به گزارش ردکارپت فیلم: کریم لکزاده معتقد است با توجه به سیاستگذاریهای مطرح شده در نشست خبری دبیر جشنواره فیلم کوتاه تهران، مسئولان سینمایی حتی در حوزه فیلم کوتاه هم سعی دارند این سینما را به آثار تلویزیونی نزدیک کنند.
در نشست خبری دبیر سیونهمین جشنواره فیلم کوتاه تهران، مهدی آذرپندار (دبیر این دوره از جشنواره) از سیاستگذاریهای جدید این جشن گفت. اظهارات او درباره ممنوعیتهای اعلام شده و برنامهای که برای شفافسازی در اعلام این ممنوعیتها دارد و نیز تغییراتی که در کلیت جشنواره اعمال شده، در فیلمسازان بحثهایی را موجب شد. برخی نسبت به سیاستهای اعلامی ازسوی دبیر جشنواره موضع گرفتند و برخی آن را در راستای شفافسازی سیاستهای قدیمی مطرح کردند.
کریم لکزاده، کارگردان سینما، معتقد است که اصولا نگاه درستی از سوی مسئولان سینمایی نسبت به سینمای کوتاه وجود ندارد و جشنواره فیلم کوتاه امسال نیز نمیتواند برای فعالان فیلم کوتاه امیدوارکننده باشد.
در ادامه گفتگوی این کارگردان را میخوانید:
بازگشت هیئت انتخاب به جشنواره فیلم کوتاه تهران را چطور ارزیابی میکنید؟
در دورههای قبل تشکیل هیئت مشاوران آنقدر تصمیم اشتباه و غیرکارشناسانهای بود که من همان زمان به آقای موسوی گفتم که این کار اشتباه و دریچهای برای لابیگری است. دبیر قطعاً برای اعضای هیئت مشاوران کارمندان و نزدیکان خود را انتخاب میکند و این افراد هیچگاه نمیتوانند نگاه مستقلی داشته باشند و جایگزین شدن هیئت مشاوران به جای هیئت انتخاب به معنی بستن هر نوع نگاهی است. در واقع هیئت مشاوران یک دروغ بود و آقای موسوی به عنوان دبیر جشنواره با تمام محافظهکاریها و مصلحتاندیشیهای یک کارمند دولتی فیلمها را انتخاب کردند.
اصولا انتخاب فیلمها از دو منظر صورت میگیرد. اولین مسئله کیفیت است که دبیر جشنواره اصلاً صلاحیت ارزیابی فیلمها بر این اساس را ندارد و بخشی هم بحث محتوایی است که همه آن را به وزارت ارشاد ارجاع دادند و پای هیچ فیلمی نایستادند و آثار زیادی حذف شدند. میتوان گفت هیئت مشاوران یه دریچه فساد بود و بازگشت هیئت انتخاب را میتوان اتفاق مثبتی دانست هر چند که اصلاً نیازی به حذف آن نبود.
از نظر شما با برگشت هیئت انتخاب به جشنواره فیلم کوتاه، دیگر نگرانی درباره حذف آثار بر اساس مشکلات محتوایی وجود نخواهد داشت؟
آقای آذرپندار سابقه تلویزیونی دارد، او کارمند صداوسیما است و در انجمن سینمای جوان هم مشغول تزریق نگاه تلویزیونی به سینمای کوتاه است. این کار به شکلی مهندسی شده و دقیق که آقای آذرپندار در انجامش تبحر دارد، در حال انجام است و این هم تفاوت اصلی مدیر جدید انجمن سینمای جوان با مدیر قبلی است. مدیر قبلی بر اثر بیتجربگی اقدامات اشتباهی داشت اما آقای آذرپندار کاملاً آگاهانه با سیاستی از پیش تعیینشده مشغول تلویزیونی کردن سینمای کوتاه است.
امروز چیدمان فضای سیاسی هم اینگونه شده و مدیران آگاهانه در حال یکدستسازی سینما و تلویزیون هستند و این در حالی است که سینما و تلویزیون با هم تفاوت دارند. در حوزه سینمای کوتاه باید به این نکته توجه داشت که تعداد مخاطبان یک فیلم کوتاه به طور متوسط شاید به هزار نفر هم نرسد و همه آن مخاطبان هم درگیر هنر هستند. در واقع فیلم کوتاه یک کار کاملاً هنری است که در آن اندیشه جاری است و این فیلمسازان به سینمای آینده معرفی میشوند. هنرمندان نوگرا فیلم کوتاه میسازند و پیشنهادات جدیدی در ساختار و محتوا ارائه میدهند و اصلاً قرار نیست فیلم کوتاه برای پخش از تلویزیون مناسب باشد. اصولا من به فیلم کوتاهی که از تلویزیون پخش شود مشکوک هستم و پس از نشستی که دبیر جشنواره برگزار کرد کاملاً مشخص است که ایشان با آگاهی و دانش فیلم کوتاه را به سینما میآورند و به شکلی این سیاست موجب افتخارشان است که اصلا نمیتوانیم به نبود برخی فیلمها اعتراض کنیم چراکه پس از اعتراض به راحتی میگویند ما شرایط را اعلام کردیم و تقصیر خودتان است.
جشنواره پیشرو، با شعار تنوع ژانر برگزار میشود. نظرتان درباره رویکرد جشنواره در ایجاد تنوع ژانر بین آثار چیست؟
آنچه که دبیر جشنواره فیلم کوتاه از کلمه ژانر میداند، تعریفی است که از تلویزیون آموخته و بعید میدانم که شناخت درستی از این واژه داشته باشند و معمولاً شاهد هستیم که این مسئولان بسیاری از مفاهیم را ژانر معرفی میکنند. این محدودیتها هم برای این است که بسیاری از فیلمها را پیش از اینکه دیده شوند، حذف کنند. به قدری دلایل حذف آثار کوتاه و فیلترهای تعیین شده برای جشنواره زیاد است که اگر یک فیلم کوتاه به دلیل محتوایی که دارد کنار گذاشته شود خود فیلمساز هم نمیتواند بفهمد که این حذف چگونه اتفاق افتاده است.
آیا ایجاد فیلترهای فراوان برای ورود فیلمهای سینمایی به جشنواره فیلم کوتاه پدیده تازهای است یا پیشتر هم وجود داشته است؟
قطعاً این فیلترها قبلاً هم وجود داشتهاند اما بر هیچکس پوشیده نیست که شرایط بدتر شده و این فیلترها سختگیرانهتر عمل میکنند. من اصلاً فیلمساز سیاسی نیستم، من فیلمهایی چون «کله سرخ» و «قیچی» ساختهام. فیلمهایم با بودجه شخصی و همکاری دوستانم ساخته شدهاند و از آنجا که مربوط به جریان اصلی سینمای ایران نیستم، وزارت ارشاد اصلاً من را به رسمیت نمیشناسد. من فیلمهایی که میساختم را به جشنوارههای خارجی میفرستادم و از موفقیت آنها در خارج از کشور دخل و خرجی به وجود میآمد و هیچ مسئله سیاسی در این میان دخیل نبود و این روند باعث میشد که امکان ادامه حیات سینمایی متفاوت برای من و سینماگرانی شبیه به من وجود داشته باشد اما متأسفانه امروز برای ساخت یک فیلم باید مجوزهای گوناگونی داشته باشیم و به شکل علنی مدیران سینمایی تأکید دارند اگر بدون مجوز ضبط فیلمی را آغاز کنید، مجرم هستید. این تهدیدهای قضایی باعث میشود که حیات سینمایی من و سینماگرانی چون من از بین برود.
چند سال پیش فیلم «ماچ سینمایی» را به جشنواره فیلم کوتاه تهران ارسال کردم ولی داوران به من اطلاع دادند که فیلم من را انتخاب کردهاند اما این فیلم در جشنواره نیست، بعدها متوجه شدم که وزارت ارشاد آن را رد کرده و با اعتراض من، کار به جایی رسید که دبیر جشنواره با من تماس گرفت و فیلم به جشنواره رفت و نمایش داده شد. این اتفاق به این دلیل رخ داد که جشنواره داوران مستقلی داشت و آنها انتخاب خود را اعلام کردند اما امروز شرایطی حاکم است که اصلاً فیلمساز نمیتواند متوجه شود فیلمش چرا حذف شده است و طبق آنچه که دبیر جشنواره امسال در نشست مطرح کرد اصلاً ممکن است برخی فیلمها به هیئت داوران نرسند و پیشتر طبق سلیقه دبیر در بیخبری حذف شوند.
اگر تعریف دبیر جشنواره نسبت به مفهوم ژانر درست باشد. شعار تنوع در ژانر را برای جشنواره امسال مناسب میدانید؟
همیشه همه جشنوارهها دارای سیاست هستند، حتی جشنوارهای چون کن هم سیاستهای مشخصی دارد، به عنوان مثال یک سال در این جشنواره موضوع مهاجرت اهمیت پیدا میکند و میبینید که فیلمهایی از این دست به راحتی به این رویداد راه پیدا میکنند اما دبیر جشنواره باید بداند که کارمند جشنواره است و صاحب جشنواره نیست. به همین دلیل اجازه ندارد کلیت جشنواره را با سلیقه خودش تغییر دهد و نهایتاً میتواند سیاستهایی کلی بر آن رویداد اعمال کند. مثلا اگر مهاجرت مبحث مهمی برای جشنواره است، موضوعات دیگر ممنوع نمیشوند. اگر مثلاً پذیرش ژانرهای مختلف در این جشنواره اهمیت بالایی دارد، باید این سیاست به شکلی اعمال شود که مثلاً اگر دو فیلم برای ورود به جشنواره یک امتیاز داشتند، در آن زمان فیلمی که در راستای سیاستهای این رویداد است را انتخاب کنند نه اینکه کلاً کیفیت فیلمها کنار گذاشته شود و فقط به سیاستها توجه شود.
با رویکرد دبیر جشنواره که در نشست خبری بیش از هر چیز به ممنوعیتها تأکید دارد من فکر میکنم غیر ممکن است که شعار جشنواره امسال به درستی اجرا شود.
طی سالهای اخیر شاهد هستیم که مسئولان سینمایی نگاه جدیتری به سینمای کوتاه دارند. به نظر شما چرا امروز سینمای کوتاه برای سیاستگذاران فرهنگی و مسئولان سینمایی اهمیت بالایی پیدا کرده است؟
در سالهای گذشته شاهد بودیم که فیلمسازان جوان مهم و موفقی از سینمای کوتاه وارد سینمای بلند شدند. فیلمسازانی چون سعید روستایی، محمد کارت، آرین وزیر دفتری و… فیلمسازانی هستند که از فیلم کوتاه به عرصه سینمای بلند وارد شدهاند و این بر خلاف روندی است که پیشتر معمولاً دستیاران کارگردانها وارد سینمای بلند میشدند. به همین دلیل ظهور این فیلمسازان جوان، موفق و مهم همه را سورپرایز کرد که کنجکاو شوند این افراد گمنام چطور به یکباره توانستند اینقدر مهم شوند و وقتی مسیر موفقیت آنها را ردیابی میکردند به فیلم کوتاه میرسیدند. به همین دلیل سینمای کوتاه اهمیت ویژهای برای مسئولان سینمایی ما پیدا کرد و همین باعث شد که حساسیت بیشتری روی این سینما صورت بگیرد و متأسفانه مهم شدن سینمای کوتاه منجر به اعمال محدودیتهای محتوایی بیشتر در این حوزه شد و مسئولان طبق معمول سیاستگذاریهای سختگیرانهای برای آن در نظر گرفتند.
از نظر شما مهمترین مسئلهای که باید برای رشد جشنواره فیلم کوتاه مدنظر قرار بگیرد، چیست؟
کاش من میتوانستم در پاسخ به این پرسش یک مسئله فنی و هنری مطرح کنم ولی متأسفم که به شکل کلیشهای باید از ممیزی و سانسور بگویم. به نظرم تاریخ ثابت کرده سرخوردگیهایی که از ممیزی به وجود آمده نتیجهاش تربیت سینماگران مطیع نیست و اتفاقاً این سختگیریها حتی فیلمسازان غیرسیاسی را هم به هنرمندان اپوزیسیون تبدیل کرده و آنها سعی کردهاند جنگی که درگیرش هستند را در فیلمهایشان ادامه دهند در حالیکه اکثر این فیلمسازان در ابتدای مسیر اصلاً به دنبال نگاه سیاسی نبودند و تنها یک نگاه و نظر جدید را دنبال میکردند. من امیدوارم امسال اندک فیلمسازانی که سرپا هستند از این وضعیت سرخورده نشوند.
میتوانید برای فیلمسازانی که نگاه سیاسی نداشتند اما امروز با توجه به شرایط آثار سیاسی تولید میکنند، مثالی بزنید؟
نمونههای زیادی وجود دارد، کارگردانی چون عبدالرضا کاهانی هیچگاه فیلمساز سیاسی نبوده، او یک فیلمساز اجتماعی کمی بانمک بود و اتفاقاً آثارش کیفیت متوسطی داشت اما آنقدر جلوی فعالیتش را گرفتند و آثارش را ممنوع کردند که امروز به فیلمسازی سیاسی تبدیل شده است. اگر اینقدر سختگیری وجود نداشت قطعاً ما اینقدر سینماگر سیاسی نداشتیم و این وضعیت در سینمای کوتاه هم وجود دارد. جوانانی هستند که فیلمی با انتقادهایی اجتماعی ساختهاند اما آنقدر به اینها سختگیری شده که فیلمساز با خود میگوید؛ وقتی فیلم من را در کشورم نمایش نمیدهند چرا بیان تندتری نداشته باشم و اعتراضم را شدیدتر نکنم تا حداقل شانس بیشتری برای موفقیت در جشنوارههای خارج از کشور داشته باشم. مسئولان سینمایی باید بدانند وقتی در را میبندید کسی پشت در بسته نمینشیند و نهایتاً مسیرش را تغییر میدهد.
بدون دیدگاه