نمایش‌خانگی

«گیسو» فیلمنامه‌ای پر از گاف، بازی‌های ضعیف

به گزارش ردکارپت فیلم: تسنیم نوشت: سطح سریال‌سازی در تلویزیون و نمایش‌خانگی با حضورِ کارگردان‌هایی مثل کارگردان “گیسو” پایین می‌آید و اعتماد مخاطب را نسبت به این مدیوم‌ها از بین می‌رود.

ویژگی تحسین برانگیزی درباره “گیسو” وجود ندارد و با فیلمنامه‌ای پُر از گاف و اشتباهات تکنیکی مواجهیم. مانند اغلب ساخته‌های منوچهر هادی، مدت زمان مفید سریال چیزی در حدود پانزده دقیقه است. بخشی از مدت زمان سریال به تیتراژ و آنچه گذشت و آنچه خواهید دید می‌گذرد و در طول قصه نیز موضوع جانبی بی‌ربط نیز مطرح می‌شود تا زمان سریال کِش بیاید!

دیالوگ‌هایی که در سریال نوشته شده بدترین و کلیشه‌ای‌ترین دیالوگ‌های ممکن است. دیالوگ‌هایی که هنگام بیان آن‌ها موسیقی سوزناکی هم پخش می‌شود تا ابتذال بیشتر و بیشتر شود. آن‌قدر آقای هادی – کارگردان سریال_ فراموش کارند که اصلاً توجه نکرده‌اند صدای موسیقی متن سریال هنگام پخش، بلندتر از صدای دیالوگ شخصیت‌هاست!

از طرفی دیگر، نابلدی کارگردان در روند قصه دراماتیک به چشم می‌خورد. استفاده صرف “هادی” از سلبریتی بودنِ محمدرضا گلزار هم نجاتش نمی‌دهد چون مخاطب هیچ ردّ پایی از بازیگری‌اش نمی‌بیند.

حتی کمدی خفیف شخصیت هومن سیدی در داستان هم “گیسو” را نجات نداده و بیشتر این کاراکتر را به مرز لمپن بودن رسانده است. در سکانس‌های متعددی می‌بینیم که بازیگران حتی قادر به دیالوگ‌گویی و ری‌اکشن‌های معمولی هم نیستند. نمی‌توانند در ساده‌ترین سکانس‌ها بازی متقاعدکننده‌ای داشته باشند.

به نظر می‌رسد منوچهر هادی برای آب‌بستن‌ها، اشتباهات و ضعف‌های کارگردانی، مقصر اصلی است. اما نباید از داستان بسیار خسته‌کننده این سریال هم بگذریم که اصلاً پایه و اساسی نداشت. درامی پیش نمی‌رود و دقایق زیادی سعی می‌شود با اتفاقاتی تحمیل شده شخصیت‌های اضافی را حذف کنند.

این رویکرد آن‌قدر گاهی خنده‌دار می‌شود که مثلاً شخصیت ریحانه رستاک که پانته‌آ بهرام ایفاگر نقش آن بود خیلی زود می‌میرد. اما همسر و دختر کوچک او در روند داستان و تعامل با سایر شخصیت‌ها عملکردشان به گونه‌ای است که انگار هیچ اتفاق مهمی در زندگی‌شان نیفتاده است.

در فضای انتقادات “گیسو” بارها با این نکته مواجه شدیم که بازیگران هم خوب نبودند؛ تنها هومن سیدی قدری بهتر از بقیه بوده است. این تقصیر هم بر گردنِ منوچهر هادی است، چون بارها در سریال‌ها و فیلم‌هایی دیده‌ایم که کارگردان چقدر هنرمندانه از بازیگرانش بازی گرفته است. اما اینجا محمدرضا گلزار بدتر از همیشه بود.

البته در سالیان اخیر، کارگردان‌ها دیگر روی قابلیت‌های فنی او حساب ویژه‌ای باز نمی‌کنند و تنها مأموریت “گلزار” فروش بیشتر آن سریال و فیلم است. حتی مشخص نیست که چرا تیتراژ سریال را هم به او داده‌اند که بسیار ضعیف اجرا کرده! بسیاری به لباس‌های تنگ و تیشرت گشادِ او انتقاد کرده‌اند که کنتراست و نقطه ضعفِ گلزار را پررنگ‌تر و خنده‌دار می‌کند.

وقتی اختلافات و درگیری‌های پشتِ پرده “گیسو” را با هم مرور می‌کنیم؛ چه از مهاجرت شخصیت اصلی “گیسو” در فصل اول (مهناز افشار)، چه پانته‌آ بهرام و بهاره کیان افشار که حاضر به همکاری نشدند و چه حتی برخی از بازیگرانِ‌دیگر؛ چه نیازی به ساخت فصل دوم “عاشقانه” بود؟ آیا به غیر از کسبِ‌ درآمد، هدف دیگری در پشتِ ساخت این مجموعه بوده است؟

فاجعه پایان‌بندی سریال تا جایی مورد انتقاد بیننده است که هنوز هم شاکی‌اند کارگردان به حقوقِ مخاطب هیچ احترامی نگذاشته است. زیرا به فرض که قصه‌ی رضا، پیمان و سهیل ارزش ادامه داشته باشد، قصه‌ لوسی و افرا چطور؟ آن‌ها از قسمت اول این سریال چه نقشی در پیش برد داستان داشتند؟ خرده داستان آبکی با پرداختی ضعیف!

به هر روی کلکسیون بازی‌های بد و کارگردانی بد و فیلمنامه‌ی بد بعد از بیست و دو قسمت به پایان رسید و ما انتظار داریم اگر قرار است سریال‌ها ادامه‌دار باشند این‌گونه به شعورِ مخاطب بی‌احترامی‌ نکنند و با کارگردان، نویسنده و عواملِ تأثیرگذار این‌گونه آثار به شدت برخورد شود تا این نوع رفتارِ غیرحرفه‌ای تبدیل به عادتی معمول در سریال‌سازی نشود!


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند