سریال «کارآگاه حقیقی»

جدال با تاریکی در سریال «کارآگاه حقیقی»

به گزارش ردکارپت فیلم:  سریال «کارآگاه حقیقی» در سبک آنتولوژی و در چهار فصل مجزا با بازیگران و داستان‌های متفاوت ساخته شد اما بی‌تردید تنها فصل اول بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت از آن جهت که هوشمندانه به تمام جزئیات در آن توجه شده است.

 فصل نخست سریال «کاراگاه حقیقی» (True Detective) یک مجموعه بی‌نقص از پیرنگ، پلات، شخصیت و دیالوگ و خصوصاً بازیگری است که پیشنهاد می‌کنم اگر تاکنون آن را ندیده اید، ببینید تا بهتر درک کنیم چرا این اتفاق و این هماهنگی در اکثریت سریال‌های ایرانی اتفاق نمی‌افتد و جز چند نمونه داخلی چندان نمونه‌های موفقی نداریم.

«کارآگاه حقیقی» از یک الگوی نخ نمای تکراری استفاده‌ای هوشمندانه کرده است؛ داستانی که بارها و بارها در عالم سینما و سریال تکرار شده است. دو مرد قانون در جستجوی حل یک پرونده برای رسیدن به عدالت، شاید خلاصه‌ای از بسیاری مجموعه و فیلم همانند «کارآگاه حقیقی» باشد. سریال «کاراگاه حقیقی» نگاهی عمیق به مساله خیر و شر در جهان مدرن دارد و در این بین از جذابیت روایی خود هم غافل نشده است.

نکته جالب اینکه سریالی که می‌توانست در نهایت بدل به یک سریال معمایی هیجانی خوش ساخت شود تبدیل به اثری دیدنی و تاثیرگذار در حوزه داستان، روایت و مهم‌تر‌ ایده‌پردازی و همچنین فضا‌سازی و کارگردانی شده تا فضایی روانشناختی را خلق کند که همزمان هر دو سوی ماجرا را مورد تحلیل قرار دهد، تا جایی که علاوه بر روایت داستان، مخاطب را به همذات پنداری با شخصیت‌ها و درک فضا کند‌. «کارآگاه حقیقی» در سبک آنتولوژی و در چهار فصل مجزا با بازیگران و داستان‌های متفاوت ساخته شد اما بی‌تردید تنها فصل اول بود که بسیار مورد توجه قرار گرفت از آن جهت که هوشمندانه به تمام جزئیات در آن توجه شده است. داستان دو کارآگاه که در کنار هم قرار گرفته‌اند تا پرونده قتل‌هایی سریالی که احتمالاً ریشه‌ای فرقه‌ای و روانی دارد را حل کنند.

داستان از ۱۷ سال پس از پرونده آغاز می‌شود وقتی به دلیل یک توفان سهمگین پرونده‌ها از بین می‌رود پلیس این دو کارآگاه سابق را برای بازگویی آنچه پیش آمده فرا می‌خواند. تضاد به عنوان اصل اولیه نمایش در این سریال نقشی اساسی دارد، هر دو شخصیت اصلی در نوع رفتار و تفکر و برخورد و حتی زندگی شخصی با هم در تعارض هستند و همین هم‌نشینی دو موجود متضاد است که به جذابیت داستان می‌افزاید. این تضاد علاوه بر شخصیت‌ها در کلیت داستان هم مشاهده می‌شود؛ اتفاقاتی تلخ که گویا برای دیگران اهمیت چندانی ندارد و در نهایت حتی خانواده قربانیان هم با اعتماد به نتیجه پرونده آن را پذیرفته‌اند. اما آنچه کسی به آن توجه ندارد تعداد بسیاری گمشده از زن و بچه‌هایی است که نه توسط یک فرد روانی که در نتیجه یک عمل جمعی بیمارگونه قربانی شده‌اند.

انتخاب بازیگر و شخصیت‌پردازی از جمله نقاط قوت دیگر این مجموعه است. متیو مک‌کانهی و وودی هارلسون، یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌هایشان را در این سریال دارند. حالت روان‌پریش متیو مک‌کانهی به دلیل سال‌ها حضور در بخش مواد مخدر و پلیس مخفی یکی از بهترین شخصیت‌پردازی‌های موجود در یک مجموعه تلویزیونی است.

شخصیت راست با بازی متیو مک‌کانهی یک پوچ‌گرای به تمام معناست، غم بخشی از وجود و زندگی اوست که با مرگ دختربچه‌اش به دست آمده و پیشینه‌ای که در داستان برایش طراحی شده این را تقویت می‌کند. در طول سریال او را در زمان اتفاق و ۱۷ سال پس از آن می‌بینم. بازی در سکوت، نگاه‌های مرده و بی‌تفاوت و لحن آرام او به همراه تصاویری که می‌داند توهم است بخشی از شخصیت‌پردازی اوست که به مدد بازی درخشان بازیگر توسط مخاطب درک و با آن همراه می‌شود‌. در مقابل اما وودی هارلسون همکار اوست که قرار است مرد خانواده باشد، در اداره پلیس مورد احترام است و به ناگهان درگیر پرونده‌ای عجیب با همراهی همکاری عجیب‌تر می‌شود و همین باعث گسست زندگی خانوادگی او می‌شود. پرونده‌ای که فکر می‌کنند با مرگ متجاوز و قاتلان خاتمه یافته و با تصمیم آن‌ها به جای دستگیری عاملان با قتل آن‌ها و صحنه‌سازی آنان بسته شده است، ابعادی بزرگتر از جمله دست داشتن چند مقام دولتی و مدرسه مذهبی در خود دارد. نکته مهم این است که هر دو پس از آن ماجرا به قهرمانان مردم بدل شده‌اند اما این قهرمانی چیزی به آن‌ها اضافه نمی‌کند و نمی‌توانند دلخوش به آن از رسیدن به واقعیت دست بکشند. آنچه در دل داستان به خوبی گسترش یافته و مورد توجه است عشق و نفرت این دو در طول داستان است.

هر دو به هم متکی هستند در حالی که گره‌ها و درگیری‌های بسیاری میان آنهاست. همین رابطه است که حتی پس از زد و خورد با هم و استعفای راست و یک دوری حدوداً ۱۰ ساله باز با یک گفتگوی ساده شکل می‌گیرد و مهم این جاست که مارتی با همه تفاوت دیدگاه باز در کنار همکار قدیمی می‌ایستد تا عدالت را اجرا کند.

سریال «کارآگاه حقیقی» در واقع نگاهی جدی به جستجوی عدالت است، اینکه راست از همه چیزش دست می‌کشد تا پادشاه زردپوست و کارکوسا را بیابد. او همه چیزش را تا پای جان فدا می‌کند و به تنهایی چندین سال را صرف پرونده‌ای می‌کند که از نظر مقامات مختومه شده است. فضاسازی سریال در جغرافیایی که رودخانه و باتلاق و جنگل‌های تاریک در کنار شهری بی‌حاشیه، به این فضای دلهره‌آور و مه‌آلود کمک کرده است.

فصل نخست سریال به خوبی توانسته داستان را در ۸ قسمت مدیریت کند، ۵ قسمت نخست با فلاش‌بک به گذشته ماجرا را مرور می‌کند و‌یه قسمت پایانی بدل به نتیجه‌گیری در زمان حال می‌شود. از سوی دیگر دیالوگ‌های مجموعه علاوه بر پیش‌برد داستان اصلی در بطن خود معنایی از زیست انسان مدرن را به مخاطب عرضه می‌کند. استفاده از ادبیات در نگارش فیلمنامه همانند استفاده نویسنده از کتاب شاه زردپوش، نوشته رابرت چمبرز و حتی استفاده مستقیم بعضی دیالوگ‌ها از آثار نویسندگانی چون توماس لیگوتی و همچنین الهاماتی از فلسفه پوچ‌گرایی را از کتاب‌هایی چون در گرد و خاک این سیاره و بهتر بود که نمی‌بود، بخشی از استفاده از ادبیات در فیلمنامه این سریال است. همچنین در مورد اینکه قسمت‌هایی از داستان و در واقع فلسفه داستان برگرفته شده از آثار نویسندگانی چون آلن مور و گرند مریسون باشد بحث‌هایب مطرح است.

برای درک بهتر مفاهیم و نقش دیالوگ در این مجموعه بخشی از دیالوگ‌ها در پایان گفتگوی دو کارآگاه را از زبان راست مرور کنیم: من تو اتاقم تو بیمارستان هر شب به آسمون نگاه می‌کنم و به این فکر می‌کنم، این فقط یک داستانه، قدیمی‌ترین داستان، روشنایی در مقابل تاریکی این را درست می‌گی به نظر میاد تاریکی، سهم بیشتری از روشنایی داره، هرچند من فکر می‌کنم داری به آسمون اشتباه نگاه می‌کنی. اگر من از بپرسی می‌گم روشنایی داره پیروز میشه.

پی نوشت: مجلهٔ آتلانتیک سریال «کارآگاه حقیقی» را «بهترین مجموعه تلویزیونی آنتولوژی» خواند و متاکریتیک به این مجموعه، لقب «تحسین جهانی» داد. منبع و منشا اصلی مجموعه «کارآگاه واقعی» برگرفته شده از مجله‌های زرد، خصوصاً مجله‌ای تحت همین عنوان است که در قرن بیستم منتشر می‌شد و البته کمی حالت دلهره‌آور نیز به آن اضافه شد. رابطه با کتاب رابرت چمبرز یعنی «شاه زردپوش» باعث شد این کتاب جزو ۱۰ کتاب پرفروش ماه فوریه سال ۲۰۱۴ در وب‌گاه آمازون قرار بگیرد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند