سرزمین مادری | شاپرک | کمال تبریزی | ۱۳۸۷

نیکی کریمی در «سرزمین مادری» نقش بزرگسالی پروانه را بازی کرده؛ همان دختر مغرور و از خود راضی که در کودکی بارها احساسات رهی را نادیده گرفته و او را تحقیر کرده بود. شاپرک حالا پس از سال‌ها درست زمانی که پای رهی به سربازی باز شده، سروکله‌اش پیدا می‌شود و اینبار در موقعیت دیگری مقابل رهی می‌ایستد. جدای از مشابهت چهره نیکی کریمی با بازیگر نقش نوجوانی شاپرک، آنچه درباره این نقش اهمیت زیادی دارد، تلاش کریمی برای پایبند ماندن به رفتار و حالات چهره و برخورد آن دختر نوجوانی است که در فصل یک دیده‌ایم. او نگاهی از بالا به رهی دارد و درست مثل دوران نوجوانی خودش را برتر از رهی می‌داند. وانمود می‌کند کلمات فارسی را فراموش کرده و گهگاه کلماتی را به انگلیسی می‌گوید یا از رهی می‌خواهد اشتباهاتش را اصلاح کند. بلافاصله بعد از اینکه با رهی مواجه می‌شود از او می‌خواهد راننده‌اش باشد و در ادامه هم مدام او را تحت فشار می‌گذارد. در پس رفتارش می‌توان احساساتی را نسبت به رهی دید اما شیوه برخوردش به نحوی است که به سختی می‌شود به آن پی برد. او حلقه‌‌ نامزدی‌اش را به رهی نشان می‌دهد و از قرار ازدواج با فردی صحبت به میان می‌آورد که عامل انتقال سربازی رهی به تهران شده و در این رفتار هم علاوه بر محبتی که به او دارد، نشانی از تکبر دیده می‌شود. به طور کلی کمال تبریزی در سکانس‌های مرتبط با شاپرک و رهی کاری کرده تا این حس خود برتربینی در شاپرک نسبت به رهی کاملا دقیق به چشم بیاید. کریمی علاوه بر فصل دوم، در فصل سوم سریال «سرزمین مادری» هم نقش ایفا کرده و کاملا مشخص است که حضورش در زندگی رهی حالاحالاها ادامه دارد. باید دید شیوه مواجهه او با رهی به چه سمت‌وسویی خواهد رفت.

کیمیا | محبوبه | جواد افشار | ۱۳۹۴

با اینکه اولین ایفای نقش مهم نیکی کریمی در تلویزیون با «سرزمین مادری» رقم خورد اما به دلیل توقیف این سریال، مخاطبان اولین بار او را در تلویزیون با سریال «کیمیا»ی جواد افشار دیدند. او در این سریال نقش همسر یک سرگرد ساواک به اسم محبوبه را داشت؛ زنی که در بحبوبه روزهای پر التهاب سال ۱۳۵۷ به خاطر شغل همسرش به دردسر می‌افتاد. خانه‌شان شناسایی می‌شد و او مجبور بود به خانه مادرش پناه ببرد؛ مادری که از ازدواج او با شوهرش شهرام ناراضی است. محبوبه اما روزهای سختی را به امید بهبود وضعیت تحمل می‌کرد و راهی جز اعتماد به نقشه‌های همسرش نداشت. «کیمیا» یکی از سریال‌های طولانی تلویزیون بود اما نقش نیکی کریمی نقش زیاد طولانی نبود. برای همین هم بازی او در این سریال آنطور که باید در ذهن‌ها نمانده است.

ممنوعه | پروانه | امیر پورکیان | ۱۳۹۷

کریمی سال ۱۳۹۷ در سریال «ممنوعه» به کارگردانی امیر پورکیان، حضور در شبکه نمایش خانگی را تجربه کرد. او در این سریال یکی از اضلاع یک عشق مثلثی بود. پروانه با خسرو با بازی هادی حجازی‌فر رابطه‌ای پنهانی داشت. رها، همسر خسرو در عقدنامه‌اش ثبت کرده بود که به محض ورود خسرو به یک رابطه دیگر، می‌تواند با حکم قضایی اموالش را تصرف کند و حالا این عشق مثلثی وارد چالش بزرگی می‌شد. پروانه از سویی دیگر هم عشق مثلثی با بابک داشت. همسر سابقش که از او می‌خواست برگردد و دوباره با او زندگی کند. این مواجهه با چالش‌های مهم از ویژگی‌های بازی کریمی در «ممنوعه» بود. این سریال در زمان پخش، اثری پرمخاطب بود و خیلی‌ها بازی کریمی را در این سریال دیدند اما جزو آثار ماندگار شبکه خانگی به حساب نیامد.

آقازاده | تینا | بهرنگ توفیقی | ۱۳۹۹

یکی از مهم‌ترین نقش‌های نیکی کریمی در شبکه نمایش خانگی، با سریال «آقازاده» به کارگردانی بهرنگ توفیقی اتفاق افتاد. کریمی در این سریال نقش تینا، یکی از دوستان نزدیک نیما بحری (امیر آقایی) را بازی می‌کرد. ابتدای سریال رابطه میان آنها تعریف خاصی نداشت و بازی نیکی کریمی به نسبت مرموز به نظر می‌رسید اما رفته رفته می‌شد حدس زد که تینا هم روزگاری در جایگاه راضیه قرار داشته و حالا نه تنها به جایی که می‌خواسته نرسیده که مستاصل و پریشان است. تینا به عنوان زنی هنرمند و موزیسین معرفی می‌شد؛ زنی که شاید حتی اگر وارد دم و دستگاه نیما نمی‌شد هم می‌توانست به جایگاه مهمی برسد. خود کریمی در مصاحبه‌ای گفته است که علت پذیرش نقش، پیچیدگی آن بوده است. کریمی تلاش کرده بود تینا را روی مرز میان خوبی و بدی بازی کند و موفق هم شده بود.

یاغی | شیما | محمد کارت | ۱۴۰۱

در سریال «یاغی»، نیکی کریمی با شمایلی بسیار متفاوت، ایفاگر نقشی کوتاه اما در عین حال اثرگذار شد. در پایان قسمت هشتم، بازی‌اش شروع می‌شد و از همان نقطه آغاز با گریم خاص و رفتاری که از خود نشان می‌داد توجه‌ها را به سمت خودش می‌کشید. شیما همسر سابق بهمن بود؛ کسی که بهمن با توطئه باعث شده بود مدتی در زندان کشوری دیگر بماند تا به راحتی بتواند با طلا ازدواج کند. شیما که گویا روزگاری کیاوبیایی داشته حالا پس از سال‌ها با چهره‌ای زرد و رنگ‌ورو رفته، چتری بسیار کوتاه و مژه‌هایی ریخته و ابروهایی که با مداد روی صورتش کشیده بود باز می‌گشت تا انتقام بگیرد. چهره‌اش بی‌حالت بود و نگاهش هیچ حسی را منتقل نمی‌کرد. فک پایینش یک مقدار به طرف راست متمایل شده و در کل حالتی خشن به خودش گرفته بود. او ابتدا می‌خواست از طریق خواهر جاوید انتقامش را عملی کند اما نهایتا پس از نمایشی طولانی، به هدفش نمی‌رسید و با گلوله طلا به قتل می‌رسید. قبل از مرگش اما رازهایی را درباره گذشته بهمن برای طلا و بهرام فاش می‌کرد که در ادامه ماجرای سریال را به سمت‌وسوی دیگری می‌برد. با اینکه حضورش در سریال پررنگ نبود و در چند قسمت شاهد حضورش بودیم اما شیما جزو نقش‌های مهم کارنامه کریمی به حساب می‌آید.