۱. هالووین (۱۹۷۸)
جان کارپنتر با فیلم «هالووین» سبک اسلشر را بنیان نهاد و با قصه تعقیب و گریز مایکل مایرز، نماد وحشت شب هالووین را به سینما آورد. موسیقی وهمانگیز و سادگی اجرای صحنههای قربانیشدن، این اثر را به کلاسیکی بیرقیب تبدیل کرد.
۲. اتصال فرانسوی (۱۹۷۱)
ویلایم فریدکین در «اتصال فرانسوی» با بازی جن هکمن و روی شایدر، داستان دو کارآگاه نیویورکی را روایت میکند که برای دستگیری یک قاچاقچی هروئین، حتی از قانون نیز عبور میکنند. تعقیب نفسگیر قطار شهری، بهعنوان یکی از ماندگارترین سکانسهای سینما شناخته شده است.
۳. زندگی واقعی (۱۹۷۹)
آلبرت بروکس در کمدی «زندگی واقعی» به طعنهای تیز درباره پیدایش تلویزیون واقعنما میپردازد. او فیلمبرداری از یک خانواده معمولی را آغاز میکند و با ورود دوربینهای عجیب و غریب، روابط اعضای خانواده بهتدریج به هم میریزد.
۴. جنگیر (۱۹۷۳)
ویلیام فریدکین با «جنگیر» فیلم ترسناک ناب خود را به مخاطبان تقدیم کرد؛ داستان دختری تسخیرشده و نبرد دو کشیش برای رهایی او. این فیلم با صحنههای دلخراش و بحثبرانگیز، هنوز یکی از معتبرترین آثار ژانر وحشت محسوب میشود.
۵. راکی (۱۹۷۶)
جان جی. اونیلدن با «راکی» داستان بوکسوری ناشناخته (سیلوستر استالونه) را تعریف کرد که با شجاعت در مقابل قهرمان سنگینوزن میایستد. پیام امید و تلاش فرد ضعیف برای رسیدن به فرصت زندگی، باعث شد «راکی» به الگوی فیلمهای ورزشی تبدیل شود.
۶. آخرالزمان اکنون (۱۹۷۹)
فرانسیس فورد کاپولا در اقتباسی آزاد از «دل تاریکی» جوزف کنراد، سفری دیوانهوار به ویتنام میبرد. بازیهای درخشان مارتین شین و مارلون براندو همراه با فضای روانگسیخته جنگ، «آخرالزمان اکنون» را به یکی از عظیمترین آثار ضدجنگ بدل کرد.
۷. زینتیل سدلز (۱۹۷۴)
مل بروکس با «زینتیل سدلز» به سخرهگرفتن کلیشههای وسترن و تبعیض نژادی پرداخت. این کمدی سیاه با بازی کلِوِن لیتل و جین وایلدِر، با شوخیهای جسورانه و شکستن دیوار چهارم، به فیلمی فراموشنشدنی تبدیل شد.
۸. بیگانه (۱۹۷۹)
ریدلی اسکات در «بیگانه» موجودی فضایی را وارد فضاپیمای نوسترومو میکند و تماشاگر را تا پای وحشت میکشاند. سیگوری ویور با نقش ریپلی، قهرمان نجاتیافتهای را معرفی کرد که پس از او، هیچوقت دیگر فیلم هیبرید اسلشر–سایفای به یک اندازه تأثیرگذار نشد.
۹. چایناتاون (۱۹۷۴)
رومن پولانسکی با کمک فیلمنامه جاودانه رابرت تاون، در «چایناتاون» به فساد شهری پرداخته و کارآگاه جیک گیتس (جک نیکلسون) را در مسیری تاریک به دنبال حقیقت میفرستد. پایان شوکهکننده این فیلم، هنوز مخاطب را بهتزده میکند.
۱۰. تاکسی درایور (۱۹۷۶)
مارتین اسکورسیزی در «تاکسی درایور» با بازی خارقالعاده رابرت دنیرو، تصویر روحیات یک راننده تاکسی منزوی و خشمگین را به نمایش میگذارد. روایت روانگسیخته و موسیقی برنارد هِرمان، «تاکسی درایور» را به اثری ماندگار بدل کرده است.
۱۱. پرواز روی آشیانه فاخته (۱۹۷۵)
میلوش فورمن با اقتباس از رمان کنسی، در «پرواز روی آشیانه فاخته» تقابل فردیت و نظام سرکوبگرِ یک آسایشگاه روانی را به تصویر میکشد. جک نیکلسون در نقش رندل مکمورفی، مبارزهای الهامبخش برای آزادی و انسجام انسانی ارائه میدهد.
۱۲. پدرخوانده: قسمت دوم (۱۹۷۴)
فرانسیس فورد کاپولا در دنبالهای حتی عمیقتر از نسخه اول، سرگذشت ویٹو کورلئونه جوان را در برابر سقوط روحی مایکل کورلئونه قرار میدهد. دوگانهپردازی فوقالعاده و پایان تلخ، «پدرخوانده: قسمت دوم» را به یکی از برترین دنبالههای سینما بدل کرده است.
۱۳. جنگ ستارگان (۱۹۷۷)
جرج لوکاس با «جنگ ستارگان» دنیایی از ماجراجوییهای فضایی، شوالیههای فضایی و نبرد خیر و شر ساخت. افسانه نیروی خیر و تاریکی، همراه با جلوههای ویژه نوآورانه جاناتان ویلیامز و موسیقی جاودانه جان ویلیامز، این اثر را به پدیدهای همیشگی تبدیل کرد.
۱۴. آروارهها (۱۹۷۵)
استیون اسپیلبرگ با «آروارهها» یک تریلر ساده درباره حمله کوسه به ساحل را به شاهکاری تمامعیار تبدیل کرد. موسیقی ضربآهنگدار جان ویلیامز و سهگانه شخصیتهای اصلی، فیلم را به نخستین بلاکباستر تابستانی بدل کرد.
۱۵. پدرخوانده (۱۹۷۲)
فرانسیس فورد کاپولا با اقتباس از رمان ماریو پوزو، در «پدرخوانده» به ماجرای مافیا و قهرمانسازی ضدقهرمانها پرداخت. مارلون براندو و آل پاچینو در جایگاههای باشکوه خود، این فیلم را به یکی از برترین آثار تاریخ سینما بدل کردند.
بدون دیدگاه