جعفر صادقی

«سمفونی حمید» به سفارشِ ترانه علیدوستی نبود

به گزارش ردکارپت فیلم:  جعفر صادقی کارگردان مستند «سمفونی حمید» درباره ساخت این اثر گفت که ترانه علیدوستی هیچ نقشی در تولید و حمایت مادی در این فیلم نداشته است.

مستند «سمفونی حمید» ساخته جعفر صادقی در پانزدهمین جشنواره سینماحقیقت رونمایی شد. صادقی که پیش از این مستند «فرشاد آقای گل» را درباره مهاجم سابق تیم پرسپولیس ساخته بود، در این مستند زندگی حمید علیدوستی فوتبالیست و پدر ترانه علیدوستی را روایت می‌کند.

Hamid-Symphony-Poster-731x1024

به همین بهانه گفتگویی با جعفر صادقی کارگردان این مستند که در حال حاضر در گروه هنر و تجربه در حال اکران است، انجام دادیم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

آقای صادقی چطور شد که به سراغ ساخت مستند شخصیت‌محور رفتید و چطور با آقای علیدوستی آشنا شدید؟ 

من از سال ۸۷ در زمین فوتبال تجریش کار می‌کنم و گروهی هم داریم که یکی از بهترین آرشیوهای در ایران است. همه چیز از علاقه شخصی آغاز شد و انجمنی در آنجا راه‌اندازی کردم. علاقه‌ی من به آرشیو و فوتبال باعث شد به سراغ لیستی از کاراکترها بروم. چندسال پیش با فرشید پیوس شروع شد که مستند «فرشید آقای گل» را ساختم. در میان آن کار برخوردم به تصاویر مختلفی از آقای علیدوستی و می‌دانستم از او تصویر بسیار کم است. شخصیت خودش هم برای من جالب بود. من دورادور می‌دانستم که کاراکتر متفاوتی از بقیه فوتبالیست‌ها دارد. وقتی با او صحبت می‌کردیم اولا مدنظرم بود که می‌توانیم باهم کار کنیم یا نه. باید می‌دیدم کاراکتری که در ذهنم است چقدر با واقعیت مطابقت دارد و چقدر به درد فیلم شدن می‌خورد. بعضی از کاراکترها برای اینکه ببینیم قابلیت دراماتیک دارند یا نه، باید بررسی شوند. بعد از صحبت با او متوجه شدم به آنچه که فکر می‌کردم، نزدیک‌ است و حتی مواردی بود که من از آنها اطلاعی نداشتم و درنهایت کار برایم جذاب‌تر شد و در طول سه سال مستند سمفونی حمید را کار کردیم.

آقای علیدوستی در هیچ کدام از تیم‌های استقلال و پرسپولیس عضویت ندارد. سخت نبود و نگران نبودید که او محبوبیت لازم را بین مخاطبان نداشته باشد؟ 

اتفاقا یکی از دلایلی که باعث شد کار برای من جذاب شود، همین بود، اینکه کاراکتری سال‌ها تلاش کرده ضد جریان‌ها حرکت کند و تا آخر هم همین‌گونه ماند. اگر مستند را ببینید متوجه می‌شوید که چرا او این انتخاب را کرده درحالی‌که از هر دو تیم استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشته است. او دوست داشته که در تیمی کار کند که خودش را نشان دهد.

در دهه‌ی ۶۰، تیم ملی ایران از ۱۱ نفر، ۵ نفر پرسپولیسی و ۵ نفر استقلالی تشکیل شده بود و تنها یک نفر خارج از این دو تیم در تیم بوده است که حمید علیدوستی‌ست. به نظرم این یکی از نقاط قوت کاراکتر بود. البته این نکته‌ هست که طبعا مستندساز ورزشی ترجیح دهد سمت استقلال یا پرسپولیس برود. اما من دوست داشتم نگاه متفاوتی داشته باشم و تحت تاثیر محبوبیت یکسری از باشگاه‌ها نباشم. خدا را شکر استقبال از مستند از چیزی که فکر می‌کردیم، بهتر بود. البته حوزه مستند در ایران پتانسیل محدودی دارد اما من از بازخوردهایی که گرفتم، راضی بودم.

دسترسی به تصاویر و فیلم‌های آرشیوی برایتان چالش برانگیز نبود؟ 

با شناختی که از آرشیو ایران داریم، معمولا این مشکلات هست. آقای علیدوستی هم پرسش‌‌اش این بود که چه چیزی می‌خواهید از من پخش کنید. منتهی ما در فیلم آنقدر تصویر داریم حتی از مسابقات جام تخت جمشید قبل از انقلاب و بازی دارایی و ملوان که او در تیم دارایی بود، که توانستیم این مشکلات را کنار بزنیم.

باید یادآور شوم که من از سال ۸۷ به صورت تخصصی در بحث آرشیو فوتبال کار می‌کنم. خیلی از برنامه‌های ورزشی که شما تصاویرشان را می‌بینید حاصل زحمت ۱۴ ساله‌ی من بوده که با هزینه شخصی فراهم کرده‌ام. مدتی را هم برای مستند فرشید پیوس به صداوسیما رفتم و خیلی از تصاویری که کنار افتاده بود و از نظر صدا وسیما اهمیتی نداشت یعنی چیزی حدود ۳۵۰۰ نوار را بازبینی کردم و از آنها یک تعداد نوار مرتبط با فوتبال درآوردم. در ابتدا نمی‌شد تشخیص داد که تصاویر برای چه بازی‌ای هستند چون بسیاری از آن‌ها گزارشگر نداشت. تصاویر درنهایت دسته‌بندی شد و بعد در برنامه‌های ورزشی پخش شد.

البته تصاویری که در سمفونی حمید می‌بینید درصد بسیار کمی‌اش از صداوسیما بوده و من اکثر آنها را از آرشیوهای شخصی که افراد علاقه‌مند داشته‌اند، جمع آوری کرده‌ام. یعنی حاصل یک سال و دوسال نبوده است بلکه ۱۴ سال ما بابت آنها تلاش کردیم. در کل باید بگویم من تصاویر خاصی از دهه‌ی ۴۰ ایران تا الان را دارم که هیچوقت پخش نشده و در این اثر متناسب با مستنداتی که داشتیم، آنها را پخش کردیم. حتی تصاویری دارم که دوستان فکر می‌کنند اصلا وجود خارجی ندارند. بسیاری از تصاویر هم با دوربین دستی گرفته شده‌اند یا از روی سکو فیلمبرداری شده و من از علاقمندان آنها را خریداری کرده‌ام. یا مثلا تصاویر کوتاهی که از مسابقه محلات پخش می‌شود و عموما مرحوم صدر فیلمبرداری کرده بود را خواهش کردم تا در اختیارم بگذارند.

از آن‌جایی که ترانه علیدوستی چهره شناخته شده‌ی سینمای ایران است، چه میزان می‌توان گفت ساخت این کار از جانب او سفارشی بوده است؟ 

قطعا او اگر بخواهد یک کار سفارشی درست کند هیچوقت سراغ جعفر صادقی نخواهد آمد. آنقدر کارگردان‌ در اطراف او هست که نخواهد از من استفاده کند. من و تمام تیم مستندسازی‌ام ساکن گرگان هستیم و تا قبل ضبط، خانم علیدوستی را یکبار فقط جهت هماهنگی در رستوران دیدیم و کارها را هماهنگ کردیم. بنابراین هیچ سفارشی در کار نبود. اگر قرار بود سفارشی کار کنم اولا به من سفارش نمی‌شد؛ دوما من به موضوعات سفارشی علاقه‌ای ندارم. در این دو مستندی که ساخته‌ام نیز از هیچکس پول نگرفتم و با اینکه متمول نیستم، تلاش کردم فیلم‌ها مستقل باشند. بچه‌ها هم لطف کردند با هزینه‌های جزیی کار کردند. درنهایت تلاش کردیم فیلم آبرومندی بسازیم. هیچ حمایتی از هیچ ارگان، سازمان و شخصی نشده. البته نمی‌دانم بگویم خوشبختانه یا متاسفانه اما اگر این اتفاق هم می‌افتاد ایرادی در کار نبود چون به هرحال برخی مستندها سفارشی ساخته می‌شوند ولی برای من چنین چیزی رخ نداده است.

 مستندهای ورزشی طرفداران بسیاری در جهان دارند، اما در ایران اینطور نیست. علت آن چیست؟ 

کلا ورزش در ایران جدی گرفته نمی‌شود. اگر هم حرفی از استقلال و پرسپولیس زده می‌شود به خاطر خیل عظیم هواداری است که این دو باشگاه دارند. اگر این دو باشگاه تعطیل شوند دیگر فوتبال ما هیچ جذابیتی برای هیچ رسانه‌ای نخواهد داشت. همانطور که برای خود شما هم سوال بود که چرا سراغ بازیکنی از این دو باشگاه نرفتم.

علت اینکه چرا ورزش در ایران جدی گرفته نمی‌شود را من نباید بگویم، اما مسلما مستندهای ورزشی هم جدی گرفته نمی‌شوند و خروجی خوبی هم از فیلم‌های آن درنمی‌آید. امسال هم دیدیم که حضور یک فیلم‌‌ با مضمون ورزشی در جشنواره فجر، شبیه به شوخی بود. چون فرآیند ساخت یک فیلم یا مستند ورزشی کاملا با یک فیلم سینمایی یا مستند غیرورزشی متفاوت است. در همه جای دنیا وقتی سوژه ورزشی باشد، اگر کارگردان خودش مسلط نباشد قطعا از یک تیم پژوهشی مسلط استفاده می‌کند اما در ایران این اتفاق نمی‌افتد و این هزینه‌ها انجام نمی‌شود. حتی وقتی عادل فردوسی‌پور برای اکران فیلم ما به سینما آمد، خبرنگار از او درمورد بازی استقلال و پرسپولیس سوال کرد. یعنی درنهایت رسانه‌ها هم برخلاف چیزی که ادعا می‌کنند برایشان مهم نیست که فیلمی که ساخته شده راجع به کسی است که اهل کتاب بوده، اهل زد و بند نبوده، و اینکه چرا از فوتبال بیرون مانده است. ما انگشت‌شمار داریم کسی مدرک مربی‌گری یوفا را داشته باشد. تعداد کمی هستند که به چند زبان مسلط باشند و کتاب ترجمه کنند و اهل کتاب باشند. این دوستان اغلب بیرون می‌ماند اما دوستانی هستند در فوتبال که ۱۷ سال است تیم دارند و در این ۱۷ سال هم تیم‌شان همواره درحال سقوط بوده است. طبعا وقتی رسانه به موضوعی که برای دنیا اهمیت دارد، نپردازد آن موضوع کم کم محو خواهد شد.

 فیلمتان در اکران چطور بود؟ 

از نیمه دوم اسفندماه به ما پرده برای اکران دادند البته ما از دی ماه برای اکران اقدام کرده بودیم. شب عید اکران شد و سانس‌ها به نحوی بود که حتی رفتن خودم به سینما سخت بود. با همه تفاسیر از چیزی که فکر می‌کردم خیلی بیشتر دیده شد. از آنجا که هنروتجربه که تعطیل شد و مرکز گسترش اکران مستندها را ادامه داد، از بین بیست فیلم تنها چهار فیلم انتخاب شد که یکی از آن‌ها فیلم ما بود. ولی اگر سانس بیشتر و مناسبتری در اختیار ما و فیلم‌های این چنینی باشد کم کم بین مردم جا باز می‌کنند. اما خب سینمای ما علاقه‌ای به این سبک فیلم‌ها ندارد.

کار بعدی شما هم در همین زمینه ورزش و فوتبال خواهد بود؟ 

من مستندساز هستم. کار دیگری است که چندسالی می‌شود روی آن کار می‌کنم و بی‌ارتباط از فوتبال نیست ولی درمورد شخص مشهوری نیست. به گمانم دوسال دیگر ساخت آن طول بکشد. قصد داریم درباره یک فوتبالیست دیگر فیلم بسازیم ولی هنوز شرایط آن مهیا نشده است. خیلی از عزیزان را دوست داریم درموردشان کار کنیم ولی شرایط آن مهیا نمی‌شود. بحث مالی هم برای خیلی از عزیزان جدی است و من از عهده‌ی آن برنمی‌آیم. آقای فرشاد پیوس و آقای علیدوستی هیچکدام یک ریال پول دریافت نکردند و همینطور هیچکدام از کاراکترهایی که به عنوان مصاحبه کننده آمدند. ولی خب دوستان دیگر هستند که درخواست پول زیادی می‌کنند تا فیلمشان را بسازیم. مثلا فوتبالیست‌هایی بودند که ۸۵۰ میلیون درخواست کردند تا فیلم آنها را بسازیم. این هم به خاطر این است که نگاه درستی نداریم که مستندسازی یعنی چه. الان از این دو عزیز فیلم ساخته شد. از ناصر حجازی مرحوم طباطبایی فیلم ساختند. اینها ماندگار می‌شود و در تاریخ ایران می‌ماند. فکر می‌کنم اگر ذره‌ای «سمفونی حمید» توانسته باشد که حمید علیدوستی را دوباره سر زبان‌ها بیاورد و بینندگان کنجکاو شوند و بروند ببینند چه کسی در فوتبال ایران کار کرده است، فکر می‌کنم تاثیر خودش را گذاشته. گرچه به ما به چشم کاسب‌کارانه نگاه می‌کنند. در مستندسازی اگر شما هزینه‌ای کنید قطعا در خوشبینانه‌ترین حالت اگر اسپانسر نداشته باشید آن هزینه به شما برگردد یعنی سودی وجود ندارد.

در جشنواره سینماحقیقت که با دوستان شرکت‌کننده در بخش مسابقه صحبت می‌کردم، ۹۰ درصد فیلم‌ها سفارشی بودند، البته فیلم ما هم در این بخش حضور داشت اما خوشبختانه یا متاسفانه سفارشی نبود. آن ده درصد هم پروداکشنی مثل ما نداشتند که سه سال طول بکشد. تهیه کردن آرشیو در ایران ثانیه‌ای است. برای یک فیلم ۱۱۰ دقیقه‌ای زیر ۷۰ میلیون تومان هزینه نخواهد داشت و برگشت این سرمایه در ایران صفر است. باید عشقی باشد و چندسال پس‌انداز کنید و درنهایت با کمک دوستان فیلم بسازید. مثل همان فوتبالیست‌های دهه شصت که پول در نمی‌آوردند الان ما هم مستندساز فوتبالیست‌های دهه شصتیم که پول درنمی‌آوریم. البته اعتراضی نیست. علاقه داریم و به آن می‌پردازیم. ولی اگر حمایت می‌شد شاید در این سه سال ما می‌توانستیم سه فیلم بسازیم. بخش اعظم اینکه کار سه سال طول کشید این بود که نمی‌توانستم هزینه‌ها را تامین کنم و اگر کسی کنارمان بود هم مسیر راحت‌تر می‌شد و هم با کیفیت بهتری و تبلیغات بهتری هم داشتیم.

سخن پایانی..

ممنون از اینکه رسانه‌ی شما به مستند ما پرداخت. از بیرون که نگاه می‌کنم به مردم حق می‌دهم که از رانت در سینما حرف بزنند. وقتی می‌گویند از پیمان معادی و ترانه علیدوستی پول گرفتید تا بیاید جلوی دوربین از یک جهت خوشحال می‌شوم که حتما کار آنقدر خوب بوده و دیده شده که شاید نتوانند تصور کنند ما یک فیلم شهرستانی را به سرانجام برسانیم و باعث دلگرمی است. امیدوارم بقیه دوستان هم به کمک بیایند و مستندسازی در ایران دیده شود و تهیه‌کنندگان بدانند همیشه قرار نیست فیلم طنز بسازند.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند