نقد

مجبوریم ؛ نمونه صحیحی از یک نقد اجتماعی و فرهنگی درست

به گزارش ردکارپت فیلم:  مجبوریم ، نمونه ترقی‌خواهانه رشد مستقل یک جریان فکری است که طی آن به شکلی زیرساختی، یک نقد اجتماعی درست بدون چارچوبه‌های سیاه‌نما بازتعریف شده و بدون هیچ داوری، دغدغه‌های خود را با مخاطب در میان می‌گذارد.

رضا درمیشیان در مجبوریم، امضای مستقل خود در حوزه فیلمسازی را پررنگ‌تر می‌کند. در فرم که اصلی‌ترین مولفه اجرایی این کارگردان جوان است، یک بلوغ هوشمندانه، کاملا ملموس است. دوربین از آن بلاتکلیفی و گیجی رهایی می‌یابد و تاحدودی، شخصیت می‌شود. ریتم فیلم خطی‌تر است و به‌واسطه چگالی بالای داستانی، نوع ارتباط گرفتن آن با مخاطب، بهینه‌تر و سرراست‌تر می‌شود.

ضمن آن‌که درمیشیان در این فیلم، داستانی را مهندسی کرده که غلظت روایی بیشتری به نسبت کارهای قبلی‌اش دارد. از بیانی استعاری کمک نمی‌گیرد و خیلی صریح‌تر، حرف‌هایش را از زبان کاراکترهایش واگویه می‌کند. به همین دلیل است که مجبوریم، بیش از آن‌که به کلاژ و بیانیه‌ای از طعنه‌های سیاسی و اجتماعی تبدیل شود، فیلمی داستان‌گو است که طی آن، تلاش شده تا بسترهای فرهنگی جامعه و خرده‌فرهنگ‌هایی که طیف‌های مختلف را درگیر کرده، مورد ارزیابی قرار دهد.

این ارزیابی، هوشمندانه به سمت نقد و داوری نمی‌رود. هم‌چنان‌که پایان فیلم نیز دربردارنده هیچ یک از المان‌های یک فینال کلاسیک نیست. توصیف‌گری فیلم که طی آن با ریتمی پرنفس، برخی ناملایمات فرهنگی و اجتماعی به تصویر کشیده می‌شود، زمینه‌ای را برای مخاطب فراهم می‌کند تا به یک انطباق و داوری درست از جامعه امروز ایران برسد.

برگ برنده فیلم اما تعارض باریکی است که فیلم برای مقولات جبر و اختیار قائل است و در این مسیر، از وجوه اخلاقی بهره می‌برد. در مجبوریم، تمامی کاراکترها که می‌توان آنها را نمایندگان درستی از جامعه ایرانی توصیف کنیم، در برابر مقولات وجدانی و اخلاقی، شدت و ضعف‌هایی دارند. روایت، میزان دستاویز قرار گرفتن این مقولات اخلاقی در تلورانس تصمیم‌گیری‌های فردی است. تصمیم‌هایی که اگرچه فردیت دارند اما گاه در تعارض با منافع اجتماع شمرده شده و بر همین اساس، ارزش‌گذاری می‌شوند.

نشانه‌گذاری فیلم در طراحی کاراکترها، بسترسازی مناسبی را برای رسیدن به چنین روایتی پدید آورده است. شخصیت‌پردازی‌های فیلم، متنوع و دربردارنده روحیات مختلف ایرانی است. اغراق چندانی در آنها مشاهده نمی‌شود و بیان دراماتیک، خلل چندانی به شکل اسنادی آن وارد نمی‌آورد. سیاست ورود بی‌غرضانه به بحث و پرهیز از سیاه‌نمایی و سیاسی کردن موضوع نیز از دیگر ابتکارها و هوشمندی‌های خوبی بود که در سراسر این اثر مشهود است.

سیاست ورود بی‌غرضانه به داستان و پرهیز از سیاه‌نمایی و سیاسی کردن موضوع، ازجمله ابتکارهای هوشمندانه‌ای است که در سراسر فیلم به چشم می‌آید

بر مبنای همین طراحی، مسیر داستانی، الگوی چندان کلاسیه‌بندی‌شده‌ای ندارد. قرار نیست کاراکتری محوریت پیدا کند و درست به همین دلیل است که در پروسه داستانی، برای لحظاتی، برخی کاراکترها، به ناگهان کمرنگ می‌شوند و نبض داستان در اختیار چهره‌ای قرار می‌گیرد که شاید مخاطب آن را فرعی و مکمل می‌خواند. این بالانس تدریجی و تفویض وظایف بر دوش تمامی طیف‌ها، نوعی انتقال تریبون برای نزدیک شدن مخاطب به جهان آن طیف‌ها و الزاماتی است که آنها را مجبور به در پیش گرفتن این مشی فکری و سبک زندگی کرده است. آن سکانس دادگاه که طی آن گلبهار (پردیس احمدیه) و وکیلش (نگار جواهریان) به همراه دکتر (فاطمه معتمدآریا) در مقابل قاضی (رضا بهبودی) قرار می‌گیرند و به دفاع از استدلال‌های خود می‌پردازند، خط اصلی فیلم و شمایل اصلی از جامعه امروز است که حرف‌های بسیاری دارد و سمبلیسم ملموس آن به شکل هوشمندانه‌ای طراحی شده است.

فیلم البته امتیازهای دیگری هم دارد. جایگاه صاحب‌منصبی و مرشدی فیلم برای بزرگان این رابطه که ژاله علو و بهمن فرمان‌آرا پرچم‌داران آن هستند و نمونه‌های متفکر و متعادلی برای این جامعه محسوب می‌شوند تا بازی‌های قابل تحسین تیم بازیگری علی‌الخصوص بازی در سکوت آنها، فیلمبرداری، موسیقی و تدوین، از پارامترهای قابل‌اتکای این فیلم محسوب می‌شوند.

مجبوریم، بالغ‌ترین فیلم رضا درمیشیان است. فیلمسازی که طی سالیان اخیر از سوی برخی جریان‌ها به تندروی متهم شده بود، حالا در این فیلم به یک طمانینه و پرنسیب بالا در مقام یک کنش‌گر اجتماعی و فرهنگی رسیده است و همین آرامش، سبب شده تا دغدغه زیستی وی در سپهر جامعه امروز، این‌چنین بر بستری از منطق، استناد و رئالیسم، در این فیلم به تصویر کشیده شود.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند