نوستالژی برنده است! نوستالژی بر فضای تلویزیون حکمرانی میکند، زیرا آمارهای جهانی نشان میدهند که بینندگان تلویزیون در سال گذشته بیشتر به تماشای سریالهای قدیمی پرداختهاند تا اینکه عاشق محتوای جدید شوند.
بر اساس دادههای شرکت تحلیل تلویزیون دیجیتال آی (digital i)، سریال «آناتومی گری» (Grey’s Anatomy) محبوبترین سریال جهان در نیمه دوم سال ۲۰۲۴ بوده است. این درام پزشکی در طول شش ماه بیش از یک میلیارد ساعت تماشا شده است.
سریالهای آمریکایی صدر فهرست پربینندهترین برنامههای تلویزیونی جهان را به خود اختصاص دادهاند. پس از «آناتومی گری»، چهار سریال پرمخاطب دیگر عبارت بودند از «فرار از زندان» (Prison Break)، «لاست» (Lost)، «تئوری بیگ بنگ» (The Big Bang Theory) و «دکستر» (Dexter).
سلطه سریالهای آمریکایی در اروپا
در یافتههای دیجیتال آی، به عادات تماشای تلویزیون در اروپا نیز اشاره شده است. در سراسر این قاره، «آناتومی گری» بار دیگر محبوبترین سریال بود و پس از آن، سریال «تئوری بیگ بنگ» در رتبه دوم قرار گرفت.
در اروپا، سریال عاشقانه تاریخی بریتانیایی « بریجرتون» (Bridgerton) در رتبه سوم جای گرفت، اما بقیه سریالهای محبوب همچنان از آمریکا بودند؛ از جمله «سیمپسونها» (The Simpsons) و « ذهنهای جنایتکار» (Criminal Minds) که رتبههای چهارم و پنجم را از آن خود کردند.
این سریالها ژانرهای مختلفی را در بر میگیرند، از درام پزشکی («آناتومی گری») تا حماسه پرستیژ («لاست»)، کمدی موقعیت («تئوری بیگ بنگ») و انیمیشن طنز («سیمپسونها»). اما یک نکته مشترک میان همهی آنها وجود دارد: همگی سالها است که روی آنتن بودهاند.
از میان پنج سریال محبوب در اروپا و جهان، تنها چهار سریال همچنان در حال پخش هستند. بهجز «بریجرتون»، تمامی این سریالها اولین بار در اوایل دهه ۲۰۰۰ پخش شدهاند و پنج مورد از آنها نخستین فصل خود را در سال ۲۰۰۵ منتشر کردند.
در واقع، میانگین سال انتشار ده سریال برتر، سهماهه نخست سال ۲۰۰۵ است که نشاندهنده سلطه سریالهای اوایل دهه ۲۰۰۰ بر فهرستهای پربینندهترینهاست.
چرا هنوز همان سریالهای قدیمی را میبینیم؟
این آمارها نشان میدهند که بینندگان تلویزیون در سراسر جهان، هنوز هم سریالهایی را که ۲۰ سال پیش دوست داشتهاند، ترجیح میدهند.
هفته گذشته، گزارشی منتشر شد که نشان میداد شرکت اپل (Apple) سالانه ۱ میلیارد دلار (۹۲۶ میلیون یورو) در سرویس Apple TV+ ضرر میکند. بخش عمدهای از این هزینهها، صرف تولید برنامهها و فیلمهای جدید میشود. اما اگر بینندگان همچنان با همان سریالهای قدیمی که دو دهه گذشته دیدهاند خوشحال باشند، آیا این هزینهها بیهوده نیست؟
در سال ۲۰۲۰، مفهوم «تلویزیون محیطی» (Ambient TV) برای اولین بار مطرح شد. در مقالهای در مجله نیویورکر (The New Yorker)، کایل چایکا سریال «امیلی در پاریس» (Emily in Paris) را نمونهای از این نوع تلویزیون توصیف کرد: «هدف سریال «امیلی در پاریس»، ایجاد پسزمینهای دلپذیر برای نگاه کردن به تلفن همراه است.»
چایکا این سریال را با موسیقی امبینت (Ambient) مقایسه کرد که توسط برایان اینو به عنوان «هم قابل چشمپوشی و هم جالب» توصیف شده بود. به اعتقاد او، سریالی مانند «امیلی در پاریس» هم همین خاصیت را دارد: «بینندگان میتوانند هنگام تماشای آن، بیشتر درگیر تلفن همراه خود باشند.»
مطالعات نشان داده است که تقریباً ۷۲ درصد از مردم بریتانیا هنگام تماشای تلویزیون از تلفن همراه خود استفاده میکنند و بهطور میانگین در هر نیمساعت، هشت بار به گوشی خود نگاه میکنند.
آیا تمرکز کم بینندگان، مانع موفقیت سریالهای جدید شده است؟
این میزان استفاده از گوشی همراه، ممکن است توضیحی باشد بر چرا عادات تماشای ما به سمت نوستالژی کشیده شده است. سریالهای جدیدی مانند «جداسازی» (Severance)، «نوجوانی» (Adolescence) و «نیلوفر سفید» (The White Lotus) ممکن است از بازیگران فوقالعاده، فیلمنامههای قوی و فیلمبرداری خیرهکننده برخوردار باشند، اما همه اینها بیفایده است اگر بیشتر بینندگان در حال بازی کردن با گوشی خود باشند.
دیوید چیس، خالق سریال «سوپرانوها» (The Sopranos)، درباره مخاطبان مدرن گفت: «ما بیشتر به چندوظیفهای بودن عادت کردهایم. مخاطبان امروزی نمیتوانند تمرکز خود را روی چیزی حفظ کنند، بنابراین دیگر امکان ساخت محتوایی که نیاز به توجه بالا داشته باشد، وجود ندارد.»
به باور او، اگر «سوپرانوها» امروز ساخته میشد، احتمالاً موفق نمیشد، زیرا بینندگان دیگر قادر به پیگیری داستانهای پیچیده و شخصیتهای چندلایه نیستند.
سم اسماعیل، خالق سریال «آقای ربات» (Mr. Robot) ، نیز موافق است: «وقتی این وضعیت به یک تقاضای عمومی تبدیل شود، دیگر خبری از ضدقهرمانهای پیچیده و داستانهای سریالی فوقالعاده نخواهد بود.»
حتی اگر سریالهایی مانند «لاست» به دلیل روایت پیچیده خود محبوب باشند، برای بسیاری از بینندگان، این تکرار تجربهای آشنا است. آنها قبلاً این سریالها را دیدهاند و حالا در حال مرور دوباره همان حس رضایت قدیمی هستند، در پسزمینه زندگیای که با رسانههای اجتماعی گره خورده است.
آیا نوستالژی پایان تلویزیون را رقم خواهد زد؟
با این حال، هنوز هم هر سال سریالهای جدید و خارقالعادهای منتشر میشوند. اگر امسال «نوجوانی» سریال برتر باشد، به نظر میرسد جای «بچه گوزن» (Baby Reindeer) در سال گذشته و «وراثت» (Succession) در سال قبل از آن را پر خواهد کرد. همگی درامهایی پیچیده هستند که شایسته توجه بینندگاناند.
اما تماشای بیتوجه و پسزمینهای تلویزیون، پیامدهایی دارد. سال گذشته، گزارشی نشان داد که در سال ۲۰۲۳، تعداد سریالهای اورجینال تولید شده در آمریکا ۱۴ درصد کاهش یافته است. بسیاری این موضوع را به عنوان پایان دوران «اوج تلویزیون» (Peak TV) تلقی کردند؛ دورهای که سریالهای پرستیژی مانند «سوپرانوها»، «برکینگ بد» (Breaking Bad) و «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) را به ارمغان آورده بود.
اگر بهزودی از گوشیهای خود دست نکشیم، شاید در آینده فقط نوستالژی برای تماشا باقی بماند.
بدون دیدگاه