«پیر پسر»

«پیر پسر» فیلم مهم برای ایران امروز

به گزارش ردکارپت فیلم:  علاوه بر ساختار منسجم دراماتیک و سطح بالای اجرا، شجاعت اکتای براهنی در شکستن کلیشه‌های ذهنی خیلی از ما از جمله برگ‌های برنده «پیر پسر» است.
 کمال نادری مطلق: زندگی ما ایرانیان با انبوهی از مقدس‌سازی‌ها گره خورده است. رسوم پرتعدادی از قدیم بر سر ما سنگینی می‌کنند که فرصت کنش‌گری را از ما گرفته‌اند. در این میان سلطه سنتی (طبق تعریف ماکس وبر) نقش مهمی در ایجاد قید و بندها ایفا کرده است. «قدمت»، «ریش‌سفیدی» و «چند پیراهن بیشتر پاره کردن» به‌تنهایی کافی‌اند تا نوعی الزام به پذیرش و سرسپردگی (نه صرفا احترام) برای نسل‌های جدیدتر ایجاد کنند. در این میان کمتر به این توجه شده است که، به‌خصوص در عصر اینترنت و دهکده جهانی، جنس تجربه‌ها به‌هیچ‌وجه یکسان نیست. بحث به حجم تجربه مربوط نیست. نسلی که از کودکی با گوشی‌های هوشمند رشد کرده، اساسا نگرش متفاوتی دارد و باید در همان چهارچوب با این نسل مواجه شد. کمتر کسی از نسل‌های جدید هیچ‌گاه چوب لزوم پذیرش رفتار و گفتار قدما صرفا به‌خاطر سن بیشتر (به‌جای توجه به کیفیت رفتاری) را نخورده است.

در این راه براهنی از مجموعه‌ای از نشانه‌ها و اشاره‌ها برای غنی کردن خط اصلی فکری‌اش استفاده کرده است. به‌عنوان مثال خط داستانی کار علی در شهر کتاب، یادآوری شرایط علی در خانه‌اش هم هست. در هر دو محیط، علی احساس می‌کند که از شخصیت آرام (و شاید بتوان گفت منفعل) او سوءاستفاده می‌شود. او در کتابفروشی قابلیت‌هایی را نشان می‌دهد که از آن‌ها استفاده نمی‌شود چون برخی از جایگاه‌ها «از پیش» تعیین شده‌اند (در سکانس گفت‌وگوی او با مدیر کتاب‌فروشی به‌وضوح بر این نکته تاکید می‌شود) و «جدی گرفتن» دیگران بر اساس جایگاه‌شان انجام می‌شود، نه بر اساس قابلیت‌شان. تصمیم علی برای خروج از این شغل (حتی به قیمت نگرفتن چک) مقدمه‌ای برای تصمیم نهایی‌اش محسوب می‌شود.


از سوی دیگر شکل شخصیت‌پردازی غلام باستانی به‌قدری افراطی است که راه را برای هر گونه توجیه حفظ شرایط پیشین می‌بندد. او تمام منافذ را برای رسیدن فرزندانش به یک زندگی بهتر می‌بندد و عملا چاره‌ای جز اتخاذ یک مسیر رادیکال برای آنان باقی نمی‌گذارد. غلام باستانی درست نقطه مقابل چیزی است که از یک پدر تیپیکال به یاد می‌آوریم. در همین مسیر است که پرسش بزرگی در ذهن تماشاگر شکل می‌گیرد که پاسخش در خود فیلم کاملا مشخص است: «آیا باید به‌خاطر جایگاه پدرانگی غلام باستانی به او احترام گذاشت و دستوراتش را پذیرفت»؟
«پیر پسر» با دادن یک پاسخ منفی قاطعانه به پرسش بالا، به یکی از مهم‌ترین نمونه‌های تاریخ سینمای ایران در زمینه ایستادگی در مقابل سنت‌های قابل نقد تبدیل می‌شود. براهنی در طول فیلم مدام بر این تاکید می‌کند که فرزندان غلام حتی به جایی رسیده‌اند که کوچک‌ترین پالس مثبتی از سوی غلام را با آغوش باز می‌پذیرند و به همان راضی‌اند. کافی است واکنش رضا را در سکانسی به یاد بیاوریم که غلام با فروش خانه موافقت می‌کند (کاری به این نداریم که این موافقت واقعی نیست). از آن به بعد است که رضا برای دقایقی حتی سعی می‌کند در جبهه غلام قرار بگیرد. اما غلام آدمی نیست که این روزنه‌ها را در اختیار کسی قرار دهد. در طول فیلم او را فردی کنترل‌گر می‌یابیم که حتی در سکانس‌های به‌ظاهر معمولی هم می‌تواند فضا را تحت تاثیر خود قرار دهد. به سکانس حضور رعنا (لیلا حاتمی) در مغازه غمخوار نگاه کنیم که چگونه در آن بر حضور پشت پرده غلام و تاثیرش بر ملتهب‌شدن فضا (بدون این که از نظر داستانی دلیل خاصی برای این التهاب وجود داشته باشد) تاکید می‌شود. به بیان ساده‌تر، علی و رضا تا جایی که امکان دارد سعی می‌کنند با نظم مستقر با مسالمت رفتار کنند (حتی اگر در دل آرزوی نابودی‌اش را داشته باشند) و تنها وقتی کوچک‌ترین راه‌ها برای تغییر مصلحانه شرایط را هم بسته می‌بینند رو به واکنش خشونت‌آمیز می‌آورند.


از دل توضیحات بیان‌شده می‌توان کلی ایده سیاسی و اجتماعی بیرون کشید. اما فراتر از تمام این موارد، اکتای براهنی با «پیر پسر» دارد نقطه ضعف بخش مهمی از تفکر سنتی و نهادینه‌شده در فرهنگ ما را یادآور می‌شود. «پیر پسر» اگر فقط همین ویژگی را هم داشت، فیلم باارزشی بود. حالا و در کنار جزییات دقیق روایی و اجرایی، «پیر پسر» به اثری مهم و تاثیرگذار هم تبدیل شده است.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند