سینماها

اوضاع سینما روبه نابودی است

به گزارش ردکارپت فیلم: عباس رافعی و صوفیا نصراللهی، هر دو معتقدند که با وجود به صدا درآمدن زنگ هشدار بازگشت کرونا به کشور، ما هیچ زیرساختی برای اکران فیلم‌ها در ایام کرونا و در سینماها نداریم و اگر این رویه اصلاح نشود، قطعا سینماها نابود می‌شوند.

«چو فردا شود فکر فردا کنیم»، سیستم مدیریتی‌ای که دست‌کم امروز در سینما شاهد آن هستیم. چرا؟ الان متوجه خواهید شد. حدود سه سال پیش، یعنی اسفند ۱۳۹۸ که ویروس کرونا وارد کشور شد، همه مردم با یک پدیده ناشناخته مواجه بودند که نمی‌دانستند قرار است با این ویروس کشنده چه کار کنند و نتیجه آن در گام ابتدایی، تعطیلی سینماها و سالن‌های تئاتر و دیگر مکان‌های عمومی بود. این سیاست فرهنگی و این تعطیلی چه نتیجه‌ای داشت؟ سینماها به مدت یک سال و سه ماه تعطیل شده، یا مخاطبی نداشت و در نتیجه فیلمی هم اکران نشد.

حاصل اینکه در ایام کرونا، بزرگ‌ترین فیلم‌سوزی تاریخ سینما رقم خورد و در حالی که بیش از ۳۰۰ فیلم پشت پرده اکران مانده بود، فیلم‌ها پشت سر هم ساخته می‌شدند و روی پرده نمی‌رفتند، چرا؟ دلیل آن مشخص است چراغ سالن‌ها سینما خاموش بود و این خاموشی برای نمایش فیلم نبود، بلکه خبر از تعطیلی سالن‌ها می‌داد.

ماه‌ها گذشت و سینماها به همان وضع ماند تا تیر ۱۴۰۰ که فیلم «دینامیت» اکران شد. فیلمی که کمی تا حدودی توانست اوضاع را بهبود بخشد. در مجموع و پس از آن رکود یکسال و چند ماهه سینمای ایران در سال ۱۴۰۰ در مجموع ۷ میلیون مخاطب و ۱۵۸ میلیارد تومان فروش داشت. این وضعیت نسبتا امیدوار کننده ادامه داشت تا فروردین ۱۴۰۱ که انتظار می‌رفت فیلم‌های گوناگون بتواند سینما را نجات دهد؛ اما چنین اتفاقی رخ نداد و از هفته آخر شهریور تا امروز هم عملا سینماها فروشی نداشتند. این موضوع را می‌توان با تعداد مخاطبان بررسی کرد ۱۰ ماه از شروع سال گذشته و مجموع مخاطبان سینما یک میلیون و هشتصد هزار نفر بوده است و طبیعتا هم قرار نیست که در این دو ماه باقی ماند ۶ میلیون مخاطب به سینماها بیاید.

حالا نزدیک دو هفته است که اعلام کردند زیر سویه جدید اومیکرون که اتفاقا بسیار هم کشنده است وارد کشور شده، پس باید انتظار همه‌گیری این ویروس را داشته باشیم و به دنبال این همه‌گیری طبیعتا شاهد تعطیلی مجدد سینماها و تئاترها هم خواهیم بود. حالا باتوجه به اینکه ما یک‌بار چنین تجربه تلخی را پشت سر گذاشته‌ایم، آیا سازمان سینمایی و مسئولین مرتبط با سینما زیرساختی برای شرایط کرونایی و مواجه شدن سینماها با آن فراهم کرده‌اند؟ اگر بخواهیم با توجه به آن چیزی که شاهدش هستیم به این ماجرا پاسخ دهیم، به پاسخ قطع خیر خواهیم رسید؛ اما برای اینکه به نتیجه قطعی برسیم با صوفیا نصراللهی منتقد سینما گفت‌وگو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

ما سه سال پیش تجربه ورود کرونا و تعطیلی سینماها بیش از یکسال را داشتیم و عملا در سال ۱۳۹۹ سینماها تعطیل بود. الان هم اوضاع چندان خوب نیست اما باز از هیچ‌چیز بهتر است. در حال حاض هم زیرسویه‌های تازه کرونا به کشور بازگشته است، باتوجه به اینکه تجربه چند سال قبل را داریم، زیرساخت‌ها برای اینکه سینماها دوباره تعطیل نشود فراهم شده؟

در مورد اینکه زیر ساختی برای زیرسویه جدید فراهم شده یا خیر، نه تنها در سینما، بلکه در هیچ بخشی زیرساختی فراهم نشده و الان هم اگر کرونا شدت بگیرد و همان قوانین قبلی حاکم شود، قطعا سینما به محاق می‌رود، به خصوص که این روزها هم سینما حال خوبی ندارد، همین امروز هم اگر به سینما نگاه کنید، فیلم‌هایی هستند که مدت‌هاست روی پرده هستند و فیلم‌های تازه خیلی کم و دیر به دیر وارد چرخه اکران شدند، به همین دلیل به نظر من اوضاع سینما به شدت خراب و نگران‌کننده است. حتی اگر کرونا را هم در نظر نگیریم، بازهم اوضاع سینما رو به نابودی است.

اگر اتفاقی که برای سینماها یکبار افتاد در دوره جدید هم رخ دهد، می‌توانیم بگوییم که سینما رو به نابودی می‌رود؟

همین الان هم درصد زیادی از سینما را از دست داده‌ایم، از چرخه اکران این مدت و فیلم‌هایی که روی پرده هستند، این موضوع کاملا مشخص است و اگر یک همچین اتفاقی رخ دهد، قطعا و با خیال راحت می‌گوییم.

فراهم کردن زیرساخت‌ها که به دست مسئولین است اما مخاطبان چگونه می‌توانند از سینما حمایت کنند؟

الان در مرحله‌ای هستیم که مخاطب نمی‌تواند برای حمایت از سینما کاری انجام دهد، وقتی چرخه اکران معیوب شده، چه کار می‌توان کرد؟ ما الان چند فیلم کودک روی پرده سینما داریم که مخاطب آن را نمی‌شناسد و یک تعداد فیلم دیگر داریم که بازیگرانش کمدین‌ها هستند و شما وقتی پوستر فیلم‌ها را می‌بینی تمایلی برای رفتن به سینما در ما ایجاد نمی‌شود. به همین دلیل نجات سینما در شرایط فعلی در گرو تصمیم مسئولان است نه حمایت مخاطبان. چون مخاطب در مقابل فیلم‌هایی که در حال حاضر روی پرده هستند و در شرایط افسردگی عمومی جامعه کاری از دستش بر نمی‌آید.
پس باتوجه به این شرایط و این تعداد فیلم پشت پرده اکران، چرا شورای صنفی نمایش، هیچ اقدامی برای اکران فیلم‌ها انجام نمی‌دهد؟

بخشی از ماجرا به این خاطر است که طبیعتا سازندگان در این شرایط که چندان هم نرمال نیست، علاقه‌ای ندارند که فیلمشان اکران شود، چون احساس می‌کنند فیلمشان می‌سوزد و حق هم دارند چون فیلمشان فروشی نخواهد داشت چون مردم به سینماها نخواهند رفت چون شرایط اجتماعی مناسب نیست. نکته دوم هم این است که شورای صنفی نمایش باید پاسخ دهد. از ابتدای کرونا تا کنون، شورای صنفی نمایش به قدر در چینش فیلم‌ها و اجازه برای اکران فیلم‌ها و شورای صدور پروانه نمایش و ساخت به قدر موقعیت‌ها را هدر داده که این وضع موجود نتیجه سیاستگذاری این افراد است. اینجا جایی است که شما نمی‌توانید از مخاطب توقع داشته باشید، تنها چیزی که الان می‌تواند سینما را نشان دهد، تصمیم‌گیری مخاطبان است.

اگر فیلمسازان به بهانه اینکه فیلممان می‌سوزد فیلمی را اکران نکنند، وقتی سینما نابود شود که کلا نمی‌توانند فیلمی بسازند و آن را اکران کنند. تکلیف این ماجرا چیست؟

از ابتدا هم صنعت سینمای ایران، صنعت سالمی نبوده که از ابتدا فیلم در موقع مناسب اکران شود، خیلی از فیلم‌ها متعلق به سینمای دولتی بود، بخش دیگر به سینمای مستقل اختصاص داشت و هر یک راه خودشان را می‌رفتند و خیلی شباهتی به شرایط اکران سالم که در جهان وجود دارد ارتباطی نداشت. ماجرا این است که اگر اکران نکنند سینما به سمت نابودی حرکت می‌کند، اما اگر اکران کنند هم تاثیری در بهبود شرایط سینما نخواهد داشت.

اگر شرایط جامعه برای سینما رفتن مردم مهیا نباشد و فیلم‌هایی هم اکران نشود که مردم واقعا دلشان می‌خواهد که آن را ببینند، نتیجه می‌شود اینکه سینما محکوم به نابودی شود. الان سینمای ایران وضعیت بسیار ناامید کننده‌ای دارد.

فیلمی اکران نمی‌شود و مخاطبی هم نیست، پس چرا این تعداد از فیلم ساخته می‌شود؟

این ماجرا مربوط است به همان مسئله که سینمای ایران از چرخه سالم صنعت سینما پیروی نمی‌کند. فیلم‌ها چه اکران شوند و چه اکران نشوند، به هرحال تولید می‌شوند. این اتفاق هم همیشه در سینمای ایران رخ داده و ارگان‌ها هیچ‌گاه به این مسئله فکر نکردند که آیا فیلم ما را کسی می‌بیند یاخیر، به فروش می‌رسد یا خیر. یک بودجه‌ای دارند برای اینکه مصرفش کنند و با هر دلیل و رویکردی که می‌خواهند فیلم را می‌سازند و نتیجه آن هم برایشان مهم نیست.

این نظرهای یک منتقد سینمایی بود که چندان با بحث اکران سروکار ندارد، اما نظرهای یک فیلمساز را هم بخوانیم که چندان بی‌شباهت به صحبت‌های صوفیا نصراللهی نیست. عباس رافعی درباره نبود زیرساخت حرف‌هایی دارد که در ادامه می‌خوانید.

سینما شرایط کرونایی را پشت سر گذاشت، در این شرایط که ما آن دو سال را پشت سر گذاشتیم ولی سینمای ما هنوز جان نگرفته و الان هم کرونا در حال بازگشت است، ما زیرساختی برای حمایت از فیلم ساز و فیلم ها داریم؟

سازمان سینمایی اگر تصمیم می‌گرفت که زیرساخت‌های اکران را تقویت کند و بسته‌های تشویقی برای اکران فیلم قرار می‌داد و سالن‌های بیشتری را تهیه می‌کرد، در شرایطی که در برخی شهرستان‌ها یک سالن سینما هم نداریم یک ارگانی آمفی‌تئاترها را دست می‌گرفت و فیلم اکران می‌کرد، خب این افراد برای کار سینمایی تشویق می‌شدند، من فکر می‌کنم زیرساخت ها به طور بالقوه وجود دارند و باید بالفعل شوند. وقتی که فیلم ساخته می‌شود فقط حضورش در سینما اهمیت ندارد، حضور در پلتفرم‌ها، خرید تلویزیونی و این موارد هم هستند. یعنی سازمان سینمایی می‌تواند کمک کند که یک فیلم در سینما، پلتفرم‌ها، تلویزیون و مکان های مختلف که امکان پخش دارند حضور داشته باشد.

یعنی تلویزیون را موظف کنند فیلم را به قیمت خوبی بخرد، که فیلم ساز بگوید اگر من در اکران نتوانستم پولم را در بیاورم حداقل توانستم در فروش به پلتفرم‌ها و تلویزیون موفق باشم و پول را در بیاورم و تشویق شود برای این که فیلم بعدی‌اش را بسازد.

الان شما به تولیدات سینما نگاه کنید، همه تولیدات سینما تولیدات ارگانی است. یعنی وقتی می‌گویند سازمان اوج، وقتی می‌گویند حوزه هنری، سازمان سینمایی فارابی یا روایت فتح فیلم دارند، این سوال هست که فیلم‌سازان مستقل کجا هستند. الان در حقیقت چیزی که سازمان سینمایی دارد پیش می‌برد حذف فیلم‌سازان مستقل و تقویت و تولید فیلم سازان وابسته‌ است.

آقای رافعی اگر شما در این شرایط فیلم داشتید اکران می‌کردید؟

نه، من الان یک فیلم به نام «غیبت موجه» دارم که این فیلم من توقیف است. اگر این فیلم را از اکران در بیاورند من باز هم اکران نمی‌کنم، چون شرایط اکران ابدا فراهم نیست.

نتیجه این دو گفت‌وگو و تحلیل مسائل نشان می‌دهد حتی در حال حاضر هم که زنگ خطر شیوع کرونا در کشور به صدا درآمده مسئولین به دنبال راه چاره‌ای نیستند که دوباره به وضعیت سالیان قبل دچار نشویم. مسئولینی که از گذشته خود عبرت نمی‌گیرند و تنها دغدغه‌ فعلیشان برگزاری جشنواره خط و نشان کشیدن برای هنرمندان است. مسئولینی که همچنان معتقدند «چو فردا شود فکر فردا کنیم.»


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند