افراد

تنزّل ذائقه مخاطبان ایرانی با سریال‌های مبتذل ترکی

به گزارش ردکارپت فیلم: محققانی چون «مَک‌کِلند» نوسازی کشورهای درحال‌توسعه را در گروی نزدیک‌کردن خصایص افراد و ارزش‌های موجود در جوامع به ارزش‌های اروپایی و آمریکایی می‌دانند.
روزی که «مارشال مک‌لوهان» در کتاب «برای درک رسانه‌ها»، در جواب «ارشمیدس» که گفته بود؛ “یک نقطه اتکا در جهان به من نشان بدهید تا من توسط آن دنیا را تکان بدهم”، گفت: اگر ارشمیدس امروز زنده بود حتماً رسانه‌ها را به ما نشان می‌داد، شاید کسی باور نمی‌کرد این‌گونه وجه غالب و نقش پررنگ رسانه‌ها، بُعد سرگرمی‌سازی‌ بشود.

«لاسول» در سال ۱۹۴۸ نقش‌های وسایل ارتباطات جمعی یعنی همان رسانه‌ها را این‌گونه برمی‌شمرد:

۱٫ نظارت بر محیط

۲٫ ایجاد همبستگی‌های اجتماعی

۳٫ انتقال میراث فرهنگی

و چندسال بعد «چارلز رایت» نقش سرگرمی را به نقش‌های مذکور اضافه می‌کند.

با کمی دقت به‌روشنی می‌بینیم که بزرگ‌ترین شرکت‌های تولید فیلم و سریال در دنیا این چهار کارکرد را با هم ادغام کرده‌اند و در یک سبد فرهنگی واحد تحت عنوان سرگرمی به‌خورد مخاطب می‌دهند.
کارکردهایی که شاید در خیلی از کشورها مغفول مانده است و رسانه‌ها باری‌به‌هرجهت از انجام این وظایف سر باز می‌زنند اما در این بین بعضی کشورهای خاورمیانه از جمله ترکیه مسیرشان را جدا کرده‌اند.

آنها الگوی توسعه‌ای خاص خود را پیدا و همان‌طور که همه شاهدیم به‌خوبی در سال‌های اخیر بازار مخاطب سینما و سریال خود را داغ کرده‌اند. بر اساس اطلاعات وزارت فرهنگ و گردشگری ترکیه، اکنون بیش از ۱۵۰ سریال ترکیه‌ای به بیش از ۱۰۰ کشور جهان صادر و پخش شده است. هرکدام از این سریال‌ها نقش نماینده‌ای را دارند که می‌تواند عده‌ای را برای سفر به ترکیه، حتی مکان‌های کمترشناخته‌‌شده ترغیب کند و این یعنی همان کارکرد انتقال میراث فرهنگی که به‌خوبی ایفا شده و همراه با جذب گردشگر با یک تیر دو نشانه زده و سودی دوچندان را برای این کشور فراهم کرده است.

بر اساس گزارشی که در گاردین نوشته شده است، شیلی، آرژانتین و مکزیک به‌ترتیب بزرگ‌ترین مشتریان سریال‌های ترکیه‌ای‌ و در این کشورها بیشتر خریداری شده‌اند. از دیگر مشتریان پروپاقرص سریال‌های ترکیه‌ای می‌توان به چین، روسیه،کره و ژاپن اشاره کرد.
تا پیش از اینکه سریال‌های ترکیه‌ای بازار خاورمیانه را در دست بگیرند، مصر و به‌ویژه سوریه یکه‌تاز سریال‌های تلویزیونی در این بخش جهان بودند. محبوبیت سریال‌های سوریه‌ای به‌حدی بود که حتی پس از ورود سریال‌های ترکیه‌ای به جهان عرب، دوبله با لهجه‌ سوریه‌ای یکی از ترفندهای شبکه‌ها برای محبوب کردن این سریال‌ها بود.

پس مشخص شد که اگر یک رسانه بتواند درست، با هدف و با انگیزه عمل کند و حتی فقط یکی از کارکردهای رسانه‌ای خود را به‌خوبی انجام دهد، کارکردها و وظایف دیگر به‌نوعی هم‌راستا با همدیگر محقق خواهند شد.

بر همین اساس خالی از فایده نیست به نکته‌ای از مقاله «اِوِرت راجِرز» تحت عنوان “گذر از الگوی حاکم” اشاره کنیم. راجرز در این مقاله می‌نویسد: الگوی توسعه (رسانه‌ای) در کشورهای درحال‌توسعه باید الگوی متناوب و منطبق با شرایط خاص هر کشور باشد.

همچنین «چودری عنایت‌اللّه»، نماینده پاکستان در یونسکو به الگوی واحد جهانی‌سازی و نوسازی «لِرنِر» ایراد وارد می‌کند و آن را به‌خاطر غربی بودن و بی‌توجهی به فرهنگ‌های کشورهای درحال‌توسعه مورد انتقاد قرار می‌دهد. او می‌گوید: الگوی توسعه در کشورهای در حال پیشرفت باید آسیایی، آفریقایی و به‌طور کلی مبتنی بر خصایص بومی و داخلی هر کشور باشد.

همان‌طور که شاهد این مدعا این است که بسیاری از کشورهای آسیایی فرهنگ فیلم‌سازی خود را مطابق فرهنگشان رعایت کرده‌اند مانند هند، کره، ژاپن و… .

ترکیه از جمله کشورهایی است که فرهنگ خاص کشورش را وارد صنعت فیلم‌سازی خود کرده است. آداب و رسوم، تفکرات، عقاید و نحوه زندگی مردمش را به‌خوبی نشان می‌دهد. بعضی سنت‌ها و آداب قدیمی مثل جبرگرایی‌ها و تسلیم سرنوشت‌شدن‌ها را روایت می‌کنند و از همان اندیشه‌ها داستان‌های طویل و طولانی می‌سازند و تحویل مخاطب‌های جهانی می‌دهند.

اما راز جذابیت و جلب مخاطب پای سریال‌های ترکیه‌ای چیست؟ چرا مخاطبان علاقه وافر به‌دنبال کردن این داستان‌های بی‌سروته دارند؟

از دوجنبه می‌توان به این سؤال پاسخ داد: جنبه نظری و جنبه عینی ماجرا.

از حیث جنبه نظری باید گفت که ترکیه از جمله کشورهایی است که همیشه داعیه‌دار مدرنیسم و تجددگرایی و سبک زندگی غربی است و این دقیقاً همان پیش‌شرط جامعه مدرن است، به این معنا که محققانی چون «مَک‌کِلند» (۱۹۶۷) که معتقد به نوسازی جهان‌اند، نوسازی کشورهای درحال‌توسعه را در گروی تغییر خصایص افراد و ارزش‌ها و هنجارهای موجود در جوامعشان می‌داند و این‌که باید هرچه بیشتر این نگرش‌ها و ارزش‌های خود را به مردم اروپای غربی و آمریکای شمالی شبیه و نزدیک سازند.

از چشم‌انداز این نظریه به‌خوبی می‌بینیم که سریال‌های ترکیه‌ای با اقتباس از فرهنگ مبتذلانه غربی و فساد و تباهی موجود در داستان‌های به‌اصطلاح عاشقانه و تلفیق آن با یک‌سری اندیشه‌های جبرگرایانه و داستان‌پردازی، ذهن مخاطب را درگیر بی‌کیفیت‌ترین حالت و موضوعات ممکن در زندگی می‌کنند، داستان‌هایی که اغلب رؤیایی و یا نادرند و اساساً در زندگی روزمره مخاطب به کمترین کار هم نمی‌آیند و توشه‌ای ندارند.
این هم جنبه عینی ماجرا است یعنی چیزی که هم‌اکنون شاهد آنیم. مردم وقتی ذائقه تفکراتشان دستکاری شود به کمترین چیزها اهمیت خواهند داد، به‌جای نکات ناب و اصیل زندگی و معرفت‌شناسی به‌دنبال جنبه‌های پست و واهی می‌گردند. نظریات تأثیر ارتباطات بر مخاطب به‌خوبی راه را برای اصحاب رسانه روشن کرده است که چرا و چطور و چقدر می‌توانند روی ذهن مخاطب تأثیرگذار باشند.

در پایان یک سؤال را از مخاطبان عزیز خواهیم پرسید؛ به‌نظر شما تا چندصباحی پیش که دسترسی به این موهومات کمی دشوار بود و جز از طریق شبکه‌های ماهواره‌ای امکان‌پذیر نبود تا این میزان محبوبیت و طرفدار داشت؟ حال چرا ما باید شرایط دسترسی هرچه بهتر و بیشتر این مبتذل‌های خانگی با سبک و سیاق غربی را به خانه‌هایمان فراهم کنیم آن هم با چاشنی دوبله و یک اشتراک شبکه نمایش خانگی، به همین سرعت و به همین وسعت…؟!


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند