محمد گذرآبادی : فیلم برای مخاطب غیرایرانی قابل باور نیست

به گزارش ردکارپت فیلم: به اعتقاد محمد گذرآبادی با وجود بازی‌های خوب بازیگران، برخی از موضوع های درون فیلم «یلدا» ازجمله مسئله اولیای دم و قصاص برای مخاطبان غیرایرانی قابل باور نیست.

محمد گذرآبادی (مترجم، نویسنده و مدرس فیلمنامه) درباره فیلم سینمایی «یلدا» سومین ساخته مسعود بخشی به تهیه‌کنندگی علی مصفا که در سینماهای هنروتجربه اکران شده است، اظهار کرد: «یلدا» را اولین دفعه در جشنواره فجر تماشا کردم. آن زمان به مسعود بخشی کارگردان گفتم زمانی که در جشنواره تماشاگران تا آخر فیلم به تماشای آن می‌نشینند یک موفقیت برای فیلم محسوب می‌شود. این موضوع نشان می‌دهد که «یلدا» از استانداردهای اولیه یک درام سینمایی برخوردار است و مخاطبانش را درگیر می‌کند.

وی با اشاره به اینکه فیلمنامه «یلدا» را قبل از ساخت آن خوانده و صحبت‌های زیادی با مسعود بخشی کرده است، گفت: از آنجاکه من در جریان همه جزییات قصه بودم، نگاه دقیق‌تری به فیلم داشتم و برایم جالب بود که آن فکری‌هایی که روی فیلمنامه شده بود چه قدر در عمل جواب داده است.

این مدرس فیلمنامه با اشاره به اینکه در درام باید حواس فیلمساز به درگیر شدن هرچه زودتر مخاطب با داستان باشد، بیان کرد: اگر بخواهم در ابتدا از نقاط ضعف فیلم بگویم شروع «یلدا» کمی دیر مخاطب را درگیر می‌کند و کمی دیر اطلاعات لازم را به مخاطبی که قرار است با شخصیت اصلی قصه همذات‌پنداری کند و درگیر قصه بشود، می‌دهد. در حقیقت مخاطب با شخصیت اصلی در دقایق اول درگیر نمی‌شود و این موضوع ممکن است از همان ابتدا باعث دلسردی مخاطب بشود.

گذرآبادی ادامه داد: ما یکسری اصول برای اینکه مخاطب چگونه درگیر شخصیت اصلی بشود یعنی چگونه از او حمایت کند، طرف او را بگیرد، برای شخصیت اصلی آرزوی موفقیت و با او همذات‌پنداری و همدلی کند، داریم. در واقع یکسری ویژگی‌ها باید در شخصیت اصلی باشد تا این اتفاق رخ بدهد این ویژگی‌ها نه اینکه در «یلدا» نبود بلکه بسیاری از آنها بود اما می‌توانست در شخصیت اصلی پررنگ‌تر شود تا همذات‌پنداری قوی‌تری اتفاق بیفتد اما وقتی مخاطب تامل کند و درگیر داستان شود با آن پیش می‌رود.

وی درباره نقاط قوت این فیلم عنوان کرد: «یلدا» مخاطب را با مساله داستان همراه و به شدت او را درگیر می‌کند. همچنین تمام بازیگران این فیلم حتی بازیگران فرعی در نقش‌های خود بسیار خوش درخشیدند. این موضوع در درجه اول به دلیل نقش‌های خوبی است که نوشته شده است. یعنی فیلمنامه آنقدر خوب نوشته شده است که بازیگران می‌دانند دقیقا چه چیزی از آنها خواسته شده است و موقعیت خود را در داستان درک کرده‌اند. در حقیقت بازی‌های فوق‌العاده بازیگران به دلیل قوت فیلمنامه است و باعث درگیری مخاطب می‌شود.

این نویسنده افزود: نکته مهمی که باید در دیدن فیلم به آن دقت کنیم این است که آیا مخاطب زمان را فراموش و یا اصلا به ساعت خود نگاه می‌کند‌ که ببیند چقدر زمان گذشته است. «یلدا» این ویژگی را دارد که آنقدر مخاطب را غرق مساله کند که زمان را از یادش ببرد. مساله «یلدا» مساله مرگ و زندگی است و مخاطب را به شدت درگیر می‌کند.

گذرآبادی درباره تحول شخصیت اصلی «یلدا» توضیح داد: آن چیزی که ما قبل از ساخت فیلم روی فیلمنامه تاکید داشتیم موضوع منحنی تحول شخصیت اصلی است که شخصیت اصلی قصه که درگیر ماجرا است و در نهایت موفق می‌شود رضایت بگیرد، در نهایت قرار است چه درسی از این ماجرا بگیرد. ما همیشه باید نشان بدهیم که شخصیت اصلی در آغاز و پایان داستان نگاهش به خودش، به زندگی و…. چه تغییری کرده است و در اصل مخاطب داستان را دنبال می‌کند تا این تغییر را ببیند.

وی تاکید کرد: به نظر من تحول در شخصیت اصلی «یلدا» خوب نشان داده شده بود. این فرد در واقع از یک فرد ناامید در ابتدای داستان به یک زنی که در زندگی امیدواری پیدا کرده است، تبدیل شد. این تغییر نگاه از ناامیدی به امید منحنی تحول شخصیت اصلی بود که به خوبی در فیلم نشان داده شد.

این مترجم با اشاره به اینکه برخی از صحنه‌های «یلدا» بسیار حزن‌انگیز و دراماتیک شده بود، خاطرنشان کرد: ویژگی فیلم‌های ملودرام این است که اشک در آن زیاد است و صحنه‌ها پشت سر هم می‌خواهند از مخاطب اشک بگیرند و فرصت نفس کشیدن را به او ندهند. این موضوع بسیار از مخاطب انرژی می گیرد درحالیکه انتظار می‌رود یک وقفه و تنفسی به او در اواسط داستان داده و لحن آن از تراژیک و غم‌انگیز خارج شود.

گذرآبادی افزود: شاید وجود یک شخصیت در داستان کم بود که یک ذره لحن سبک‌تر و شادتر به قصه ببخشد و مخاطب نیز کمی لبخند روی لبش بیاید تا تنشی که در مخاطب حبس شده است، آزاد شود. اینکه صحنه‌های فیلم قصد داشتند پشت سر هم از مخاطب گریه بگیرند، ملودراماتیک شده بود و این موضوع من را آزار می‌داد.

وی با بیان اینکه مساله اصلی که این فیلم روی این موقعیت قانونی بنا شده است که سرنوشت قاتل را به دست اولیای دم مقتول می‌سپارند تا تصمیم بگیرند قاتل را اعدام کنند یا نه، بیان کرد: ایرانیان این موضوع را پذیرفته‌اند البته برخی هم با این قضیه مشکل دارند که چرا زندگی قاتل دست اولیای دم است اما یک مخاطب غیرایرانی، این موقعیت برایش ناآشنا است.

این مدرس فیلمنامه تاکید کرد: فکر می‌کنم «یلدا» از نظر داستان گویی گام بزرگی برای مسعود بخشی محسوب می‌شود. این موضوع درس بزرگی برای فیلمسازان جوان ما است که قبل از ساخت فیلم و تولید روی فیلمنامه وقت بگذارند و با کارشناسان و متخصصان مختلف درباره آن صحبت کنند.

گذرآبادی ادامه داد: مسعود بخشی آماده بازنویسی فیلمنامه و تغییر آن بود. همچنین آماده بود در کار تجدیدنظر کند به هر شکلی که باشد. من در نسل جدید این روحیه را کمتر دیده‌ام. ایشان می‌دانست همه نکات این فیلم روی کاغذ اتفاق بیفتد و بعد ساخته شود. به نظر من این روحیه مسعود بخشی مثال‌زدنی است و باید آن را تشویق و تبلیغ کرد و به نسل جدید شناساند و تا آنها نیز روی الهامات اولیه خود پافشاری نکنند.

وی با اشاره به اینکه «یلدا» در مجموع فیلم خوبی بود، اظهار کرد: این فیلم با برطرف کردن نقاط ضعف خود ازجمله جذاب‌تر کردن شخصیت اصلی، سنگین نبودن فضا، فرصت نفس دادن به مخاطب و… شاید می‌توانست به جای اکران در گروه هنروتجربه اکران عمومی داشته باشد.

این نویسنده درباره اهمیت پرداختن به موضوع بخشش در آثار هنری گفت: آثار هنری به هر موضوعی می‌توانند بپردازند و بخشش هم یکی از این موضوعات است. در واقع ما به هر موضوعی در داستان و درام می‌توانیم بپردازیم حالا اینکه یک موضوعی ضرورت بیشتری پیدا می‌کند که در مقطع زمانی خاصی به آن پرداخته شود، بحث دیگری است. شاید انواع بخشش در زمان حال و در دوره ما موضوعیت پیدا کرده است. البته این موضوع بحث جامعه‌شناسی مفصلی می‌طلبد چراکه این بن بست در جاهای دیگری وجود دارد که افراد تشویق به بخشش می‌شوند اما به نظر من مشکل جای دیگری است.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند