنگ خطر است. نشانه از شرایط دردناکی که زمانه امروز بر هنرمندان تحمیل می‌کند. اینکه هنرمندی نتواند یا به او اجازه ندهند در کار و حرفه‌ای که متعلق به آن است حضور داشته باشد ضایعه بسیار تلخ و دردناکی است. اما به شما می‌گویم که شرایط برای همه ما هنرمندان دشوار است. چه موضع‌گیری سیاسی کرده باشیم و چه نکرده باشیم چه افرادی که به وقایع جامعه اعتقاد داشته باشند چه اعتقاد نداشته باشند. همه ما این روزها شرایط سختی را تجربه می‌کنند.
او ادامه می‌دهد: شاید باورتان نشود با هنرمند شناخته‌شده‌ای چند روز پیش صحبت می‌کردم به من گفت: برای گذران زندگی کارمند شرکت پسرم شدم. یا یکی از اعضای گروه تئاتر عروسکی آرام برای خداحافظی به من زنگ زد و گفت: با ویزای کار به خارج از کشور مهاجرت می‌کنم. این یعنی چه؟ این نکته بسیار تلخ و دردناک است. به نظر من این نوع خداحافظی از حرفه، چه در تئاتر و چه در سینما نشان‌دهنده اوضاع وخیم جامعه هنری است.
اینکه در شرایط موجود چه تغییری حاصل می‌شود بحث نیست اما برگرداندن این حجم از نیرو، استعداد و توانایی غیرممکن است و این موضوع بسیار تکان‌دهنده است. بااین شرایط تصور می‌کنم زمانی نوبت کار برای من و امثال من می‌شود که ما در قطعه هنرمندان یا قسمتی از ایران به خاک سپرده شدیم.
عنوان مطلب جمله‌ای است از آخرین یادداشت اسلام کاظمی پیش از مرگ در غربت


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند