داریوش بابائیان

ورود پول‌های کثیف به سینما

به گزارش ردکارپت فیلم: داریوش بابائیان تهیه کننده سینما در بخش نخست گفت‌وگوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی سینما و تئاتر ایران» می‌گوید: برخی با پولشویی، پول‌های خیلی سنگینی را وارد سینما کردند. با ورود یکی دو تا از این آدم‌ها به سینما، اکثر بازیگران به سمت این‌ افراد رفتند.

داریوش بابائیان تهیه‌کننده ۷۰ ساله سینمای ایران در بخش نخست گفت و گو خود در بخش اول این مصاحبه به چگونگی ورود خود به سینما و ورود پول‌های نامتعارف به این عرصه سخن می‌گوید.

داریوش باباییان چند برهه متفاوت در سینمای ایران دارد. با سینمای کودک شروع کرد. با فیلم‌های اجتماعی بر سر زبان‌ها افتاد و با سینمای کمدی ادامه داد. این تغییرات در نتیجه تغییر در وضعیت اجتماعی و اقتصادی کشور بود یا نوع رابطه شما با دولت‌ها و مدیران سینمایی وقت؟

من اگر وارد سینما شدم و کار هنری را در زندگی‌ام آغاز کردم دغدغه اول و آخر من سینمای کودک و نوجوان بود. من دنیای کودکان را خیلی دوست داشتم، دارم و خواهم داشت. در زندگی شخصی خودم هم خدا یک نوه به من داده است که جای بچه‌ها را می‌گیرد.

در نیمه دوم دهه ۴۰ در کاخ جوانان اصفهان کار تئاتر و موسیقی را انجام می‌دادم. به اتفاق جهانبخش سلطانی، کاظم افرندنیا، عباس بهروان و خیلی‌های دیگر، نمایش‌هایی را برای کودکان به اجرا می‌گذاشتیم که دبیرستانی‌ها می‌آمدند و آنها را مشاهده می‌کردند.

قبل از انقلاب به اتفاق همشهری‌های اصفهانی خودم در دو سه فیلم به عنوان «بدمن» بازی کردم.

هنگامی که یک تهیه کننده حرفه ای می شود خودش کار را پیش می برد. وقتی ما تهیه کننده‌ها حرفه‌ای می شویم با همه این افراد کار می‌کنیم

در اواخر دهه ۵۰ که انقلاب پیروز شد کار هنری مقداری کم شد و بچه‌های سینما اکثرا کار نمی‌کردند. این روند تا سال ۶۱ و ۶۲ ادامه داشت تا این که دوباره به تئاتر و سینما روی آوردم. در سال ۶۲ در چند فیلم کوتاه، نیمه بلند و بلند با مرحوم اکبرخوایی و بچه‌های اصفهان کار کردیم. تا اینکه به فیلم چون باد رسیدیم. این فیلم یک کار نوجوانان به کارگردانی آقای سجادی بود که من تهیه کنندگی آن را بر عهده گرفتم و این فیلم آغازگر یک کار حرفه‌ای در سینمای سراسر کشور شد. با این فیلم مقداری از اصفهان کنده شدم و در تهران مبارزه سختی را با همکارانی که آن موقع مسوولیت داشتند و شورای تهیه کنندگان آغاز کردم. ما تیمی بودیم متشکل از سیدضیا هاشمی، حسین فرح بخش، آقای موسوی و بنده. آقای موسوی سن بیشتری داشت و ما همگی جوانانی بودیم که تهیه کننده سینما شدیم.

من همان موقع تهیه کنندگی فیلم‌های کودک را شروع کردم و فیلم هایی مانند کاکلی، اتل متل توتوله و … را تولید کردم و کار حرفه ای‌ام را پیش بردم.

تا این که کار، خیلی خیلی حرفه ای شد و یکی دو کار با حاج حسین فرح بخش و عبدالله علیخانی و … به صورت شراکتی ساختیم. آثاری چون آواز تهران، تیغ آفتاب، شانس زندگی.

بحثی با آقای ده نمکی سر این فیلم صورت گرفت. ایشان گفت چرا اسم فیلمت را گذاشتی افراطی‌ها؟ گفتم شما چرا نام فیلمت را گذاشتی اخراجی‌ها؟ شما اسم فیلمت را از روی تبعیدی‌ها برداشته‌ای

عرق سینمای کودک و نوجوان و جشنواره سینمای کودک و نوجوان مرا به سویی برد که اکنون ساخت ۱۵، ۱۶ فیلم کودک را در کارنامه خود دارم.

این پاسخ به سوال نخست ، اما جواب پرسش دیگر شما.

این که در دوران فیلمسازی من، مسوول یا مدیری بخواهد مسیر کاری مرا عوض کند، چنین چیزی نبوده است. هنگامی که یک تهیه کننده حرفه ای می شود خودش کار را پیش می برد. وقتی ما تهیه کننده‌ها حرفه‌ای می شویم با همه این افراد کار می‌کنیم.

ما آن موقع در سینمای ایران شاید ده، پانزده تهیه کننده حرفه‌ای بیشتر نداشتیم. شاید ۷۰۰، ۸۰۰ نفر عضو انجمن تهیه کنندگان کشور بودند ولی فقط ۱۰،۱۵ تهیه کننده بودند که کارگردان‌های به نام وقت با آنها کار می‌کردند.

از نظرتان کدام ژانر سینما پرطرفدارتر است؟

به نظرم سینمای کمدی. من سال ۱۳۸۹ افراطی‌ها را ساختم. افراطی ها پس از ساخت فیلم اخراجی‌ها توسط آقای مسعود ده نمکی ساخته شد. یادم هست حتی بحثی با آقای ده نمکی سر این فیلم صورت گرفت. ایشان گفت چرا اسم فیلمت را گذاشتی افراطی‌ها؟

نمایی از فیلم تبعیدی‌ها

گفتم شما چرا نام فیلمت را گذاشتی اخراجی‌ها؟ شما اسم فیلمت را از روی تبعیدی‌ها برداشته‌ای. ولی من وقتی اسم فیلمم را گذاشتم افراطی‌ها یک سری افراط کار را در جامعه از جمله یک دزد، یک مواد مخدری و یک قاتل را به تصویر کشیدم. این‌ها وقتی از زندان آزاد می‌شوند در بیرون با هم رفاقت می‌کنند. آنها هم در زندان، هم در زندگی‌شان افراط کار بودند. به هر جهت این فیلم پرفروش ترین فیلم سال ۱۳۸۹ شد. نکته جالب این که افراطی‌ها دقیقا با فیلم ملک سلیمان اکران شد. ملک سلیمانی که آن همه تیزر عجیب و غریبش از تلویزیون پخش می‌شد. ملک سلیمان در تهران مقداری فروخت ولی در شهرستان‌ها موفق نبود.

ما آن موقع با یکی دو میلیارد فیلم ساخته می‌شد. اما یک مرتبه این‌ها آمدند و برای یک فیلم ۶ میلیارد تومان پول دادند. با ورود یکی دو تا از این آدم‌ها به سینما، اکثر بازیگران به سمت این‌ها رفتند

از ادامه فعالیت‌تان بگویید؟

بله. بعد از افراطی‌ها، کار ما ادامه داشت تا این که در دهه ۹۰ یک مقدار پولشویی وارد سینمای کشور شد.

چطور؟

آدم‌های جدید با پول‌های سنگین آمدند. من هم یک مقداری ترمز را کشیدم و کمتر فعالیت کردم. آدم‌هایی آمدند که به یک بازیگر سه، چهار میلیارد تومان پول می‌دادند. مقابله با این آدم‌ها خیلی دشوار بود. اما من کار خودم را انجام دادم. در ادامه این قضیه کرونا آمد اما باز هم فیلم ساختم تا همین اخیر که فیلمی به نام معجزه عشق را ساختم که فکر کنم فیلم موفقی شود، چون از نظر قصه خیلی جدید است. محمدرضا ممتاز کارگردانش است و اکبرعبدی، میرطاهر مظلومی و الهام حمیدی هم در آن بازی می کنند.

بحث پولشویی را مطرح کردید. بیشتر توضیح می دهید؟

یک سری که آدم که خودتان می‌دانید حتی بازداشت هم شدند. این ها پول‌های خیلی سنگینی را وارد گردونه سینما کردند. مثلا ما آن موقع با یکی دو میلیارد فیلم ساخته می‌شد. اما یک مرتبه این‌ها آمدند و برای یک فیلم ۶ میلیارد تومان پول دادند. با ورود یکی دو تا از این آدم‌ها به سینما، اکثر بازیگران به سمت این‌ها رفتند.

فیلمی ساخته شد با ۲۶ میلیارد تومان هزینه ولی در اکران و غیره، ۳ میلیاردش را هم برنگرداند. این خیلی به کار فرهنگی و سینما لطمه زد

یکی از همین آدم‌ها از من خواست برای تولید یک فیلم نزدش بروم. وقتی به دفترش رفتم دیدم آنجا از مرحوم کاسه ساز، آقای جواد شمقدری و حتی دوستان خودمان آقای حاتمی کیا فیلمنامه وجود دارد. گفتم خدایا این جا چه خبر است؟ این قرار است تهیه کننده این‌ها شود!؟

ورود این پول‌ها چه آسیبی را به سینمای ایران زد؟

ببینید، مثلا فیلمی ساخته شد با ۲۶ میلیارد تومان هزینه ولی در اکران و غیره، ۳ میلیاردش را هم برنگرداند. این خیلی به کار فرهنگی و سینما لطمه زد و سینمایی که می‌توانست مسیر خودش را برود را مختل کرد. شما پیش از این با ۲، ۳ میلیارد تومان می‌توانستی یک فیلم عالی بسازی. اما وقتی پول‌های ۲۰، ۳۰ میلیاردی آمد. دیگر اکثر دفاتر مثل هدایت فیلم و … نتوانستند کار کنند. آن موقع حدود ۳۰ دفتر تولید و پخش فیلم حرفه ای داشتیم که یکی یکی یکی کم شدند و کار به جایی رسید که فکر کنم الان ۶، ۷ تا دفتر واقعی بیشتر نداریم.

بعضی فیلم‌ها ساخته می‌شود و در انبار خاک می‌خورد و اصلا برایشان مهم نیست که اکران شود و مردم آن را ببینند
البته تهیه کنندگان سیاری هم داریم که به یک دفتر اجاره‌ای مراجعه می‌کنند و یک فیلم هم می‌سازند.

این مساله پولشویی هنوز هم است. بعضی فیلم‌ها ساخته می‌شود و در انبار خاک می‌خورد و اصلا برایشان مهم نیست که اکران شود و مردم آن را ببینند. خب این خیلی سخت است برای کسی که کار کرده است و پوست و استخوان خودش را در یک دوره ۴۰، ۵۰ ساله برای این کار گذاشته است.

اینجا من می‌خواهم موردی را از حاج حسین فرح بخش بگویم . ایشان به هر حال آدم زبر و زرنگی است. او فیلم کمدی می‌سازد و اگر نگرفت فیلم دیگری می سازد و کار را جلو می‌برد. البته با آقای علیخانی شریک هستند. اما خیلی‌های دیگر هستند که نمی توانند با شرایط خود را سازگار کنند و درجا می‌زنند. من خوشحالم که همچنان چراغ دفترم روشن است و انشالله سعی می‌کنم روشن بماند.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند