به گزارش ردکارپت فیلم: ایزابل یاسمین آجانی (به فرانسوی: Isabelle Yasmine Adjani) (زادهٔ ۲۷ ژوئن ۱۹۵۵) بازیگر فرانسوی است.
آجانی از آغاز فعالیت هنریاش در دههٔ ۱۹۷۰ میلادی تاکنون در بیش از ۳۰ فیلم سینمایی نقشآفرینی کرده و تابهحال ۴ جایزهٔ سزار[۱] دریافت کردهاست. او همچنین تابهحال ۲ مرتبه نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین بازیگر زن بودهاست.
نام اصلی | ایزابل یاسمین آجانی |
---|---|
تولد | ۲۷ ژوئن ۱۹۵۵ (۶۵ سال) نیویورک |
ملیت | فرانسه |
پیشه | بازیگر |
سالهای فعالیت | ۱۹۷۰ تا کنون |
همسر(ها) | وارن بیتی ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۷ دنیل دی-لوئیس ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۴ |
زندگی و کار
ایزابل آجانی در ۲۷ ژوئن ۱۹۵۵ در پاریس متولد شد. پدرش الجزایری و مادرش آلمانی بود.
در دوازده سالگی برنده یک جایزه دکلمه شد و از آن پس روی صحنه میرفت. برای نخستین بار در سن چهارده سالگی (۱۹۶۹) وقتی شاگرد مدرسه بود، جلوی دوربین رفت و کارنامه سینمایی اش با بازی در یک فیلم کودکان به نام غرغروی کوچولو شروع شد که در ایام تعطیلات تابستانی تحصیلی، در آن به ایفای نقش پرداخت.
ایزابل آجانی حرفه بازیگری را از صحنه تئاتر شروع کرد و نخستین بار در سال ۱۹۷۰ تحت هدایت روبر حسین روی صحنه تئاتر شهر نیس رفت و در نمایشنامه خانه برنارد آلبا، اثر فدریکو گارسیا لورکا، بازی کرد.
در سن هفده سالگی (۱۹۷۲) پس از فیلم فوستین و تابستان زیبا که در آن همراه دیگر هنرپیشه هم نسل خود ایزابل هوپر، ایفای نقش داشت و در حالی که آموزش کلاسیک بازیگری ندیده بود، به عضویت کمدی فرانسز درآمد و منتقدان به ستایش وی پرداختند و از این رو وی از معدود بازیگران تئاتر فرانسه است که علیرغم فقدان تحصیلات آکادمیک در رشته هنرهای نمایشی، موفق شد به عضویت این نهاد بسیار معتبر در آید.
با ایفای نقش در اجراهایی از نمایشنامههای مولیر، فدریکو گارسیا لورکا و ژان ژیرودو به شهرت رسید و کارنامه تئاتری اش را ساخت.
آغاز فعالیت بازیگری اش نیز در تلویزیون با فیلم زاز فلامان (روبر واله) در سال ۱۹۷۲ بود و بعد نیز بدون تحصیلات آکادمیک در رشتههای هنرهای نمایشی به اتفاق برنار بلیه در اجرای کمدی فرانز در اقتباسی تلویزیونی از مدرسه زنان، اثر مولیر به کارگردانی ریمون رولو ظاهر شد که به مناسبت سیصدمین سالگرد این نمایشنامهنویس بزرگ فرانسه برگزار میشد. سپس در نمایشنامهای به همین نام اثر ژیرودو در نقش شخصیت اوندین ظاهر شد. از آن به بعد فعالیتش را در سینما متمرکز کرد و بخاطر نقش دختر جوان در فیلم سیلی (با شرکت آنی ژیراردو و لینو وانتورا) به عنوان خوش آتیهترین بازیگر زن، جایزه _سوزان بیانکنی_ را از آن خود کرد.
از طرف کمدی فرانسز به او پیشنهاد یک قرارداد بیست ساله شد. اما او در عوض به پیشنهاد فرانسوا تروفو که او را برای بازی در نقش اول سرگذشت آدل ه.۱۹۷۵ (میلادی) برای شخصیت دختر عاشق و بخت برگشته ویکتور هوگو برگزیده بود، پاسخ مثبت داد و در دنیای سینما نیز به موفقیت و محبوبیت بسیاری رسید و نامزد _جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن_ شد و _منتقدان فیلم نیویورک_ نیز جایزه بهترین بازیگری نقش اول زن را به او اعطا کرد و از این جهت وی شهرت بینالمللی اش را مدیون ایفای این نقش است.
برای ایزابل آجانی، خوش عکسی رمز اصلی موفقیت بودهاست. چهره او سوژه بیانتهایی برای انبوهی از عکسها بوده که همه روی زیبایی توأم با اندکی غرابت و کیفیت دست نیافتنی و انگار انتزاعی آن، متمرکز بودهاند، با حالتهای غیرعادی، اغلب در حال شکلک درآوردن، بدون جنبههای اروتیک و با تأکید بر یک جذابیت کودکانه، انگار همیشه جوان و معصوم و پاک و رؤیایی. این فیزیک مناسب و سینمایی، در فیلمی مثل سرگذشت آدله در نقش خود بسیار خوش مینشیند. در نقش دختر پریده رنگ، لاغر اندام و سودایی ویکتور هوگو که به قول معروف سرش در آسمانها و پاهایش روی زمین است و جلوی چشم ما از رنج عشقی یک طرفه و چنان رمانتیک که در خور رمانهای پدرش است، تحلیل میرود و کارش به سرگردانی و جنون میکشد.
معصومیت دخترانه چهرهاش و طراحی لباس و گریم استادانه، او را در نقش این سیندرلای ناکام قرن نوزدهمی بس متقاعدکننده، نشان میدهد. او جزئی از فضای تاریخی فیلم میشود. او نه یک شمایل خشک و شق و رق تاریخی است و نه یک ستاره معاصر که نتوان در نقش آدم یک قرن پیش تصورش کرد. برای مقصود تروفو، یک برداشت امروزی از یک سرگذشت دیروزی، کاملاً انتخاب بجایی بود. تروفو از بازسازی یک مستند – شرح حال پرهیز کرد و به آجانی آزادی کامل داد تا روح و ذهن زنی را به نمایش بگذارد که در انزوای مطلق زندگی میکند، میکوشد به وسیله افکارش نجات یابد و در عین حال خاطرات روزانهاش را از واقعیت جهان اطرافش به رشته تحریر درمیآورد. اجرای نقش آجانی بسیار جذاب و در ارائه خودانگیختگی دختر جوان بسیار موفق بود؛ ولی تمپوی سست فیلم، ریشه ادبی اش و فقدان آشکار قدرت موشکافی در بازیگری چنین جوان، موجب شد تا آجانی نتواند شخصیتی واقعاً قانعکننده و زنده خلق کند که قادر باشد علاقهای عمیق در تماشاگر نسبت به سرنوشت تراژیک آدل بوجود آورد. با این وجود، پس از این نقش بلندپروازانه، کارگردانهای بسیاری خواهان حضور وی در فیلمهایشان شدند و تا سالها بعد ستاره سینمای فرانسه و اروپا بهشمار میآمد، در حالی که در _سینمای آمریکا_ به جایی نرسید.
در فیلم مستأجر (۱۹۷۶) ساخته رومن پولانسکی در نقش دختر اسرارآمیزی که نمیتواند کمکی به قهرمان روانپریش رومن پولانسکی کند، خوش درخشید.
در سال ۱۹۷۷ در فیلم باروکو ظاهر شد.
نخستین نقش آمریکایی اش در فیلم نوآر راننده (۱۹۷۸) در نقش یار وفادار رایان اونیل در ماجراجوییهای کینه ورزانهاش، چندان جالب توجه نبود. با وجود حضور در فیلمهایی چون مستأجر و راننده به دام وسوسه ستاره بینالمللی شدن نیفتاده و عمدتاً در فرانسه باقیماندهاست.
فیلم ویولت و فرانسوا (۱۹۷۷) و فیلم نوسفراتو (۱۹۷۹) که تفسیر هرتزوگ بود بر اثر کلاسیک مورنا و فیلم خواهران برونته (۱۹۷۹)، هیچ امکانی برای بروز کیفیات استثنایی آجانی بازیگر بوجود نیاوردند. در واقع تمامی این فیلمها و حتی فیلم کوارتت (۱۹۸۱)، فقط به کیفیات استتیک و فتوژنیک وی تأکید داشتند.
اما بعد از چندی آجانی به بلوغ بازیگری اش رسید. در اوایل دهه ۱۹۸۰، به نظر میرسید که وی به آرامش و قراری دست یافته و در مقابل دوربین اعتماد به نفس نشان میداد. در فیلم سراپا شور و شوق (۱۹۸۲) به خوبی توانست در مقابل ایو مونتان عرضه اندام کند.
در دهه هشتاد که مطلقاً ارتباطمان در ایران با تصویر سینمایی او قطع شده، در مجامع سینمایی فرانسه جایزه باران شدهاست و چنانکه پیداست ستاره اقبالش روز به روز درخشانتر میشود. هرچند در اینجا تصویر ذهنی او پیوندی ناگسستنی با پرتره آدل هوگوی سراسیمه، خجالتی، بی کس و کار و تنها یافتهاست، که اسیر احساسات خود، به باقی دنیا و واکنشهایشان بی اعتنا است. در بقیه فیلمها هم او خصائص یک انتلکتوئل منزوی و دور از دسترس را بروز میدهد. گویی قرار است جانشینی اسلاف خود در سنت ستاره زن / شمایل ملی در فرانسه شود که قبلاً آن را تجربه کردهاند.
در سال ۱۹۸۱ میلادی برنده جایزه _بهترین بازیگری سزار_ و _جایزه جشنواره کن_ برای فیلم زیرسلطه و نیز برنده _جایزه جشنواره کن_ برای فیلم گروه چهار نفره شد. در این سال همچنین فیلم تسخیر (آندره ی زولاوسکی) وی را برنده _جایزه نخل طلا بهترین بازیگر زن جشنواره کن_ و نیز _جایزه سزار بهترین بازیگر زن_ شد و فیلم کوارتت (جیمز آیوری) برایش _نخل طلا بهترین بازیگر زن جشنواره کن_ به ارمغان آوردند.
فیلم مدار مرگبار در سال ۱۹۸۳ میلادی استعداد آجانی به عنوان بازیگر را تردیدناپذیر کرد. وی توانست غنایی در شخصیت پردازی عرضه کند که تا قبل از آن هرگز امکان بروزش را نیافته بود و در همین سال، نقش آفرینی اش در قالب دختری تباه شده که در پی راز تولدش است در ساخته ژان بکر یک تابستان مرگبار، ستایش منتقدان و تماشاگران را در پی داشت. فیلم در جشنواره کن آن سال عرضه شد و علیرغم نظرهای ضد و نقیضی که برانگیخت، آجانی را صاحب دومین _بهترین بازیگر جایزه سزار_ کرد. دیگر همگان ایزابل آجانی را به عنوان بازیگر زن پذیرفتند. در فیلم کامیل کلودل (سال ۱۹۸۷)، در نقش مجسمهسازی که دلباخته هنر و جسارت اوگوست رودن (با بازی ژرار دو پارادیو) است، بازی باشکوهی ارائه داد و توانست نقش پیچیده زن نیمه هنرمند-نیمه مجنون را به زیبایی هر چه تمامتر ایفا کند و برنده جایزه _بهترین بازیگری سزار_ و جایزه _بهترین بازیگری خرس نقره جشنواره برلین_ و نیز نامزد _جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن_ برای این فیلم شد. در فیلم ملکه مارگو (سال ۱۹۹۴ میلادی) با اینکه تقریباً چهل ساله بود، چنان جوان و ملیح جلوه کرد که گویی گذشت زمان بر او کوچکترین تأثیری نگذاشتهاست. نقش شخصیت متناقض و پر از ظرافت مارگو را با آن همه روابط پیچیده با برادران، شوهر و محبوبش، جز آجانی بازیگر دیگری نمیتوانست بر پرده به تصویر بکشد و برای همین فیلم برنده جایزه بهترین بازیگری سزار شد.
آجانی به زعم اغلب منتقدان سینما و تئاتر، پدیده نسل خودش و، حداقل طی سه دهه آخر قرن بیستم، مهمترین بازیگر زن پرده و صحنه فرانسه بود. بخصوص به خاطر ایفای نقش کوچکترین دختر ویکتور هوگو که در پی عشق افسری انگلیسی کارش به جنون میکشد، غیرعادیترین شخصیت زن سینمایی پس از ژان مورو خوانده شدهاست. او معجونی است از ملاحت، اقتدار، مدرنیسم و کلاسیسم.
دیوید تامسن او را مناسبترین بازیگر برای ایفای نقش سارا برنار میداند و معتقد است در لباس هر دوره ای، تماشاگر را وادار میکند دنیای آن دوره را جوری باور کند که گویی در زمان حال میگذرد.
ایزابل آجانی را به دلیل بلندپروازی و تبلیغاتی که در اطراف خود به پا کرده، یک ستاره ذاتاً فرانسوی میشناسند.
زندگی شخصی
وی دارای دو پسر است که یکی از برونو نویتن (فیلمبردار و کارگردان) به نام بارنابه نویتن (آهنگساز) است و دیگری از دانیل دی لوییس (بازیگر ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۴) میباشد.
فیلمشناسی
سال | فیلم | نقش | کارگردان | توضیحات |
---|---|---|---|---|
۱۹۷۰ | Le Petit bougnat | Rose | Bernard Toublanc-Michel | |
۱۹۷۲ | فوستین و تابستان زیبا | Camille | نینا کمپانز | |
۱۹۷۳ | L’école des femmes | Agnès | Raymond Rouleau | فیلم تلویزیونی تهیهشده توسط کمدی-فرانسز |
۱۹۷۴ | L’avare | Mariane | René Lucot | فیلم تلویزیونی تهیهشده توسط کمدی-فرانسز |
Le secret des Flamands | Maria | Robert Valey | فیلم تلویزیونی | |
سیلی | Isabelle Doulean | کلود پینوتو | برنده جایزه دیوید دی دوناتلو بهترین بازیگر زن | |
Ariane | Ariane | Pierre-Jean de San Bartolomé | ||
۱۹۷۵ | The Story of Adèle H. | Adèle Hugo | فرانسوا تروفو | برنده جشنواره فیلم کارتاگنا برنده دیوید دی دوناتلو برنده جایزه هیئت ملی بازبینی فیلم برای بهترین بازیگر زن برنده National Society of Film Critics Award for Best Actress برنده جایزه حلقه منتقدان فیلم نیویورک برای بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن نامزد جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن |
Ondine | Ondine | Raymond Rouleau | فیلم تلویزیونی | |
۱۹۷۶ | The Tenant | Stella | رومن پولانسکی | |
باروکو | Laure | آندره تشینه | نامزد جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن | |
۱۹۷۷ | Violette et François | Violette Clot | ژاک روفیو | |
۱۹۷۸ | The Driver | The Player | والتر هیل | |
۱۹۷۹ | نوسفراتو، خونآشام | Lucy Harker | ورنر هرتسوک | برنده جایزه بامبی |
The Brontë Sisters | امیلی برونته | آندره تشینه | ||
۱۹۸۱ | Clara et les Chics Types | Clara | Jacques Monnet | |
تسخیر | Anna/Helen | آندژی ژووافسکی | برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن برنده جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن |
|
کوارتت | Marya Zelli | جیمز آیووری | برنده جایزه بهترین بازیگر زن جشنواره کن | |
L’Année prochaine… si tout va bien | Isabelle Maréchal | Jean-Loup Hubert | ||
۱۹۸۲ | Tout feu, tout flamme | Pauline Valance | ژان پل راپنو | |
The Last Horror Film | خودش | دیوید وینترز | ||
آنتونیتا | Antonieta Rivas Mercado | کارلوس سائورا | ||
۱۹۸۳ | Mortelle randonnée | Catherine Leiris/Lucie, ‘Marie’ | کلود میلر | |
یک تابستان مرگبار | Eliane known as ‘Elle’ | ژان بکر | برنده جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن | |
۱۹۸۴ | Pull marine | لوک بسون | فیلم کوتاه | |
۱۹۸۵ | مترو | Héléna | لوک بسون | نامزد جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن |
۱۹۸۶ | T’as de beaux escaliers tu sais | Isabelle | انیس واردا | کوتاه |
۱۹۸۷ | ایشتار | Shirra Assel | الین می | |
۱۹۸۸ | کامی کلودل | کامی کلودل | برونو نویتن | برنده جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن برنده خرس نقرهای برای بهترین بازیگر زن در Berlin[۲] نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن |
۱۹۹۰ | Lung Ta: Les cavaliers du vent | Narrator | Marie-Jaoul de Poncheville Franz-Christoph Giercke |
|
۱۹۹۳ | Toxic Affair | Pénélope | Philomène Esposito | |
۱۹۹۴ | ملکه مارگو | Margot | پاتریس شرو | برنده جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن |
۱۹۹۶ | شیاطین | Mia Baran | جرمیا اس. چچیک | |
۱۹۹۸ | پاپاراتزی | Herself | آلن بربریان | |
۱۹۹۹ | Bonne Nuit | Yvette | ||
۲۰۰۲ | La Repentie | Charlotte/Leïla | Laetitia Masson | |
آدولف | Ellénore | بنوآ ژکو | برنده Cabourg Romantic Film Festival Award for Best Actress | |
۲۰۰۳ | Bon Voyage | Viviane Denvers | ژان پل راپنو | |
Monsieur Ibrahim et les fleurs du Coran | The Star | فرانسوا دوپرو | ||
۲۰۰۸ | Figaro | Countess Almaviva | ژاک وبر | |
La journée de la jupe | Sonia Bergerac | Jean-Paul Lilienfeld | برنده جایزه سزار بهترین بازیگر نقش اول زن برنده Lumières Award for Best Actress برنده Globes de Cristal Award for Best Actress |
|
۲۰۱۰ | Mammuth | The Lost Love of Serge | Gustave de Kervern Benoît Delépine |
حضور در ۶۰th Berlin International Film Festival |
۲۰۱۱ | Aïcha | Doctor Assoussa | Yamina Benguigui | مجموعه تلویزیونی (Episode: “Job à tout prix”) |
De Force | Clara Damico | Frank Henry | ||
۲۰۱۲ | David et Madame Hansen | Madame Hansen-Bergmann | الکساندر استیه | |
۲۰۱۳ | عشق در پاریس | Marie Elise | Prem Raj | فیلم بالیوود |
۲۰۱۴ | Sous les jupes des filles | Lili | اودره دانا | |
۲۰۱۶ | Carole Matthieu | Carole Matthieu | Louis-Julien Petit | |
۲۰۱۷ | Call My Agent! | خودش | Jeanne Herry | مجموعه تلویزیونی (۱ اپیزود) |
۲۰۱۸ | The World Is Yours | Dany | Romain Gavras |
بدون دیدگاه