به گزارش ردکارپت فیلم: ” شرایطی را که سازمان سینمایی مطرح کرد، تغییری نداد و انتظارات ما هم برآورده نشد، اما در نهایت به میل خودمان و برای رونق گرفتن و روشن بودن چراغ سینما، تصمیم گرفتیم فیلم دینامیت اکران شود. “
این جملاتی بود که ابراهیم عامریان، تهیه کننده فیلم سینمایی دینامیت در آستانه اکران این فیلم در اختیار رسانهها قرار داد. دینامیت در سال ۹۷ به کارگردانی مسعود اطیابی ساخته شد و با توجه به ژانر آن، ترکیب بازیگران و موفقیتها آثار قبلی این کارگردان در گیشه، سازندگان دینامیت فروشی بالا (معادل ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تومان) برای این فیلم در گیشه متصور بودند.
اما صدور پروانه نمایش این فیلم مصادف شد با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی نصفه و نیمه سینماها. بنابراین سازندگان این فیلم تصمیم گرفتند که از اکران آن در شرایط کرونایی صرفه نظر و نمایش آن را به بهبودی اوضاع سینماها در دوران پساکرونایی موکول کنند. علاوه بر آن، مسعود اطیابی از همان ابتدا هیچ اعتقادی به اکران آنلاین نداشت و معتقد بود فیلم کمدی را باید در سالنهای سینما و در میان جمعیت مخاطبان به تماشا نشست، بنابراین گزینه اکران آنلاین دینامیت از ابتدا حذف شد.
اما چندی پیش، سازمان سینمایی با وعده کمک دو و نیم میلیارد تومانی به دو فیلم که دینامیت یکی از آنها بود، عوامل این فیلم را راضی به اکران کرد. اما پس از چند روز با اعلام شرایطی تازه که سازمان سینمایی بر خلاف تصمیم شورای صنفی نمایش مطرح کرده بود، اکران دینامیت بار دیگر متوقف شد. بعد از آن بود که عامریان و سازندگان این فیلم، با هدف روشن نگه داشتن چراغ سینماها، راضی به اکران دینامیت در سالنهای سینما شدند.
درباره فیلم
در خلاصه داستان دینامیت به قلم حمزه صالحی و شیما محمد بیگی آمده است: ” دو طلبه جوان و هم درس به نامهای هادی و محمد حسین در جستجوی خانهای برای سکونت در تهران هستند. آنها پس از مدتی موفق به اجاره آپارتمانی در شمال شهر میشوند، آپارتمانی که در آن همسایگانی ساکناند که سبک زندگی و عقایدشان به کلی با این دو طلبه در تعارض است. همسایه ساکن در یکی از واحدها مرد لاقیدی به نام اکبر است که اموراتش از فروش مشروبات الکلی و مواد مخدر میگذرد. همسایگان ساکن در واحد دیگر نیز دو خواهر به نامهای ساناز و زیبا هستند که هر هفته در واحد خود پارتی و دورهمی برگزار میکنند.”
همین سوژه حضور برادران بسیجی در کنار دو دختر جوان امروزی و یک ساقی، کافی است تا دستمایه کلی یک فیلم کمدی باشد. اما مشکل اینجاست که دینامیت در همین سطح باقی میماند و جلوتر نمیرود. تمام طول فیلم بر روی اختلاف ظاهری شخصیتها مانور داده میشود تا از تماشاگر خنده بگیرد. هر کدام از این شخصیتها در واقع کاریکاتوری از طبقهای هستند که متعلق به آن میباشند و در حد تیپ باقی میمانند. هیچ تلاشی برای شخصیت پردازی کاراکترها صورت نگرفته است. فیلمنامه دینامیت بر روی لبه تیغ سانسور حرکت میکند و حد و مرزی را برای شوخیهایش در نظر میگیرد.
مسعود اطیابی بعد از ساخت چند فیلم موفق کمدی در گیشه، از جمله تگزاس و تگزاس ۲، حالا دیگر فرمول پرمخاطب بودن فیلمها را کشف کرده است. چند چهره شناخته شده (ترجیحاً پژمان جمشیدی) به اضافه ترکیبی از آیتمهای کوتاه طنز که شاید خیلی هم به کلیت فیلم مرتبط نباشند. در دینامیت، بخوری شدن برادران بسیجی در پی سوزاندن علف و گلهای مخدر، حضور شاخهای اینستاگرامی و یا برگزاری مراسم دعای کمیل در کنار یک پارتی شبانه، همه و همه از همین دست آیتمهای کوتاه طنز است که تنها زمان فیلم را طولانیتر میکند.
در میان کاراکترهای فیلم، تنها شخصیت احمد مهرانفر است که راه تعادل را در پیش گرفته و چندان افراطی نیست، اما نپرداختن درست و کافی به این شخصیت، تنها او را تبدیل به یک تریبون توخالی کرده است. فیلمساز با قرار دادن شخصیتهای مذهبی در مقابل شخصیتهایی لاقید، بنای خلق موقعیتهایی تضادآمیز را داشته است، موقعیتهای متضادی که از دل آنها کمدی حاصل شود و صرفاً از مخاطب خنده بگیرد.
بازنمایی کاریکاتوری و شعاری ادبیاتی که در میان طلاب رواج دارد، عارضه بارز دیگری است که در بسیاری از مواقع در فیلم به چشم میخورد. استفاده مکرر و کاریکاتوری از واژگان و تعابیری نظیر تهاجم فرهنگی، کظم غیظ، جذب حداکثری، دفع حداقلی، لغزش و … از جمله مصادیق این بازنمایی کاریکاتوری است.
باید پذیرفت که مخاطب سینمای ایران بارها و بارها شوخیهای سطحی، دم دستی و نخ نما شدهای را که از تضاد میان کاراکترهای مذهبی و غیر مذهبی در فیلم سرچشمه میگیرد، در آثار گوناگون سینمایی تماشا کرده و اکنون دیگر دوران این جنس شوخیها به سر آمده است.
دینامیت فیلم جدیای در سینمای ایران نیست، برای کارگردانش هم اثر مهمی به حساب نمیآید زیرا در نحوه کارگردانی و خلق اثر، چندان تفاوتی با فیلمهای قبلیاش ندارد. تنها نکتهای که در اکران این فیلم حائز اهمیت است، رونق بخشی به گیشههای کم فروغ و کرونا زده سینمای ایران است. همین که سازندگان این فیلم، ریسک آن را پذیرفتند که اثرشان را در این شرایط نامعلوم روانه اکران کنند، خودش قابل تقدیر و احترام است. اما این هرگز دلیل کافی و موجهی نیست که دینامیت در خاطر سینمای ایران و مخاطبانش ماندگار نشود زیرا فرسنگها از یک اثر سینمایی استاندارد فاصله دارد.
بازی بازیگران
پژمان جمشیدی، احمد مهرانفر، محسن کیایی، نازنین بیاتی، زیبا کرمعلی، نادر سلیمانی، میرطاهر مظلومی، امید روحانی، مجید شهریاری، اشکان منصوری و فاطمه مرتاضی ترکیب بازیگران دینامیت را شکل دادهاند. به نظر میرسد مهرانفر در این فیلم از جمشیدی جلوتر است، زیرا توانسته از کلیشهای همیشگیاش که از شخصیت ارسطو در سریال پایتخت میآید فاصله گرفته و راه دیگری را در این مسیر در پیش بگیرد.
اما جمشیدی در نقش یک روحانی تندرو، چندان توفیقی نداشته و هنوز میان جدیت و عدم باور سرگردان است. برای همین است که بازیاش ادا اطواری میشود و نمیتواند در ارائه نقش خود چندان موفق باشد. جمشیدی باید یک متعصب مذهبی میماند، بی آنکه بخواهد به آن مزه و شوخی اضافه کند. هر چه این جدیت نسبت به نقش افزایش مییافت، نقش آفرینی برجستهتر میشد و از حالت لودگی فراتر میرفت. اما حالا همه چیز نیم بند است و به سوی مسیر تکاملی حرکت نمیکند.
به جرأت میتوان گفت محسن کیایی یکی از بدترین نقش آفرینیهایش را در دینامیت تجربه کرده است. البته این موضوع را نیز باید در نظر داشت که نقش ساقی بسیار سهلانگارانه نوشته شده و بدون هیچ کنشی، عامل فروپاشی است و کمدی را از رسمیت انداخته و دینامیت را به سطح یک کمدی نازل، تنزل میدهد.
شاید بتوان درستترین و استانداردترین بازیها را در دینامیت مربوط به دخترها یعنی بیاتی و کرمعلی دانست. بازیهای آنها بیشترین کمک را به جدیت همه چیز میکند و به بار کمدی دینامیت سر و سامان میدهد.
بدون دیدگاه