هنر هفتم

مرگ بزرگان در دوران کرونا، سینما را غربت‌زده کرد

به گزارش ردکارپت فیلم: سینمای ایران به ۱۲۱ سالگی خود رسید که نشان از قدمت بالای این صنعت در ایران دارد. اگرچه هنر هفتم در ایران نوپا نیست اما هنوز به تکامل بیشتر نیاز دارد.

«یکشنبه، هجده تیر سنه ۱۲۷۹، به معیت شما ابراهیم خان عکاسباشی، به تماشای دستگاه سینموتوغراف «ولانترن ماژیک» رفتیم. راستی که اخوان لومیر در آن اتاق تاریک با ما چه کردند!»، مخاطبان جدی سینمای ایران شاید این دیالوگ معروف فیلم «ناصرالدین‌شاه آکتور سینما» از زبان کارکتر مظفرالدین شاه با نقش‌آفرینی مرحوم عزت‌الله انتظامی را حداقل یکبار شنیده باشند.

هنگامی که از اختراع برادران لومیر ۵ سال گذشت، مظفرالدین شاه قاجار با همراهی ابراهیم خان عکاس باشی، اولین دوربین فیلمبرداری را در تابستان ۱۲۷۹ وارد ایران کردند. اگرچه سینما خیلی زود وارد ایران شد اما مثل دیگر پدیده‌های اجتماعی در ابتدا تنها برای خانواده‌ی سلطنتی و خواص درنظر گرفته شد؛ بنابراین نیاز به گذر زمان بود تا مردم با این جادو آشنا شوند.

سینمای ایران در ۲۱ یکمین روز از شهریور ماه، شمع ۱۲۱ سالگی خود را فوت می‌کند. این روز به شکل «سمبلیک» به عنوان «روز ملی سینما» انتخاب شده و هیچ رویداد مهم تاریخی سینمایی در دل آن اتفاق نیفتاده است تا به عنوان مظهری از هنر هفتم درنظر گرفته شود.

هنر هفتم ایران، پس از فراز و فرودهای بسیار در دهه‌های گذشته توانسته است در جشنواره‌های بین‌المللی به موفقیت‌هایی دست یابد. صرف نظر از دست‌یابی به این مهم و حضور در جشنواره‌های گوناگون، سینمای ایران به تکامل در زمینه‌های مختلف نیاز دارد تا به موفقیت‌های بیشتری نائل شود. پوران درخشنده (کارگران و فیلمنامه‌نویس) درباره وضعیت سینمای ایران باور دارد، اگرچه سینمای ایران به موفقیت‌هایی دست یافته است اما برای ادامه پیشرفت خود نیاز به تغییرات اساسی در زیرساخت‌هایش دارد.

متن کامل این گفتگو را در ادامه می‌خوانید:

سینمای ایران در حیات ۱۲۱ساله خود، خاطرات تلخ و شیرینی متعددی تجربه کرده است. وضعیت این صنعت در ایران را از منظر کمی و کیفی چگونه ارزیابی می‌کنید. آیا با استانداردهای جهانی منطبق است؟ آیا توانسته‌ایم به اهداف مورد نظر خود دست یابیم؟

جایگاه سینمای ایران را خوب می‌دانم، در عرصه بین‌المللی به موفقیت‌هایی دست یافته‌ایم و جوایز متعددی را کسب کرده‌ایم. بسیاری از جشنواره‌های جهانی تلاش می‌کنند تا از حضور فیلم‌های ایرانی برخوردار شوند. سینمای ایران در عرصه جشنواره‌های بین‌المللی دارای اعتبار است. فیلمسازان برای موفقیت سینمای ایران تلاش کرده‌اند اما به طور قطع باید از بازدهی بیشتری برخوردار باشیم. تلاش‌های سال‌های گذشته با افت وخیز همراه بوده، همچنین سیاست‌های اتخاذ شده یکسان نیست و با حضور مدیری جدید، سیاست‌ها تغییر می‌کنند.

کرونا از عواملی است که بر پیکره سینما تاثیرگذار بوده است. حدود ۱۸ ماه از پاندمی این ویروس در کشور می‌گذرد که در این بازه زمانی، سینمای ایران هیچ جهش و حرکت رو به رشدی را تجربه نکرده و روزگار کم‌فروغ خود را سپری می‌کند. شرایط فعلی به هیچ وجه خوشحال‌کننده نیست. در این مدت، عزیزان بسیاری را از دست دادیم. جای خالی بزرگان، سینما را غربت‌زده کرد. روزگار تلخی است، سینماگران همچون مردم ایران بسیاری از عزیزان خود را از دست دادند و از فرصت عزاداری هم محروم شدند. به تبع شرایط موجود، رنج و اندوه درونی در هر انسانی شکل گرفته است. سینماگران مثل مردم نیاز به انگیزه و جاری شدن خونی جدید در رگ‌های خود نیاز دارند تا بتواند رو به جلو حرکت کنند و به پیشرفت خود ادامه دهند.

سینما را به عنوان بزرگ‌ترین تفریح فرهنگی مردم می‌دانم، بنابراین باید به آن بها داده شود. تمامی اندیشه‌ها باید فرصت شکوفایی داشته باشند تا با حرف‌هایشان بتوانند مردم را جذب خود کنند. فرهنگ ایرانی غنی است و باید فرصت شکوفایی آن مهیا باشد تا مخاطبان در عرصه بین‌المللی مجذوب آن شوند.

به انسان‌ساز و فرهنگ‌ساز بودن هنر هفتم اشاره کردید اما به نظر می‌رسد، این دو مولفه توسط فیلمسازان ایرانی به دست فراموشی سپرده شده‌اند. بررسی ساده وضعیت سبد محصولات سینمای ایران نشان می‌دهد که بیشتر فیلم‌های کمدی و به اصطلاح اجتماعی مورد توجه قرار می‌گیرند. چرایی این موضوع چیست؟ آیا ذائقه مردم هم تغییر کرده است؟

شرایط و فضای امروز جامعه سبب شده تا مخاطبان به این سمت و سو کشیده شوند اما باید در نظر داشت، مخاطبان در شرایطی غیرعادی به سرمی‌برند. رونق فیلم‌های کمدی و اجتماعی را می‌توان به دلیل شرایط نامساعد روحی مردم دانست. آنچه مسلم است، فیلم‌های سینمایی باید در تمامی ژانرها ساخته شوند. سینمای کودک و نوجوان هیچ جایگاهی در ایران ندارد. سینما تنها جنبه سرگرم‌کننده ندارد بلکه فرهنگ‌ساز و انسان‌ساز است. بنابراین باید بر اساس برنامه‌ای هدفمند رو به جلو حرکت کند و ساخت فیلم‌های سرگرم‌کننده را به تنهایی مدنظر قرار ندهد. سینما به عنوان وسیله ارتباطی قوی و ابزاری فرهنگی باید به درستی مورد استفاده قرار گیرد. تمامی مسائل در کنار یکدیگر در سینما معنا پیدا می‌کنند. نمی‌توان از مسائلی که در زندگی روزمره‌ی انسان‌ها اتفاق می‌افتد، چشم‌پوشی کرد. اقشار مختلف جامعه نباید به دست فراموشی سپرده شوند.

به طور قطع، ویروس کرونا توانست بر اقتصاد هنر هفتم تاثیر بگذارد و آن را با بحران روبرو کند. آیا شیوه‌های جدید اکران مثل سینماماشین که به صورت خیلی محدود و مقطعی تجربه شد یا پخش آنلاین می‌توانند عاملی برای برون‌رفت از شرایط فعلی باشند و اقتصاد نه چندان پویای این روزهای هنر هفتم را بهبود بخشند؟

شرایطی نیاز داریم تا سینما بتواند روی پای خودش بایستد. سرمایه‌گذارانی که در این عرصه حضور دارند نباید تنها هدف خود را کسب ثروت یا عرضه‌ای ژانر خاص بدانند. دستمزدهای سینمایی و هزینه ساخت فیلم به دلیل شرایط اقتصادی و نرخ بالای تورم افزایش یافته است. به نظر شما، در چنین شرایط اکران آنلاین می‌تواند به این هزینه‌ها پاسخ دهد. من بازهم تاکید می‌کنم، سینما باید بتواند روی پای خود بایستد و مخاطبان را به سالن‌ها بکشاند. تمامی کشورهای دنیا، درهای سالن‌های سینما را گشودند و مردم هم استقبال کردند. ایجاد این شرایط، نیازمند برنامه‌ای حساب شده است. کسانی که دغدغه‌ی سینما، فرهنگ و مردم را دارند باید به پای کار بیایند تا حل مشکلات را با جدیت پیگیری کنند.

تجربه از شرایط دیگر سخن می‌گوید. فاصله میان حرف و عمل در زمینه مدیریت بسیار است.

زیرساخت‌ها باید به معنای واقعی درست شوند؛ شعار و حرف هیچگاه ره به جایی نمی‌برد. تاکید می‌کنم، اگر بخواهیم به آنچه که لازمه این سینمای ایران است، دست یابیم باید زیرساخت‌ها را درست کنیم و دغدغه‌مندانه با آن برخورد کنیم. سینما نیاز به عشق دارد. متخصصان باید فرصت عرضه داشته باشند نه اینکه تنها قشری خاص از فرصت مشارکت در امور برخوردار باشند. سینما یک کار جمعی است و به مشارکت همگانی جدی نیاز دارد. اینطور نباید باشد که تنها یک گروه خاص اجرا، مدیریت امور، تولید، پخش و بازیگری را در اختیار داشته باشند. ساختار فعلی باید اصلاح شود.

به اهمیت ایجاد موقعیت برای آشنایی مخاطبان خارجی با سینمای ایران اشاره کردید. اگرچه فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های خارجی حضور دارند اما از فرصت اکران عمومی در کشورهای خارجی محروم هستند و تنها در رویدادهای سینمایی نمایش داده می‌شوند. تنها تعدادی محدود موفق می‌شوند به این موقعیت دست یابند. به‌نظر نمی‌رسد، در این زمینه هم عملکرد مناسبی داشته باشیم.

پخش فیلم‌ها نه تنها در عرصه بین‌المللی بلکه در عرصه داخلی هم اهمیت دارد. فیلم‌های خوبی در سینمای ایران ساخته شده‌اند که از پتانسیل بالای جذب مخاطب برخوردار هستند اما در پخش جهانی این آثار موفق نبوده‌ایم. این آثار می‌توانند فرصت ارزآوری را فراهم کنند. همچنین به دلیل اینکه هیچ اتفاقی در بخش پخش بین‌الملل نیفتاده است، فیلمسازان نمی‌توانند ذائقه مردم جهان را با سینمای ایران همراه کنند.

فیلم‌ها می‌تواند از طریق شبکه‌های مختلف جهانی به فروش برسند تا مخاطبانی برای آثار نمایشی ایران فراهم کنند. رایزن‌های فرهنگی نتوانسته‌اند مردمان کشورهایی که در آن حضور دارند، جذب سینمای ایران کنند. این افراد می‌توانند با برنامه‌ریزی‌های دقیق عاملی برای جذب باشند. چهل و چند سال از انقلاب می‌گذرد، آیا توانسته‌ایم در این سال‌ها به جایگاه قابل‌قبولی در عرصه پخش بین‌المللی برسیم.

برخی فیلم‌ها از روابطی برخوردار هستند و فرصت اکران چند روزه در یک کشور خارجی را به دست می‌آورند. این موضوع را نباید پخش بین‌الملل نامید. پخش جهانی فیلم‌های ایرانی نیاز به یک مذاکره و ساماندهی جدی دارد. در این شرایط، چگونه فرصت معرفی فرهنگ ایرانی به جهانیان پیش می‌آید؟ سینما مهم‌ترین ابزار و زبان مشترک جهانیان است. سینما را می‌توان دیپلماسی و زبان مشترک تمام کشورها و جامعه‌جهانی درنظر گرفت. سیاستمداران وقتی میزبان یکدیگر می‌شوند درباره آثار سینمایی و فیلم‌هایی که دیده‌اند، بحث و گفتگو می‌کنند. مهم نیست که چه جایگاهی در جهان داریم اما مهم است که اندیشه و تفکر خودمان را بازگو کنیم. چرا از این ابزار قدرتمند استفاده نکنیم؟ چرا به فکر چاره‌جویی نیستیم؟ ما در مسیر تغییر قرار داریم، در حوزه پخش بین‌الملل به تغییرات زیرساختی نیاز داریم تا اثرگذاری یک فیلم ایرانی در عرصه جهانی مشخص شود. سینمای ایران از این پتانسیل برخوردار است.

حضور زنان در عرصه فیلمسازی تاریخ سینما چگونه بوده است. آیا زنان توانسته‌اند به جایگاه مورد نظر خود در برسند. جایگاه فعلی زنان را در سینمای ایران چگونه ارزیابی می‌کنید. آیا می‌توانیم دوره‌ای از تاریخ سینمای ایران را به عنوان عصر طلایی حضور زنان در سینما معرفی کنیم؟

زنان فیلمساز توانسته‌اند با قدرت در عرصه فیلمسازی رو به جلو حرکت کنند آثار بسیار خوبی عرضه کرده‌اند. به طور قطع، مخاطبان بسیاری مجذوب زنان فیلمساز شده‌‎اند. زنان در کنار مردان توانسته‌اند در کنار مردان به معنای سینمای پرمخاطب برسند.

فرصت حضور زنان در عرصه فیلمسازی فراهم شده و باید غنمیت شمرده شود. زنان فیلمساز ایرانی توانایی خود برای ساخت فیلم با مضامین مختلف را نشان داده‌اند، دست در دست یکدیگر باید بدهیم و این شرایط را حفظ کنیم. زنان و مردان فیلمساز باید از امکانات مساوی برخوردار باشند تا بتوانند با آثار خود به نیازهای جامعه پاسخ دهند. اگرچه زنان حضور خوبی در سینما دارند اما با آنچه که باید باشد، فاصله دارد و نیاز به فرصت‌های بیشتر دارد. به طور مثال، من هر ۵ سال یکبار، فیلم می‌سازم، در این بازه زمانی باید شرایط بهتر شود. پس از انقلاب، زنان حضور جدی‌تری به عنوان عوامل اصلی فیلم داشته‌اند. اگرچه این موضوع یعنی حضور زنان به عنوان کارگردان، فیلمنامه‌نویس پررنگ‌تر است اما آنچنان جدی گرفته نشده است. اگر حمایت‌های بیشتری فراهم شود، زنان می‌توانند بهتر در این سینما پرورش یابند.

نگاه فیلمسازان نسبت به مسائل زنان در آثار نمایشی چگونه بوده است. برخی از منتقدان به این آثار، مسائل پیش‌افتاده‌ای مثل تفاوت «فمنیسم» و «فمنیست» را نمی‌دانند و تنها انتقاداتی وارد می‌کنند. این مسائل چه تاثیری در ساخت این دست از فیلم‌ها دارد؟

زنان بخشی از جامعه هستند و در آن حضور دارند. نگاه درست به «زن بودن» باید مورد توجه قرار گیرد. ما با به دنبال جداکردن زنان و مردان از یکدیگر نیستیم. مساله اساسی، انسان‌سالاری است؛ موضوع مردسالاری و زن‌سالاری مطرح نیست.

اگر به این مسائل به درستی نگاه کنیم، دیدگاه درست به جامعه تزریق خواهد شد. آموزش درست در جامعه وجود ندارد، حتی برخی از زنان و مردان نسبت به حقوق خود آگاه نیستند. ما به آموزش درست نیاز داریم نه اینکه با جبهه‌گیری با مسائل برخورد کنیم. ما به عنوان فیلمساز، جامعه خود را دوست داریم و آن را به تصویر می‌کشیم و خواهان اصلاح آن هستیم. فیلمساز نمی‌تواند از شرایط جامعه عقب‌بماند، یک جامعه ممکن است با هدف به جلو برود یا به حال خود رها شود. فیلمسازان وقتی چندگام از جامعه جلوتر باشند، نسبت به مسائل هشدار دهند.

با توجه به سابقه فعالیت چندین‌ساله در سینمای ایران و شرایط فعلی که در آن به سر می‌بریم، آینده این صنعت را چگونه پیش‌بینی می‌کنید.

من همیشه نیمه پر لیوان را می‌بینیم، سعی می‌کنم با نگاهی مثبت به نیمه خالی لیوان، آن را به نیمه پر تبدیل کنم. به هر حال آینده برای تمامی مردم است؛ همگی باید امیدوار باشیم. دو واژه «امید» و «عشق» معنی و مفهوم دارد. آینده جامعه، جوانان، ایران و سینما نیاز به آموزش، امید، آرامش و عشق دارد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند