به گزارش ردکارپت فیلم: سحر صباغ سرشت متولد ۱۸ اردیبهشت ۱۳۵۹ در تهران ، بازیگر و تهیه کننده است
فارغ التحصیل لیسانس ادبیات نمایشی می باشد که از ۱۴ سالگی تئاتر را شروع کرد و در سال ۱۳۷۷ با سریال «روزگار جوانی» به شهرت رسید.
ایشان در یک خانواده چهار نفری به دنیا آمده و تنها یک خواهر بنام پگاه دارد.
کلاس از ۱۳ سالگی
از ۱۳ سالگی زیر نظر اساتیدی مثل خانم مهتاب نصیرپور و آقای محمد رحمانیان هنرجوی تئاتر شد و با بهنوش بختیاری و شایسته تهران هم دوره بود
از تئاتر تا جلوی دوربین
از سال ۱۳۷۳ وقتی ۱۴ ساله بود بصورت حرفه ای بروی صحنه نمایش رفت.او در ادامه کنار بازیگری بعنوان دستیار و برنامه ریز فعالیت خود را شروع کرد و سال ۱۳۷۷ وقتی ۱۷ ساله بود با نقش جیران سریال «روزگار جوانی» جلوی دوربین رفت.
خودش می گوید در این سریال هم بعنوان بازیگر نقش اصلی زن و هم بعنوان دستیار کارگردان و برنامه ریز در پشت صحنه فعالیت می کردم
تغییر مسیر به تهیه کنندگی
از شروع نوجوانی ام در این حرفه در مشاغل مختلف از بازیگری ، دستیاری کارگردان و برنامه ریزی ، مدیریت تولید و جانشینی تهیه کننده تا سرمایه گذاری فیلم مسیری قدم به قدم، آهسته و پیوسته را طی طریق کردم
روحیه شخصی، توان فکری و دغدغه مندی هایم را در جریان تهیه کنندگی یافتم و با این درک از ابتدا در حرفه های کاملا مرتبط با این حرفه به تدریج رشد کردم و بالا آمدم
فصل نرگس
سحر صباغ سرشت اولین بار بطور مستقل در مقام تهیه کننده فیلم «فصل نرگس» را در سال ۱۳۹۴ به سرانجام رساند
این فیلم با حضور امیر آقایی و گوهر خیراندیش در ژانر اجتماعی با نگاهی انسان دوستانه، قصه ای امید بخش را به شیوه ای متفاوت در مورد اهدای اعضا روایت می کند
ازدواج در ۳۷ سالگی
سحر صباغ سرشت روز ۴ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۲ ظهر وقتی ۳۷ ساله بود با آقای مسعود آذری ازدواج کرد و به جرقه هنرمندان متاهل پیوست
تقدیر و شکرگزاری
در تقدیر هر انسانی معجزه ای از طرف خدا تعیین شده که قطعا در زمان مناسب نمایان خواهد شد ، یک شخص … یک اتفاق خاص … یا یک موهبت خاص …
همیشه منتظر اعجاز خدا در زندگی ام بودم ، بدون ذره ای تردید چراکه معتقدم خوشبختی از آن کسی است که در فضای شکرگزاری زندگی کند !
چه دنیا به کامم بوده و چه نبود … چه آن زمان که می دویدم و نمیرسیدم و چه آن زمانی که گامی بر نداشته ، خود را مقصد می دیدم …
برای من خوشبختی چیزی جزآرامش نیست…! و من امروز در کنار بهترین دوستم ، شریک زندگیم ، بسیار آرامم ، پس خوشبختم
نحوه قبول نقش بازیگری
شغل من بازیگری نیست ، از ابتدا که وارد این عرصه شدم هدفم تهیه کنندگی بود و حتی علاقه ای به کارگردانی هم ندار
اگر هم بازیگری برای نقشی که دوستش داشته باشم به من پیشنهاد شود در صورتی که گروه سازنده آن فیلم را هم دوست بدارم می پذیرم
دعا برای مرگ مغزی
من که بالاخره یک روز می میرم برا همین ، همیشه تو دعاهام از خداوند خواستم که انشالله مرگ مغزی بشم که حداقل با این اتفاق این سعادت و این لیافت را پیدا کنم که جون یه عده تعداد آدمی که به اعضای بدن من اختیاج دارن در واقع نجات بدم
سوژه برایم مهم است
دلم نمی خواهد فیلمی را تهیه کنندگی کنم که وقتی مردم از سالن سیما بیرون می آیند بگونید خوب که چی ؟! چرا که این خیلی آزار دهنده است
وظیفه ای برای خودم تعریف کرده ام و به سراغ فیلم هایی می روم که با این پرسش مواجه نشوم
بدون دیدگاه