پایتخت

توضیحات سیروس مقدم درباره سوتی‌های «پایتخت ۶»

به گزارش ردکارپت فیلم: سیروس مقدم کارگردان سریال «پایتخت» درباره چالش‌های ساخت فصل جدید آن صحبت کرد.

سیروس مقدم برای خیلی از مردم آشناست. او در کارنامه هنری خود آثاری دارد که همه از سریال‌های تراز اول تلویزیون محسوب می‌شوند. مقدم از دهه ۶۰ کارگردانی را آغاز کرد و «به سوی افتخار» از اولین سریال هایش به حساب می‌آید. بعد از آن «روز‌های زندگی» را ساخت و ناگهان با سریال «مسافر» که موضوع اعتیاد را به تصویر می‌کشید، درخشید.

بعد از آن در اوایل دهه ۸۰، «پلیس جوان» را کارگردانی کرد که این سریال معمایی برای شهاب حسینی که اوایل مسیر پیشرفت بود، پله ترقی شد. سریال‌های «عروج»، «دریایی‌ها»، «وکیل»، «مهر خاموش»، «بانویی دیگر»، «مزرعه کوچک»، «ریحانه»، «نرگس» و «پرواز در حباب» نیز از جمله آثار موفق دیگر سیروس مقدم بودند.

اما او در میانه دهه ۸۰ قدم به مسیر تازه‌ای از سریال سازی گذاشت که اولین آن «اغما» بود. «پیامک از دیار باقی»، «روز حسرت»، «رستگاران»، «چاردیواری»، «زیر هشت»، «تا ثریا»، «چک برگشتی»، «دیوار»، «بچه‌های نسبتا بد»، «مدینه»، «میکائیل» و «علی البدل» هم آثار دیگری هستند که در حوزه طنز و بیشتر مسائل روز جامعه تولید شدند.

با ساخت سریال «پایتخت» به نظر نمی‌آمد که قصه‌های یک خانواده معمولی از خطه شمال آن هم در قالب یک سریال تلویزیونی بتواند مخاطب بسیاری را به خود جذب کند، اما زمانی که فصل اول سریال «پایتخت» در فروردین سال ۹۰ به روی آنتن رفت، همه این تصورات از بین رفت. تا جایی که اولین سریال تلویزیونی شد که در سال اخیر به فصل ۶ رسید. حالا دیگر مخاطبان عادت کرده‌اند که نوروز خود را با قصه‌های خانواده نقی معمولی بگذرانند.

به بهانه پخش سریال «پایتخت ۶» گفت و گویی با سیروس مقدم کارگردان این سریال داشتیم که در ادامه آن را می‌خوانید

آقای مقدم، ایده قصه «پایتخت ۶» چگونه شکل گرفت؟ آیا زمانی که نگارش ابتدایی را شروع کردید مرحوم خشایار الوند بودند یا اینکه به طور کامل قصه بعد از درگذشت ایشان تغییر کرد؟

ایده پایتخت۶، زمانی شکل گرفت که مرحوم خشایار الوند از دنیا رفته بود. قرار بود نسخه‌ای سینمایی برای روز پدر سال گذشته بسازیم. ۵۰ درصد فیلمنامه توسط مرحوم خشایار الوند نوشته شده بود که به ناگهان از بین ما رفت و همه را سوگوار کرد. آن نسخه سینمایی هم منتفی شد و ما دیگر دل و دماغ کار نداشتیم. چند وقت بعد، قرار شد «پایتخت ۶»، برای نوروز ساخته شود که ما دو طرح داشتیم که یکی از آن‌ها تصویب شد و شد همین پایتخت ۶. از دست دادن خشایار ضایعه‌ جبران ناپذیری برای پایتخت بود و هست.

محسن تنابنده برای نگارش پایتخت ۶، نیاز به نویسنده و کمک دست داشت. مدت‌ها طول کشید، نویسندگان زیادی آمدند و رفتند، تست زدند، مذاکره کردند، اما هیچ کدام نتوانست جای مرحوم الوند را بگیرند. خشایار یکی از اعضای اصلی و ارکان اساسی پایتخت در طی ۱۰ سال همکاری مشترک ما بود. او به جای نقی، ارسطو، رحمت، بهتاش، بهبود، هما، فهیمه و حتی سارا و نیکا بازی می‌کرد، لحن‌ها را می‌شناخت. به فرهنگ و گویش مازندران مسلط بود و عاشق این خطه از سرزمین مان بود. او در کنار محسن تنابنده زوج تکرارنشدنی را تشکیل داده بودند. طبیعی است در چنین شرایطی پیدا کردن جانشین برای مرحوم خشایار الوند کاری سخت و پر ریسک باشد.

آرش عباسی در همکاری‌های قبلی هم با شما بود یا اینکه در این فصل اضافه شد؟

من و تهیه کننده خانم الهام غفوری، آرش عباسی را نمی‌شناختیم و سابقه‌ هیچگونه همکاری با ایشان نداشتیم. آرش در پایتخت قبلی هم حضور نداشت و تازه به تیم نویسندگان قرار بود، اضافه شود. آرش نویسنده‌ چند تئاتر بود و تئاتر مولن روژ را با محسن تنابنده و احمد مهرانفر کار کرده بود و تا حدودی از سلایق و توانایی‌های همدیگر آگاه بودند. بعد از آن تئاتر بود که محسن تنابنده آرش عباسی را به عنوان نویسنده‌ جایگزین مرحوم خشایار الوند به ما معرفی و کار را شروع کرد. طبیعی است مسیری را که تنابنده طی ۱۰ سال طی کرده بود تا به پختگی برای پایتخت نویسی برسد، آرش عباسی می‌بایست در زمان کم و اندکی سپری می کرد. خوشبختانه با استعداد و خلاقیت خود و همراهی و هدایت‌های تنابنده کم‌کم به حال و هوای پایتختی‌ها نزدیک شد و به مرور مدیوم تلویزیون را که مرحوم خشایار الوند به خوبی بلد بود و از نگارش برای آن بر می آمد، بهتر شناخت.

گفته می‌شد روح بابا پنجعلی در این فصل سریال حضور دارد؟ به نظر شما نبود این شخصیت کمبودی در آن ایجاد نکرد؟

به لحاظ دراماتیک باباپنجعلی دیگر کارکرد خود را از دست داده بود و به ورطه تکرار و ملال افتاده بود. بابا پنجعلی به دلیل آلزایمر و بیماری و کهولت سن امکان تحرک و ریتم در قصه را کم می‌کرد. خود بازیگر این نقش هم اذعان داشت که دیگر انگیزه و خلاقیتی برای ادامه ندارد و به شدت تکراری شده است و نقش برایش جذابیتی ندارد. پیشنهاد بازگشت در فرم و قالب روح هم بعد از صحبت‌های زیاد منتفی شد.

«پایتخت» اثری واقع گرایانه است. این پیشنهاد ما را وارد فضای غیر واقعی و فانتزی می‌کرد که با روح «پایتخت» در تضاد بود؛ بنابراین قرار شد که «پایتخت۶» با فوت پنجعلی بعد از یک سال شروع شود و اعضای بدنش جان عده‌ای را نجات داده و حتی مرده اش هم خیر و برکت داشته باشد. ما تصمیم داشتیم تا با جایگزین کردن نقش پیرمرد دیگری مثلا برادر پنجعلی و … جای خالی بابا پنجعلی را پر کنیم که متاسفانه روند فیلمنامه به سمتی رفت که دیگر این امکان هم وجود نداشت.

از سختی‌های تولید «پایتخت ۶» برای ما بگویید.

سختی‌های تولید «پایتخت» چند مرحله داشت؛ مرحله اول جمع کردن و هماهنگ نمودن تیم بازیگران بود که هر کدام درگیر پروژه‌های سینمایی و یا نمایش خانگی بودند. بازیگران «پایتخت» همه در بورس قرار دارند و هماهنگی حضور آن‌ها توسط تهیه کننده برای چهار ماه پایان سال به سختی انجام شد.

مرحله دوم سختی‌ها در زمان تولید بود؛ در زمان ساخت «پایتخت» اتفاقات عجیب و غریبی به وقوع پیوست که هر کدام به تنهایی می‌توانست بر روند تولید تاثیر بگذارد؛ ترور سردار شهید قاسم سلیمانی که ما پایتختی‌ها ارادت خاصی نسبت به ایشان داشتیم، شهادت هموطنانمان در تشییع پیکر این شهید و سپس سقوط هواپیمای اوکراینی و تهدید آمریکا به حمله نظامی و در مرحله بعد هجوم مرگبار ویروس کرونا از اواخر بهمن ماه در گرماگرم فیلمبرداری، می‌توانست بر روند کار و شرایط روحی و ذهنی عوامل تاثیر بازدارنده‌ای بگذارد.

اما پایتختی‌ها هم قسم شده بودند که عیدی مردم را در نوروز به هیچ قیمتی به تعویق نیندازند. با آنکه خانواده‌هایشان نگران سلامتی آن‌ها بودند و آن‌ها نیز نگران خانواده‌های خود بودند، در مازندران ماندند و ۱۵ قسمت مربوط به تعطیلات نوروز را تمام کردند. اواخر اسفند ماه بود که با بخشنامه وزارت بهداشت و ستاد مبارزه با کرونا به طور جدی روبه‌رو شدیم. از آنجا که ادامه قصه (همانطور که قسمت ۱۵ دیدید) بهتاش برای بازی در لیگ حرفه‌ای به تهران می‌آید و خانواده هم به دنبال ارسطو جای آن‌ها را پیدا می‌کنند، ادامه قصه در تهران و ورزشگاه آزادی و در فضای فوتبالی و خانوادگی می‌گذرد، عملا دیگر با تعطیلی مسابقات و منع تجمعات توسط ستاد مبارزه با کرونا امکان ادامه فیلمبرداری وجود نداشت.

ما در این فصل گاف‌ها و سوتی‌های زیادی را شاهد بودیم. این موضوع به خاطر سرعت در تولید سریال بود؟

ما هیچ عجله‌ای برای تولید نداشتیم؛ با فراغ بال و آرامش و حتی در شرایط هجوم کرونا با تمهیداتی که تهیه‌کننده و تیم تولید تدارک دیده بودند، کار کردیم. اما اتفاقی که افتاد و باعث چند خطا در کار شد، همزمانی پخش و کار‌های فنی و پس از تولید بود. طبیعی است که بعضی مواقع حتی با بار‌ها دیدن و دقت و بازبینی موارد ریز و جزئی از چشم ما و ناظران و بازبین‌ها دور بماند و متوجه آن‌ها نشویم. به نظر من باید به حرف اصلی سریال توجه کرد تا نکاتی که حتی ارزش محتوایی و چشمگیری در اثر ندارد.

باوجود اینکه انتقاد‌هایی به سریال می‌شد، اما همچنان پرمخاطب‌ترین برنامه تلویزیون در نوروز بود. فکر می‌کنید به چه دلیل به این حجم از مخاطب رسیده است؟

به نظر بنده مردم، تصویر واقعی‌تر و عریان تری از حقایق دور و برشان را در «پایتخت» می‌بینند. تلویزیون را اگر به مثابه آینه تمام قد جامعه ببینیم، طبیعی است هر گاه مردم و مخاطبان تصویر خود را با تمام دغدغه‌ها و مشکلاتشان ببینند به آن اعتماد و کانال‌های بیگانه و ماهواره‌ای را خاموش کرده و تلویزیون داخلی را تماشا می‌کنند. «پایتخت» به دلیل نزدیک بودن به نوع زندگی مردم، پوشش، سبک زندگی، آرایش ها، گفتار و کردار، توانست در قلب و روح مخاطبان خود نفوذ کرده و آن‌ها را با خود همراه سازد.

در این فصل کنایه‌های سیاسی بسیار مشهود بود و همه می‌گفتند «پایتخت» خط داستانی ندارد و تنها با تکیه بر کنایه‌های سیاسی به دنبال جلب نظر مخاطب است. چقدر موافق این موضوع هستید؟

مگر می‌شود بدون داشتن خط داستانی، این همه مخاطب را با خود همراه کرد. خط اصلی «پایتخت» همان قصه تکراری است؛ گمشده‌ای که پیدا می‌شود و با حضورش نظم موجود را به هم می‌زند. کنار این خط داستانی، بچه قصه‌هایی هم وجود دارد؛ مثلا به خلاف کشیده شدن ارسطو، درخشیدن بهتاش درون دروازه فوتبال و …. به بهانه‌ این خرده قصه ها، با بعضی سیاسیون، هنرمندان، ورزشکاران، ناهنجاری‌های اخلاقی هم شوخی مجاز شد و این خاصیت طنز و طنازی است.yjc

 


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند