جشنواره‌ها

تهیه‌کننده حرفه‌ای برای فیلم کوتاه نداریم

به گزارش ردکارپت فیلم: در جشنواره‌ها خریداران و پخش‌کنندگان بهتری برای فیلم‌ها پیدا می‌شود. برای فیلم‌ها نقدهایی نوشته می‌شود که کنجکاوی برانگیز باشند و فیلم بتواند در کشورهای دیگر نیز اکران شود و به فروش برسد.

امیر جلالی عکاس و فیلمساز جوان سینماست. او ساخت چهار فیلم کوتاه داستانی «نرگس»، «ساکنین طبقه آخر»، «برسد به دست پری» و «ریکاوری» را در کارنامه دارد. جلالی همچنین عکاسی ۱۱ فیلم سینمایی، دو مجموعه تلویزیونی و بیش از ۲۰ فیلم کوتاه و مستند را انجام داده و شش نمایشگاه عکس گروهی و انفرادی را نیز برگزار کرده است. فیلم کوتاه «ساکنین طبقه آخر» امیر جلالی در بیش از ۱۵ جشنواره داخلی و خارجی حضور داشته که مهمترین آن‌ها بیست‌وسومین دوره جشنواره رودآیلند و بیست و یکمین دوره جشنواره اسماعیلیه بوده است. به بهانه آماده شدن فیلم کوتاه «برسد بدست پری» برای نمایش و پخش بین‌الملل گفتگویی با او داشتیم که می‌خوانید.

ایده اولیه و فضاسازی «برسد بدست پری» چگونه شکل گرفت و نهایی شد؟

همه ما آدم‌ها در اعماق و لایه‌های پنهان وجودمان ترس‌ها و نگرانی‌های خاص خودمان را داریم. ترس از مرگ و جهان پس از مرگ، شیطان، جهنم، بیماری‌های صعب‌العلاج، تنهایی و خیلی مفاهیم دیگر که در طول سالیان و با توجه به زیست شخصی و فرهنگی ما در ناخودآگاهمان رسوب کرده است. گاه برای فرار از این ترس‌ها با آن‌ها شوخی می‌کنیم تا از رنج و وحشت‌مان کاسته شود. برای من مفهوم مرگ و مواجهه‌ام با آن، همیشه یک مسئله لاینحل و در عین حال کنجکاوی‌برانگیز بوده تا آنجا که حتی سه فیلمنامه کوتاه با مضمون مرگ نوشته‌ام که «برسد بدست پری» یکی از آن‌هاست.

فرآیند نوشتن این فیلمنامه برای من با یک تصویر شروع شد، با پلانی از فیلم سینمایی «رستگاری در شائوشنگ» اثر جاودان فرانک دارابونت. آنجا که بروکس‌هاتلن پیر که همکار اندی در کتابخانه زندان بود، پس از سال‌ها از زندان آزاد و در اتاقی کوچک در طبقه فوقانی یک فروشگاه ساکن می‌شود. با گذر زمان و عدم توانایی در برقراری ارتباط با جهان بیرون از زندان و انسان‌های اطرافش، دچار افسردگی شده و در نهایت به زندگی خود از طریق طناب دار پایان می‌دهد. به یاد بیاورید لحظه خودکشی بروکس و آن یادداشت حک شده بر دیوار اتاقش که نوشته بود: «بروکس اینجا بود.»

این تصویر تا مدت‌ها با من باقی ماند و نقطه عزیمت من برای داستان‌سرایی و تخیل شد. در مرحله نگارش بود که کم‌کم دغدغه‌های شخصی خودم را وارد داستان کردم. ناخودآگاهم به فکر نجات کاراکتر داستان بود، ولی هرگز دوست نداشتم او را قضاوت یا نصیحت کنم. برایش از عقوبت الهی بگویم و یا از لذت چشیدن طعم گیلاس برایش تعریف کنم. تنها وقفه‌ای کوتاه بر سر راهش ایجاد کردم و سپس عقب ایستاده و همراه با مخاطب فیلم به تماشای واکنش‌ها و کنش‌های او نشستم و در خلال همین واکنش‌ها است که با گوشه‌هایی از جهان ذهنی و شخصیت او آشنا می‌شویم و آرزو می‌کنیم که از تصمیم خود منصرف شود.

درباره انتخاب بازیگران فیلم‌تان بگویید؛ آیا به نظر شما بازیگرانی که فاکتور توانمندی را دارند برای حضور در فیلم‌تان کفایت می‌کنند یا باید مخاطب با آن‌ها آشنایی داشته باشد؟

قطعاً اولین ملاک هر فیلمسازی برای انتخاب بازیگر میزان توانایی و فیزیک مناسب برای ایفای آن نقش است. معمولاً فیلمسازانی که نگارش فیلمنامه را هم خودشان به عهده دارند، از همان پروسه نگارش، تصوری هرچند مبهم، نسبت به بازیگری که قرار است آن نقش را اجرا کند، در ذهن دارند و همین در مسیر بسط و گسترش شخصیت به آن‌ها کمک می‌کند.

نحوه آشنایی و انتخاب رضا شیخ‌انصاری برای این فیلم داستان جالبی دارد. اولین بار چند سال پیش در جشنواره فیلم کوتاه تهران با رضا آشنا شدم. در آن سال رضا با فیلم «بارسلونا» ساخته محمد روحبخش و کتایون پرمر به جشنواره آمده بود. فیلم داستان مردی بسیار صاف و ساده بود که همسرش از او درخواست طلاق کرده است، صبح روزی که او برای ثبت رسمی طلاق به محضر مراجعه می‌کند با راننده اسنپی آشنا و همین آشنایی سبب اتفاقات جذابی در آن روز می‌شود. من این فیلم را خیلی دوست داشتم و از همه مهم‌تر شیفته کاراکتر آقای محمدی با بازی درخشان رضا شیخ‌انصاری در آن فیلم شدم. بعد از تماشای فیلم با خودم فکر می‌کردم که آقای محمدی با آن بلاهت و سادگی‌اش چقدر پتانسیل کار و داستان‌گویی دارد و تا مدت‌ها به این کاراکتر فکر می‌کردم؛ البته در آن زمان مشغول ساخت فیلم «ساکنین طبقه آخر» بودم و این ایده تا مدت‌ها رها شد.

زمانی که فیلمنامه «برسد بدست پری» را نوشتم، از آغاز قرار بود بازیگر دیگری این نقش را بازی کند؛ ما حتی ماکت کار را فیلمبرداری و تدوین کرده بودیم و درست یک هفته مانده به روز فیلمبرداری ناگهان به یاد آقای محمدی افتادم و احساس کردم این دقیقاً همان فرصتی است که به دنبالش بودم. لذا فیلمبرداری را کنسل و شروع به بازنویسی مجدد فیلمنامه کردم. در تمام مدت بازنویسی مدام به این فکر می‌کردم که اگر قرار است کاراکتر فیلم من آقای محمدی باشد، مسیر اتفاقات به چه سمتی خواهد رفت و چه تغییری خواهد داشت.

گرچه فیلم «برسد بدست پری» از لحاظ فرم، مضمون و ساختار کاملاً با فیلم «بارسلونا» متفاوت است و جهان مستقل خودش را دارد ولی لازم دانستم بدین وسیله به دو فیلمساز خوب کشورمان محمد روحبخش و کتایون پرمر ادای احترام کنم.

در مورد سختی‌های ساخت فیلم کوتاه و بودجه‌هایی که در اختیار فیلمسازان کوتاه قرار می‌گیرد، بگویید.

بدون شک بزرگ‌ترین چالش بر سر راه فیلمسازان کوتاه تامین بودجه مورد نیاز برای ساخت فیلم‌هایشان است. متاسفانه ما در ایران تهیه‌کننده حرفه‌ای برای فیلم کوتاه نداریم و معدود افرادی هم که در این حوزه کار می‌کنند، ترجیح می‌دهند از ابتدای کار و پروسه فیلمنامه، انتخاب بازیگر و تولید دخیل باشند و نظرات خودشان را اعمال کنند و این تا حد زیادی آزادی عمل و اندیشه را از فیلمساز می‌گیرد. از آنجایی که بازگشت سرمایه در فیلم کوتاه تنها به واسطه جوایز جشنواره‌ها، حق پخش و خرید توسط شبکه‌ها و پلتفرم‌ها است، تنها امید ما برای تولید یک اثر مستقل جذب حمایت ارگان‌های دولتی همچون انجمن سینمای جوانان و یا شهرداری‌هاست.

من حتی برای ساخت «برسد بدست پری» در پیچینگ انجمن سینمای جوانان یزد هم شرکت کردم، ولی در کمال تعجب و با وجود برآورد هزینه‌ دقیقی که ارائه کرده بودم، انجمن سینمای جوان یزد حاضر شد تنها بخش خیلی کمی از هزینه‌ها را بپردازد، لذا من مجبور به انصراف از پیچینگ شدم. متاسفانه در آن زمان انجمن سینمای جوانان استان یزد ترجیح می‌داد با بودجه‌ای که از طرف مرکز به آن‌ها داده شده، پنج یا شش فیلم ارزان‌قیمت تولید کند، بجای اینکه مثلاً سه کار حرفه‌ای تولید شود. البته بعدها مبلغی اضافه‌تر از سوی مدیر انجمن سینمای جوان یزد به فیلم من پیشنهاد شد، اما این مبلغ هم نمی‌توانست جوابگوی هزینه‌های تولید این فیلم باشد و متاسفانه همین اتفاق تولید فیلم را یک سال به عقب انداخت.

به نظر شما اکران آنلاین چه کمکی به فیلم کوتاه می‌کند؟

قطعاً انتظار دارم این فیلم که حاصل تلاش و عرق‌ریزان فکری و جسمی دو ساله من و گروه همراهم است، به صورت فیزیکی و روی پرده سینما اکران شود. چه لذتی بالاتر از اینکه همراه با جمع کثیری از فیلمسازان، هنرمندان و عاشقان سینما به تماشای فیلم بنشینم و از نزدیک شاهد بازخوردها و نظرات آن‌ها باشم، اما در شرایط و محدودیت‌های ناشی از کرونا مجبور به اکران آنلاین در کنار فیزیکی هستیم که البته محسناتی هم دارد؛ اینکه تعداد مخاطبان فیلم بالا می‌رود و از همه اقشار به دیدن آن می‌نشینند. از این نظر که تعداد مخاطبان فیلم‌ها بالا می‌رود فکر می‌کنم اکران آنلاین کمک شایانی به عرصه فیلم کوتاه می‌شود.

زمانی که قصد می‌کنید ایده‌ای را به نگارش دربیاورید، آیا به مخاطب جهانی آن نیز فکر می‌کنید؟

در مرحله ایده‌یابی و انتخاب طرح هرگز! ولی در پروسه نگارش و بسط و گسترش داستان، مخاطب در ناخودآگاه من به عنوان فیلمساز حضور پررنگی دارد. واقعیت این است که همه ما در فیلمسازی حتی برای نمایش در فستیوال‌ها هم که شده به مخاطب فکر می‌کنیم. شخصاً دوست ندارم داستانی را تعریف کنم که دارای تاریخ مصرف و به مرز و بوم خاصی تعلق داشته باشد. به همین دلیل موقعیت و روابط آدم‌ها را به گونه‌ای بسط می‌دهم که بتواند در هر جامعه‌ای تجربه و از آن صحبت شود.

چقدر حضور در جشنواره‌های جهانی در ایجاد انگیزه برای شما اهمیت دارد؟

جشنواره‌ها محملی است برای معرفی و شناخت فیلم‌سازانی که به تازگی وارد عرصه سینما شده‌اند و فرصتی است برای کشف استعدادهای نوظهور و معرفی آن‌ها به دنیای سینما. در جشنواره‌ها خریداران و پخش‌کنندگان بهتری برای فیلم‌ها پیدا می‌شود. برای فیلم‌ها نقدهایی نوشته می‌شود که کنجکاوی برانگیز باشند و فیلم بتواند در کشورهای دیگر نیز اکران شود و به فروش برسد. از طرف دیگر در این جشنواره‌ها فیلم‌های خاص اکران می‌شوند و سینه‌فیل‌ها برای دیدن آن فیلم‌ها به جشنواره می‌روند. فیلم‌هایی که به خاطر خاص بودنشان در کشورهای خود یا در شرایط عادی امکان کمتری برای دیده شدن دارند.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند