به گزارش ردکارپت فیلم: بازیگر و دستیار کارگردان فیلم «یدو» با تأکید بر اینکه یدو اتمسفری آماده بود برای در آمیختگیهای عاطفی یک عده آدم، گفت: پلان آخر فیلم در گرمای بالای ۵۵ درجه گرفته شد.
«رضا نوری» بازیگر و دستیار کارگردان فیلم «یدو» با بیان اینکه شروع فعالیت هنریام از سال ۷۳ بوده است، افزود: تعداد فیلم و سریالهایی که در این ۲۶ سال کار کردم، خاطرم نیست.
وی با اشاره به اینکه در تمام این سالهای فعالیتم به عنوان بازیگر، دستیار کارگردان و برنامهریز کار کردم، اظهار کرد: در حال حاضر نیز در پروژه سریال «شهید باکری» مشغول به کار هستم.
نوری یادآور شد: کار قبلیام نیز فیلم سینمایی «یدو» به کارگردانی مهدی جعفری بوده است که در این پروژه بازیگر و دستیار کارگردان بودهام.
بازیگر و دستیار کارگردان فیلم «یدو» عنوان کرد: داستان یدو همانند یک قصه به قلاب مهدی جعفری بود که داستانش را نوشته بود؛ بنابراین این کارگردان از من خواست قصه را بخوانم و منم خواندم و بعد از آن دست به عمل زدیم.
وی با تأکید بر اینکه فیلم از لحاظ سینمایی لاغر اما ادبیات کار خودش را کرده بود، از صمیمیت در آغاز پروژه واقع در کانون پرورشی فکری کودکان خبر داد و افزود: یدو اتمسفری آماده برای آمیختههای عاطفی یک عده آدم با هم بود و جالبتر اینکه ستاره پسیانی فیلمنامه را در هم مکان خواند و پیش تولید آغاز شد.
نوری گفت: در همان آغاز پروژه خبر بیماری عجیب و نگرانکننده و تازه از راه رسیده کرونا رسید و به علاوه بر این شروع گرمای شدید و در ادامه پروژه مرداد ماه و شرجیهای طاقتفرسای آبادان، محدودیت زمانی خیلی از بازیگران و فشارهای اداری در این پروژه حاکم بود اما به لطف تیم خوب یدو کار را ادامه دادیم.
دستیار اول کارگردان فیلم «یدو» در ادامه از پیچیدگی کار خبر داد و بیان کرد: به زبان ساده است این تحمل گرمایی که کنارش قصه دلبری کرده بود و نخلستانهای زیبا و دلنشین و آن منزل در جزیره مینو و مجموع آدمهایی که دستبهدست هم داده بودند.
وی اضافه کرد: ستاره پسیانی با تمام این سختیها تلاش کرد که بتواند روی لهجهاش کار کند و همه شبانهروز با بنده و یاسین که آن هم دستیار کارگردان بود، فقط آبادانی صحبت میکرد چرا که معتقدم روح زبان با تمرین به دست نمیآید بلکه با تداوم زیست در جغرافیا به دست میآید.
نوری تصریح کرد: پلان آخر فیلم در گرمای بالای ۵۵ درجه گرفته شد و در هر هفته عوامل بر اثر شدت گرما از حال میرفتند؛ البته در پلان آخر که تعداد آدمها از مرد و زن و بچه زیادتر از همیشه بود، تنفس سخت شده بود و از هر چند نفر یکی سرم به دست بود؛ همچنین دو تا آمبولانس آمادهباش بود و در همه این شرایط کارگردان با دقت فراوان پلان را میگرفت.
بدون دیدگاه