به گزارش ردکارپت فیلم: میثم کریمی (منتقد سینما) در یادداشتی به نقد و تحلیل فیلم سینمایی «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی پرداخته و آن را دارای قصهای ماجراجویانه در گونه درام دانسته است.
قصه «بعد از رفتن» ماجراجویانهای در گونه درام است. اما توانسته با فاصله گرفتن از سوژههای تکراری و حفظ تعلیق داستان تا سکانسهای پایانی ساختار متفاوتی از قصه گویی را در خود بگنجاند.
نام فیلم کاملا گویای ماجرای آن است. گویی همه چیز از «بعد از رفتن» آغاز میشود، ۴ سال دوری یک زن از خانواده و بازگشت دوبارهاش که ماجراهایی را رقم میزند و از راز سر به مهری که همسرش سالها با آن دست به گریبان و در جستجویش بوده، پرده برمیدارد اما این افشا چنانچه در طول داستان طی میشود و مخاطب را تشنه رمزگشاییاش میکند، صورت نمیگیرد. در واقع این راز در یک سکانس و طی دیالوگی بین مونا با بازی سارا بهرامی و آرش با بازی صابر ابر مطرح میشود. با این وجود فیلم «بعد از رفتن» را باید از منظر طرح مساله رحم اجارهای و بحثها و نقطه نظرات درباره آن یک اثر نوآورانه در حوزه مضمونی دانست.
این فیلم همچنین داستان انسان امروز است؛ سرگشته و غوطهور در مشکلات کوچک اما فراگیر خود. چالشهایی که برای او پیوسته سوال برانگیز است و در پی پاسخگویی به آنها گاهی یکباره و با یک تصمیم ناگهانی موقعیتی را رها میکند و این رها کردن تاوانهایی را برایش به دنبال دارد. گویی زندگی از جایی به بعد رنگ دیگری به خود میگیرد و این همان تعبیری است که کارگردان اثر از «بعد از رفتن» داشته است. رضا نجاتی فیلم اول بلندش را با «بعد از رفتن» ساخته و ثابت کرده است که میتوان به او اعتماد کرد. او با تهیه کنندهای جوان (محمود بابایی) نیز در این اثر همکاری کرده است. نکته جالب توجه دیگر درباره این فیلم پایان تا حدی غیرمستقیم آن است و در زاویه «های انگل» دوربین آرش را در موقعیتی مردد بین ماندن و رفتن نشان میدهد که احتمال به ماندن او در ذهنیت مخاطب بر اساس پازلی که داستان قصهگوی فیلم هر تکهاش را برایش میچیند، پررنگتر جلوه میکند. همچنین درباره این فیلم باید گفت که از معدود دفعاتی است که در سینمای ایران فیلمهایی با قصههای بالقوه تلخ به فعلیت پایانی نسبتا خوش و امیدبخش میرسند و مخاطب منتظر پایان خوش ایرانی را جلب میکنند.
بدون دیدگاه