به گزارش ردکارپت فیلم: روزنامه فرهیختگان نوشت: جشنواره امسال، تنوع موضوعی خوبی داشت. ژانرهای متعددی به نسبت دورههای اخیر خود شاهد بود.
در سالی که نظم سالن رسانهها در پردیس ملت، مثالزدنیتر از ادوار اخیر خود بود، فیلمها، حرارت خاصی را برای مخاطبانشان رقم نزدند تا با دورهای نسبتا خنثی مواجه باشیم؛ دورهای که قطعا چیدمان اکران سال آینده را تحتالشعاع بار کیفی خود قرار خواهد داد. اما هر چه بود، جشنواره امسال، تنوع موضوعی خوبی داشت. ژانرهای متعددی به نسبت دورههای اخیر خود شاهد بود که دست مخاطب را برای انتخاب و تماشا، تا حدودی باز گذاشته بود. با توجه به این تنوع، جشنواره، در چند شاخه، «ترین»هایی داشت. در ادامه بخشی از این گزارش بلند را مرور میکنیم.
ترسناکترین فیلمها
آن شب
یک کلاژ خیلی معمولی از سینمای وحشت این سالهای آمریکا. بیش از آنکه در گونه وحشت باشد، سایکودرامی بود که قصد داشت با المانهای سینمای وحشت، به درون آدمها نقب بزند. فضاسازی فیلم خوب بود اما شیوه پرداخت، مخاطب را ذوقزده نمیکرد.
پوست
ساخته برادران ارک، مانند فیلم کوروش آهاری، فیلمی در ژانر وحشت نبود. نشانههایش را داشت و در لایههای زیرین روایت، داستان مستقل خود را که بیشتر رنگوبویی اجتماعی داشت، دنبال میکرد.
اجتماعیترین فیلمها
شنای پروانه
«شنای پروانه» یکی از صریحترین آثار اجتماعی به مفهوم جزئینگر تمام این سالیان سینمای ایران است. تعدد چهرهها و تیپهایی که دوربین سراغ آنها میرود، جامعیت نگاه و آسیبهای اجتماعی را به همراه دارد که چون قصه حول همین چهرهها میگردد و قرار است پازل روایت با اظهارات اینها تکمیل شود، تم اجتماعی و آسیبشناسانه کار، شکل شعاری به خود نمیگیرد.
سه کام حبس
فیلم اگرچه زیربار عناوینی چون «سیاهنما»، «شعاری»، «تاریخ مصرف گذشته» و… قرار دارد اما یک فیلم اجتماعی است و توانسته نشانههای واضحی از آسیبهای اجتماعی پیدا و پنهان این سالها را به تصویر بکشد ولو دریچه نگاه کاراکتری که این کاره نیست و یکی از انسانهای معمول (و نه تابلو) اجتماع است.
دوزیست
رگههای اجتماعیاش، کمتر از دو فیلم قبلی است، چون دوربین، کمتر از دو اثر قبلی به اجتماع میرود. بیشتر در خانه است و با آدمهای آنجا سروکله میزند اما چون تیپها، نمایندگان خوبی از اجتماع خود هستند، بهخوبی میتواند زاویه دید آنها را در سطح کلان مورد پردازش قرار دهد.
شاعرانهترین فیلمها
قصیده گاو سفید
حتی نام فیلم هم استعارهای زیباست که وجوه شاعرانه دارد. یک رومنس خفیف را هم در زیرلایه خود تجربه میکند که دوستداشتنی است. زاویه دوربینها با توجه به جنس آرام درام، «احساس» را بهخوبی به مخاطب منتقل میکند. فیلم با هیچگونه ادعایی توانسته نظر منتقدان و مخاطبان را با هم داشته باشد.
آتابای
قطعا یکی از بهترین ساختههای کریمی است که جنس بازیهای کنترلشده و درونی، خیلی به تداعی مفاهیم شاعرانه اثر کمک کرد. گرچه آن پایان تلخ، سنگینی جنس شاعرانه و آرامشی را که باید از بابت آن متوجه مخاطب میشد، خوشایند نکرد.
پرتعلیقترین فیلمها
روز صفر
یک تریلر جاسوسی نفسگیر و بسیار خوب که تعلیقش، از همان نخستین دقایق به جان مخاطب میافتد و تا پایان ۱۲۰ دقیقه رهایش نمیکند. فیلم، یک تعلیق مرکزی دارد که مربوط به فرآیند دستگیری عبدالمالک ریگی است. نوع موسیقی و فیلمبرداری هوشمندانه کار در نشست کردن این هیجان به مخاطب کمک بسیاری نمود.
کشتارگاه
«کشتارگاه» به نسبت «روز صفر»، تعلیق درستتری ندارد و بار تعلیقی کار، بیش از آنکه در خدمت درام باشد، در خدمت پر کردن حفرهها و باگهای روایت قرار دارد.
دفاع مقدسیترین فیلمها
آبادان، یازده ۶۰
تنها فیلم دفاع مقدسی جشنواره امسال که دوربین در تمام لحظاتش، در میدانهای نبرد قرار دارد. فیلم توانسته با بهرهمندی از یک داستان فشرده و پرتراکم، در مقام داستانگو، روایتی جذاب از روزهای آغازین جنگ و پیرو آن سقوط خرمشهر را به تصویر بکشد.
درخت گردو
در فیلم محمدحسین مهدویان، جنگ، موتور محرکه داستان است. گرچه دوربین، نه در خط مقدم حضور دارد و نه راوی داستانی کلیشهای از جنگ است.
لباسشخصی
برخلاف روح فیلم که به تهران تعلق دارد، اثر، یک سکانس جانانه جنگی هم دارد که به لحاظ اطلاعاتی، هسته ابتدایی روایت اصلی فیلم از آنجا آغاز میشود.
انسانیترین فیلمها
ابر بارانش گرفته
فیلم، دایرمدار مشیای انسانی است که از دریچه نگاه یک پرستار به مخاطب منتقل میشود. فارغ از شدایدی که این پرستار در بیمارستان با آن مواجه است، نوع تقابل او با زندگی خانوادگی خود و زاویهای که از بابت تعهد به این نگاه انسانی با همسرش پیدا میکند، قابل ستایش است.
خورشید
بازگشت مجید مجیدی به سینمایی که همواره آن را دوست داشت، نویددهنده بازگشت نگاه انسانی و شریف به سینمای اوست. نگاهی که تم اصلی ساختههای این کارگردان در دهه ۷۰ و ۸۰ بود. مجیدی این بار سراغ کودکان کار رفت و توانست از دریچه یک نگاه پرسشگر، به ظرایف زندگی این طیف بپردازد.
بیصدا حلزون
فیلم بیادعایی است. اگرچه برخلاف دو فیلم قبلی، رگههای خفیفی از خشونت اجتماعی در آن دیده میشود اما آرمان فیلم، انسانی است.
خشنترین فیلمها
خون شد
چند سالی میشد که کیمیایی به لحاظ چگالی خشونت در فیلمهایش، مانند دههها قبل عمل نکرده بود. «خون شد» همانگونه که از نامش پیداست، فیلم خشنی است مخصوصا در نیمه دوم خود. درگیریهای زیاد و جنس رکیکی که از خشونت در فیلم نشان داده میشود.
شنای پروانه
با اینکه فیلمی اجتماعی است اما خشونت سلبی و ایجابی آن خیلی زیاد است. مخصوصا اینکه فیلم در نیمه نخست خود، داستان صریحتری از گندهلاتهای محل به تصویر میکشد. در نیمه دوم، داستان، کمی فردیت پیدا کرده و به آن خشونت جمعی و محلی، بحث انتقام کاراکتر اصلی (جواد عزتی) هم افزوده میشود.
بدون دیدگاه