به گزارش ردکارپت فیلم: مرتضی جلیلی دوست کارگردان نمایش «بودن» با اشاره به بازخورد صفر و صدی مخاطبان عنوان کرد در این اجرا تلاش شده ذهن تماشاگران از سادهسازی عناصر و احساسات فاصله بگیرد.
مرتضی جلیلی دوست کارگردان نمایش «بودن» که این روزها در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است درباره بازخورد مخاطبان و استقبال از این اثر نمایشی گفت: خوشبختانه از استقبال مخاطبان راضی هستم و هر چه اجرا جلوتر میرود به تعداد تماشاگران نمایش اضافه میشود. نکته جالب توجه در اجرای «بودن» برخلاف نمایش قبلیام «دریم لند» بازخوردهای متفاوتی است که از کار گرفتیم چون بازخوردهای متوسط کمتر از طرف تماشاگران وجود دارد و معمولاً با بازخوردهای صفر و صدی مواجه هستیم و تماشاگران یا با کار ارتباط میگیرند و آن را دوست دارند یا از نمایش خوششان نمیآید.
وی ادامه داد: دلیل این نوع بازخورد نیز این است که نمایش زیاد شکل کلاسیک و داستانگو ندارد و کلاژی است از ۴ داستان در فرمهای مختلف که کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و فضاسازی نمایش نیز از آرکائیک و مونولوگ و شعرخوانی گرفته تا رپ و فیزیکال و بحر طویل را شامل میشود و مدام در حال شکل عوض کردن است. در واقع در نمایش «بودن» ۴ داستان در یک کانسپت مشترک به نام «بودن» به معنای وجود داشتن و در لحظه زندگی کردن با لایهای از شرایط «سیزیف وار» در کنار هم قرار گرفتهاند. از طرف دیگر جنس علاقه و نیاز تماشاگران تماشاخانه ایرانشهر با مکانی مانند تالار مولوی متفاوت است و حتی تماشاگران سالن ناظرزاده کرمانی و سمندریان نیز با یکدیگر فرق دارند. نمایش ما نیز در حال به چالش کشیدن مخاطبان است چون در اصل این نمایش مناسب اجرا در یک بلک باکس بود و خود ما برای دیدن بازخورد مخاطبان و رسیدن به نتیجه ایده آلی که از اجرای نمایش مد نظر داشتیم تصمیم گرفتیم کار را در یک سالن قاب عکسی به صحنه ببریم و دست به یک ساختارشکنی بزنیم.
جلیلی دوست یادآور شد: مردم جامعه عادت به سادهسازی همه مسائل دارند که همین مثال ریشه در فرهنگ ما دارد از این رو ما یا شادی را به رسمیت میشناسیم یا غم را. این اتفاق در شکلهای نمایشی تاریخ تئاتر ایران هم وجود دارد به این شکل که یا تعزیه را میشناسیم که مردم با آن گریه میکنند یا نمایشهای شادیآور را داریم که مردم با آن میخندند به این ترتیب انگار همه چیز ساده شده است. در دنیای نمایش نیز داستان یکی از ابزارهای ساده سازی است اما قصد ما این بود که در نمایش «بودن» خلاف این جریان حرکت کنیم. بخشی از اتفاقی هم که در نمایش میافتد بر پایه ابهام بنا شده است و تلاش ما نیز این بود که مخاطبان این ابهام را تجربه کنند. مساله این است که حس مبهم بودن با حس خوشحالی یا غم تفاوت دارد و ما نیز قصد داشتیم این موضوع را در مخاطبمان نهادینه کنیم.
وی در پایان صحبتهایش درباره ایده شکلگیری نمایش توضیح داد: ابتدا ایده این نمایش به ذهن صبا نجاتی یکی از نویسندگان کار که از بازیگران نمایش هم است، رسید. بعد از تکمیل ایده من آن را مطالعه کردم و به نظرم خیلی جالب آمد و تصمیم گرفتم آن را به صحنه ببرم. ما به دنبال اجرایی که با استقبال مخاطبان روبرو شود نبودیم یا اصلاً موفقیت یا شکست کار برایمان مهم نبود بلکه به دنبال این بودیم که یک تجربه متفاوت را رقم بزنیم که فکر میکنم موفق هم شدیم.
در خلاصه داستان نمایش آمده است: «بازیگر جز یک عکس، چیز دیگری از آنچه بودهاست باقی نخواهد گذاشت. حرکاتش، سکوتهایش و چگونگی عشقش به ما نخواهد رسید. شناخته نشدن او بازی نکردن است و بازی نکردن صد مرتبه مردن است با همه موجوداتی که او به وجود آورده و یا جان و توان داده است. آنچه مهم است تحرک ابدی است نه زندگانی جاودان. باید سیزیف را خوشبخت انگاشت. آلبر کامو.»
نمایش «بودن» تا ۲۳ اردیبهشت ماه ساعت ۱۸:۱۵ در سالن ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است.
بدون دیدگاه