ساختمان پزشکان

سیروس ابراهیم‌زاده از فعالیت این روزهایش گفت

به گزارش ردکارپت فیلم:  سیروس‌ ابراهیم‌زاده که سال‌ها در تلویزیون، سینما، ‌تئاتر و رادیو فعالیت کرده، مدتی است حضور چندانی در عرصه بازیگری ندارد و شاید یکی از آخرین کارهای او که بتوان از آن نام برد، سریال «ساختمان پزشکان» باشد. این هنرمند از فعالیت این روزهایش در حوزه نگارش و ترجمه کتاب سخن گفت.

سیروس ابراهیم زاده ـ هنرمند باسابقه کشورمان ـ چندان اهل مصاحبه نیست و به همین دلیل هم کمتر از او گفت وگویی را در رسانه ها دیده ایم.

پس از دریافت پرسش ها در تماسی دوباره نظرش برای گفت وگو را اینگونه عنوان می کند، «مردم این روزها نیاز به خنده دارند، نیازمند حال خوب هستند، اینکه من چه می کنم برای آنها جذابیتی ندارد، به همین دلیل می خواهم این مصاحبه در قالب طنز باشد و زمانی که آن را می خوانند، خنده بر لبشان بیاید.» و پس از آن است که به سوال هایمان با نظم، دقت و ظرافت خاص خود همراه با لحنی طنزآلود ـ آنگونه که در آثارش هویداست ـ پاسخ می دهد.

این روزها چه می کنید؛ با شرایط کرونا آیا مشغول به کاری هستید؟

— ساعت شش بامداد از خواب بر می خیزم، دمپایی های پشت پا بسته ام را می پوشم، یکی از پنجره های رو به حیاط را باز می کنم و هوای نیمه سالم صبح پایتخت را به درون دعوت می کنم. نیم ساعت ورزش سبک سوئدی … و بعد پنجره را بسته کیپ می کنم باری … سپس به سرعتِ برق ولی آرام و بی سر و صدا صبحانه را می زنم توی رگ (به قول برو بچه های قدیمی!) نان سنگک بالای ۱۰ هزار تومان را عشق است … باری … می نشینم پشت میز و با فال حافظ شروع می کنم: «صبحدم از عرش می آمد خروشی عقل گفت: قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند». روی میز چندین کتاب و مجله در زمینه های گوناگون هنر و ادبیات، خوانده و نخوانده، باز و نیمه باز روی میز ولو شده. کتاب پرورقی که مجموعه ی نمایشنامه های کوتاه به زبان انگلیسی که سفارش گرفته ام ترجمه کنم. اوایل فتنه ی عالیجناب کرونا، کار را شروع کرده ام و هنوز ناتمام است…!

مدت هاست از تلویزیون دور هستید آیا دلیلی دارد. آیا پیشنهاد می شود و نمی پذیرید یا خیر؟

— بعد از ظهور و تاخت و تاز «کرونا» بازار کسب و کار تئاتر و سریال سازی و … کاسد (لفظ قلم «کساد») شده! و دیگر اینکه من همیشه گزیده (لفظ قلم «کم کاری» «بیکاری») کار کرده ام!

شما در سریال‌های تلویزیونی به ایفای نقش پرداخته اید که اغلب به نوعی طنز بوده و کارهای پرمخاطبی هم بوده اند. علت این که دیگر اینگونه آثار در تلویزیون نیست، چیست؟

— باید از خودشان پرسید…شاید بتوان گفت «دیگه براشون صرف نمی کنه طفلکی ها!» (دلخور نشوند … شوخی کردم!)

شبکه نمایش خانگی رقابت جدی با تلویزیون پیدا کرده در سریال‌هایی که تولید می کند آیا پیشنهادی به شما در این مدیوم شده؟

— بله خوب است…خوب! رقابت نمایش خانگی با نوع غیرخانگی اش بسیار جدی است. ولی از من تا به حال دعوت به کار نکرده اند. (لطفا بین خودمان بماند!)

«کاکتوس» و «آشپزباشی» یکی از آثار به یادماندنی شما در تلویزیون محسوب می شود. درباره این سریال که سال ۷۹ تولید شد. اگر خاطره ای دارید و همکاری تان با آقای هنرمند بفرمایید.

— آشپزباشی سریال خوبی بود مثل اغلب دیگر کارهای محمدرضا هنرمند و من یک نقش کوتاه دوست داشتنی در آن داشتم. ولی «کاکتوس» داستان مفصلی دارد. این سریال نشأت گرفته از سریال «اختاپوس» بود، از کارهای پرویز صیاد. یادش به خیر و گرامی تر باد یاد یاران هنرمند صادق بهرامی، عزت الله نوید، جهانگیر فروهر، نوذر آزادی و پرویز کاردان …؛ از آن جمع مری آپیک، پرویز صیاد و من در قید حیات هستیم.

از خاطرات سریال «کاکتوس» بگویید.

— یکی از هم محله ای های قدیم من که می دانستم دستی بر قلم دارد و عیالوار و نیازمند است، روزی سراغ من آمد و از من خواهش کرد که به عنوان نویسنده ی متن دست او را در کاکتوس بند کنم. سمعا و طاعتا، با محمدرضا هنرمند در این باره صحبت کردم و او پذیرفت که دوست من متنی به عنوان نمونه بنویسد و به ما بدهد. دوست نویسنده در مدتی کمتر از یک هفته نوشته ی خود را تسلیم کاکتوس کرد و قرار شد در اولین جلسه تمرین ما متن او خوانده شود و نظر جمع همکاران مورد نظر قرار گیرد. در جلسه متن را به دست من دادند که بخوانم برای جمع … چشمتان روز بد نبیند وقتی دفترچه ی متن را باز کردم، دیدم که دوست ما هرچه متلک و بد و بیراه می دانست بار ما کرده است. و او تنها کسی بود که «کاکتوس» را نمی پسندید.

کرونا هنرمندان بسیاری را از ما گرفت. درباره پیشکسوتانی که با شما دوست و همکار بودند بفرمایید و اگر تمایل دارید یادی از آنها کنید.

— یاد می کنم از پرویز پورحسینی، کامبوزیا پرتوی، چنگیز جلیلوند، خسرو سینایی، اکبر عالمی، کریم اکبری مبارکه، کامبیز درمبخش و … . گرامی می دارم دیگر یاران و هموطنان و قربانیان جهانی کرونای عبرت آموز آدمیخوار را … باشد که انسان امروز به جای دشمنی با هم نوع و کشت و کشتار یکدیگر از عهده ی براندازی این آدمکش به ظاهر ریزه میزه برآید. شاد زیوید و دیر پایید به روزگاران!


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند