به گزارش ردکارپت فیلم: فرزاد امینی کارگردان نمایش «کرکس» که در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است در یادداشتی درباره ویژگی های نمایشنامه توضیحاتی ارائه داد.
نمایش «کرکس» که بیش از ۴ دهه قبل به قلم سودابه فضایلی نوشته شده است این روزها در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود. فرزاد امینی، کارگردان این اثر نمایشی درباره مضمون اثر یادداشتی نوشته است که در ادامه می خوانید.
در یادداشت فرزاد امینی آمده است:
«در این متن، عمیقترین سیاهی سخن میگوید. عمق سیاهی آن سینهای که شکافته شود و کرکس بزاید. آن «زن خاکی» که مسخ شود و صدایش خرناسه کرکس شود، عرصه صحنهاش صحرای وجود است که «مرد سیاه» بر آن «در این دامگه حادثه چون افتادهست» که به هوا هم خنج میکشد و ناخنهایش را کف صحنه میکشد و بر تن خویش.
«مرد سیاه» سر از جهان درآورده سیاه و عاصی که «طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق»، به همین خاطر است که وقتی دیالوگهایش از گلو پرتاب میشود، خون میخورد. خون جگر میخورد. »مرد سیاه» وجدان معذب آن تمنّای روحیست که در تاریخ فرهنگ و اندیشه ایران خواسته از وجود تنگ طبیعتش و مخلوق تخت بندِ بودنِ مهجورش به در آید اما «مرد سیاه» فقط توانسته که به خویش و هوای خویش خنج بکشد و روی صحنه خون استفراغ کند.
«کرکس» سودابه فضایلی صیرورت و تداوم تاریخی این سیهه و خون جگرِ تراژیک ایرانی است. حلّاج، سهروردی، عین القضات، صادق هدایت، نیما یوشیج، خطابِ آن «زارت بکشم» بودهاند و این تاریخ، نهانی با آن دلسوخته نظری داشته و «کرکس» روایت این دلسوخته است که خطاب شده: «زارت بکشم».
روایت طریق و سبیلِ «کفر زلف» است. سودابه فضایلی با «کرکس» مفسّر تداوم حلاجِ نهان و مکنون ایران است. سماجت و عدم انعطاف تاریخ فرهنگی ایران در مقابل تداوم آن روحی که تمنای تحقق خویش را دارد و سرآخر در تاریخ صیرورتش در تاریخ اندیشه اروپای قرن ۱۹، بالاخره یک اگزیستانسِ محقق شده میشود و اما در ایران از سر آن سماجت و واپسگری در پشت قرن ١۶، وامانده است و دریغمند اراده آزاد و محقق مدرن خویش، به خویش و هوای خویش خنج میکشد، کرکس میشود و کرکس میزاید. «کرکس» سودابه فضایلی بحرالاشرار است و بیانگر این است که ما در «دامگه حادثه» چون افتادهایم. حکایت ما هم مردمانی است که در دامگه حادثه افتاده است.»
این اثر نمایشی تا ۷ آبان هر روز ساعت ۱۷:۳۰ در سالن ناظرزادهکرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
بدون دیدگاه