به گزارش ردکارپت فیلم: واکنش حرفهای پژمان جمشیدی به سوال عجیب و غیرمنصفانه یکی از حاضران در نشست رسانهای جشنواره فیلم فجر، از اتفاقات قابل توجه در هفتمین روز برگزاری این رویداد بود.
«مهر سیمرغ» عنوان بسته خبری-تحلیلی روزانهای است که به مرور متن و حاشیه سیونهمین جشنواره فیلم فجر میپردازد. هر روز میتوانید با «مهر سیمرغ ۳۹» در جریان آخرین تحولات بزرگترین رویداد سینمایی کشور، در متفاوتترین دوره برگزاری قرار بگیرید.
امروز یکشنبه ۱۹ بهمنماه و همزمان با هشتمین روز اکران فیلمهای سیونهمین جشنواره فیلم فجر، در سینمای رسانه و سینماهای مردمی با هشتمین شماره از «مهر سیمرغ ۳۹» همراه شوید.
چهره روز؛ پژمان جمشیدی
سه سال پیش بود، در چنین روزهایی، جشنواره سیوششم فیلم فجر رو به پایان بود و دبیر جشنواره در جمع اصحاب رسانه حاضر شده بود تا نامزدهای بخشهای مختلف را براساس نظر هیأت داوران اعلام کند. در بخش بهترین بازیگر مکمل مرد، وقتی ابراهیم داروغهزاده، نام پژمان جمشیدی را برای نقشآفرینی در فیلم سینمایی «سوءتفاهم» به زبان آورد، عدهای از حاضران در سالن خندیدند و همان خنده عدهای معدود شد خاطرهای تلخ از سالنی که به نام «اصحاب رسانه» شناخته میشد و طبیعتاً چنین واکنشی از سوی حاضران در آن سالن، انتظار نمیرفت.
پژمان جمشیدی اما چنان در آن فیلم خوش درخشیده بود که برخی منتقدان و گروهی از هنرمندان به دفاع از او برآمدند. او خود اما واکنشی نشان نداد، چون مشخص بود که عزیمتش از جهان فوتبال به سینما، از سر هوس و اتفاق نبوده و دنبال چیزی باارزشتر از اینها در دنیای هنر هفتم میگشت.
پژمان جمشیدی بیتردید یکی از بازیگران موثر سینمای ایران در دهه ۹۰ محسوب میشود. بازیگری بااستعداد و هوشمند در انتخاب فیلمنامه که پس از چند تجربه کمدی در سینما، با نقشآفرینی در «سوءتفاهم» تلاش کرد توانمندی خود برای حضور در ژانرهای دیگر سینمایی را هم بیازماید؛ «هزارتو»، «ایده اصلی» و «جهان با من برقص» در کنار استمرار درخشش جمشیدی در فیلمهای کمدی، فرصت ویژهای فراهم آوردند تا پژمان جمشیدی جایگاه خود را بهعنوان یک «بازیگر» در سینمای ایران تثبیت کند.
پژمان جمشیدی در نمایی از «خط فرضی»
«خط فرضی» و «شیشلیک» دو فیلم پژمان جمشیدی در ویترین جشنواره سیونهم فیلم فجر است. بیتردید حضور جمشیدی برای هر دو فیلم حکم یکی از برگبرندهها را داشته است، چه حضورش در کنار رضا عطاران با همان شمایل نسبتاً آشنایش در سینمای کمدی، و چه حضور غیرمنتظرهاش در یک فیلم تلخ اجتماعی.
دیروز و در حین برگزاری نشست رسانهای فیلم «خط فرضی»، بهواسطه طرح سوالی غیراصولی و غیرمنصفانه از سوی یکی از حاضران در نشست، گویی خاطره سه سال پیش تکرار شد؛ پژمان جمشیدی خطاب سوال فردی قرار گرفت که او را متهم به «تلاش برای دیده شدن به هر قیمت» کرد و فراتر از آن ورودش به عرصه بازیگری را محصول حضور در پارتیهای شبانه دانست! طرح این پرسش غیرحرفهای و غیراخلاقی آن هم در فضای نشست رسانهای جشنواره با واکنش محمود گبرلو مجری نشست هم مواجه شد اما جنبه مهمتر ماجرا کیفیت مواجهه پژمان جمشیدی با این پرسش بود.
جمشیدی که بهوضوح همچنان از درگذشت دو دوست قدیمی خود مهرداد میناوند و علی انصاریان متأثر بود، در واکنش به این پرسش خاطرهای را مطرح کرد، او از خوشحالیاش از خواندن مطلبی مثبت درباره بازیگریاش گفت و اینکه بلافاصله بعد از همین خبر بود که خبر تلخ درگذشت علی انصاریان مخابره شد. جمشیدی همچون یک هنرمند حرفهای در مقابل این بیانصافی محرز، ترجیح داد از احوالات خود بگوید و اینکه اساساً زندگی این اندازه هم برایش اهمیت ندارد که بخواهد برای دیده شدن در آن کاری انجام دهد.
هرچند واکنش جمعی اصحاب رسانه با تشویقهای اعتراضی نسبت به پرسش مطرحشده نشان داد این جنس «بیانصافیها» (که آزیتا حاجیان بازیگر پیشکسوت حاضر در نشست بهحق نسبت به آن گلایه کرد) را نمیتوان به جامعه رسانه تعمیم داد اما ایکاش محل طرح مباحثی از این دست، جایی غیر از ویترین رسمی اصحاب رسانه در مهمترین رویداد سینمایی کشور میبود.
از سوی دیگر ایده ارسال سوال مکتوب در نشستهای رسانهای جشنواره منباب مدیریت این جنس حواشی است؛ محمود گبرلو در مقام مجری نشست، اما هم در خواندن سوال ارسالی که مشخص بود عاری از اصول حرفهای و اخلاقی است، مرتکب اشتباه شد و هم در مرحله بعد با دعوت از فرد سوالکننده برای ایستادن و طرح شفاهی همان مواضع که متأسفانه بیش از قرائت متن مکتوب، فضای نشست را از فضای رسانهای و حرفهای دور کرد.
پژمان جمشیدی امروز یکی از بازیگران مسلم و توانمند سینمای ایران است؛ بازیگری که تنها به استناد دو نقشآفرینی متفاوتش در دو فیلم حاضر در جشنواره همین امسال، میتوان ظرفیت ویژهاش برای حضور موثر در ژانرهای متنوع را مورد تأیید قرار داد و به آیندهاش در این حرفه امیدوار بود.
فیلم روز؛ گیجگاه
حتی آنهایی هم که شناختی از او نداشتند، دیروز و در نشست خبری فیلم سینمایی «گیجگاه» متوجه این واقعیت شدند که «عادل تبریزی» به معنای مطلق کلمه یک «عاشق سینما» است. کارگردان جوانی که به گفته جمشید هاشمپور، گویی سینما او را جادو کرده است.
«گیجگاه» محصول منطقی زاویه نگاه چنین کارگردانی است؛ عادل تبریزی پس از سالها دستیاری کارگردانان مطرح، حالا اولین فیلم سینمایی خود را کارگردانی کرده است. فیلمی سرشار از انرژی و حال خوب که بیش از هر چیز میتوان نشانههای عشق به سینما را در تاروپود روایت و ساختار و نماهای آن رصد کرد. این البته به معنای آن نیست که «گیجگاه» فیلمی کامل و بینقص است.
فیلم اول عادل تبریزی، در بخش فیلمنامه و خط داستانی اندکی پراکندهگو و چندپاره است، مانند بسیاری دیگر از فیلمهای کارگردانان فیلماولی که از بحران «تعدد مسئله» و تلاش برای گفتن هر آنچه در دل دارند در اولین ساخته سینمایی، ناشی میشود. این ایراد واضحی است که به کلیت فیلم هم لطمه وارد کرده است اما حال خوبی که تبریزی خود در شعار فیلمش به آن اشاره کرده، همچنان در بخشهایی از فیلم جاری است؛ «این فیلم نوستالژیک نیست، درباره حالی است که دیگر نیست»
حضور حامد بهداد و باران کوثری از برگ برندههای فیلم «گیجگاه» است و احتمالاً این فیلم در میان نامزدهای بخش بازیگری، نمایندهای خواهد داشت.
کیفیت مواجهه فیلم با بازیگران پیشکسوت سینما هم در نوع خود ستودنی است. جمشید هاشمپور که سایهاش در فصل پایانی فیلم به وضوح سنگینی میکند و حسن رضایی و رضا صفاییپور هم از بازیگران سالها غایب سینما هستند که بهصورت افتخاری در بخشی از فیلم مقابل دوربین ظاهر میشوند. این ادای دین به شمایل قهرمانان فراموششده سینما، بخشی از همان حال خوبی است که «گیجگاه» بهدنبال انتقال آن به مخاطب است.
حاشیه روز؛ اما و اگرهای سیمرغ مردمی فجر
یکی از مهمترین سیمرغهای اهدایی در آیین اختتامیه هر دوره از جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران است. سیمرغی که مستند به آرای مردمی جمعآوری شده در طول جشنواره به فیلمی که حائز بیشترین امتیاز از سوی مخاطبان حاضر در سینماهای مردمی جشنواره شده است، اهدا میشود.
این سیمرغ «مردمی» اما از همان زمان انتشار فراخوان، مهجورترین و بلاتکلیفترین سیمرغ جشنواره سیونهم بود. جایزهای که در متن فراخوان اهدای آن منوط به «اکران آثار بخش مسابقه سینمای ایران در سینماهای مردمی» شد و تا چند روز مانده به آغاز اکران فیلمهای جشنواره، اساساً مشخص نبود قرار است به دست برگزیدهای برسد یا نه!
با قطعی شدن اکران مردمی جشنواره اما سوی دیگر ماجرا مسئله شد و آن هم فرآیند جمعآوری آرای مردمی بود. فرآیندی که هر سال «خانه سینما» متولی آن بود و هیچ سالی هم بدون حاشیه طی نشد. تغییر فرآیند اخذ آرا از فیزیکی به مجازی، طبیعتاً ابهامات و اماواگرها درباره خروجی رأیگیری را میتوانست بیشتر کند. از ابتدا اعلام شد هر خریدار، پس از ثبت بلیت خود، پیامکی حاوی یک کد برای مشارکت در آرای مردمی، دریافت میکند و برمبنای آن به ازای هر بلیت امکان رأی دادن در سامانه «سمفا» برای تماشاگران مهیا میشود.
پس از گذشت چند روز از آغاز جشنواره اما خبر رسید تعداد قابل توجهی از مخاطبان پیامک موردنظر را دریافت نکردهاند و این نقطه آغاز حواشی مربوط به جمعآوری آرای مردمی بود. روابط عمومی جشنواره روز گذشته اعلام کرد: «با توجه به وصول گزارشهایی مبنی بر عدم دریافت پیامکهای بخش «آرای مردمی» به اطلاع مخاطبان گرامی سی و نهمین جشنواره فیلم فجر میرساند با تعویض شرکت ارسالکننده پیامک، در روز شنبه ۱۸ بهمن ماه برای تمام بینندگانی که در آرای مردمی شرکت نکردهاند (اعم از آنکه پیامک دریافت نکردهاند یا پاسخ ندادهاند) مجدداً پیامک ارسال میشود.»
از سوی دیگر اما فرآیند جمعآوری مجازی آرای مردمی دو ویژگی قابل توجه دارد؛ اول اینکه کلیه مخاطبان جشنواره در تمامی استانها به یک میزان امکان مشارکت در آرای مردمی را دارند و این امتیازی است که دورههای گذشته جشنواره از آن بیبهره بودند. اینگونه نتیجه نهایی رأیگیری را با ضریبخطای کمتری میتوان معدل نظر تماشاگران سینمای ایران در سراسر کشور دانست.
ارائه گزارش روزانه از آخرین آمار ثبت شده هم دیگر امتیاز این فرآیند است. بهدلیل برخط بودن سازوکار جمعآوری آرا، شفافیت درباره آرای ثبتشده به راحتی میتواند جلوی ابهامات پس از اعلام نتیجه نهایی را بگیرد. تا به اینجا و بنابر آمار مرتبط با «مجموع آرای مردمی اخذ شده» (و نه امتیاز داده شده به فیلمها از سوی مردم) سه فیلم «شیشلیک»، «ابلق» و «بیهمه چیز» بیشترین تعداد رأی را به خود اختصاص دادهاند و باید دید آیا در مرحله جمعآوری امتیاز هم آیا همین سه فیلم صدرنشین جدول باقی میمانند و تهیهکننده کدامیک میتواند این سیمرغ مهم را با خود به خانه ببرد؟
پیشنهاد روز؛ یدو
هرچند اولین تجربه کارگردانیاش به نام «ایستگاه اتمسفر» به ثبت رسیده است اما بعد از سالها مدیریت فیلمبرداری در پروژههای مختلف سینمایی، با کارگردانی «۲۳ نفر» توانست جایگاه خود را بهعنوان کارگردان تثبیت کند.
مهدی جعفری که مدیریت فیلمبرداری فیلمهای شاخصی چون «اتوبوس شب»، «دهلیز»، «خط ویژه»، «عصر یخبندان»، «بهوقت شام» و «آبادان یازده ۶۰» را در کارنامه سینمایی خود دارد، برای سومین ساخته خود در مقام کارگردان، باردیگر سراغ داستانی از سالهای جنگ تحمیلی رفته است.
جعفری که در «۲۳ نفر» هم دغدغهاش نسبت نوجوانان با فضای جنگ بود، این بار و در فیلم سینمایی «یدو» هم داستان یک نوجوان را روایت کرده است. نوجوانی که در روزهای محاصره آبادان، بهدنبال نجات خانواده و دفاع از شهر است.
فیلم تازه مهدی جعفری مانند ساخته قبلیاش بازیگر مطرح ندارد و بازیگر اصلی آن در نقش «یدو» یک نابازیگر نوجوان است. ستاره پسیانی تنها بازیگر شناختهشده در ترکیب بازیگران فیلم است.
«یدو» محصول مشترک کانون پرورش فکری کودکان و بنیاد سینمایی فارابی است و از منظری میتوان آن را تنها نماینده سینمای کودک و نوجوان در ویترین جشنواره سیونهم فیلم فجر محسوب کرد.
فیلم سینمایی «یدو» امروز یکشنبه ۱۹ بهمنماه در سئانس دوم سالن اصحاب رسانه روی پرده میرود.
بدون دیدگاه