به گزارش ردکارپت فیلم: کارگردان فیلم «بوتاکس» میگوید: از آنجا که برگزاری دو جشنواره در چند سال گذشته با نام فجر در دو فصل متفاوت عجیب بود، خوب است حالا که جشنواره جهانی هویتی پیدا کرده آن را با همان ساختار ولی به نامی جدید حفظ کرد.
در حالی که حدود سه هفته از ادغام بخش ملی و جهانی جشنواره فیلم فجر میگذرد، هنوز اظهارنظرهایی درباره این تصمیم ناگهانی مطرح میشود. کاوه مظاهری که در آخرین دوره برگزار شده جشنواره جهانی فیلم فجر با فیلم «بوتاکس» شرکت داشت از تجربهای که پس از حضور در این جشنواره داشته در مقایسه با سالهایی که بیشتر مخاطب جشنواره بود مطالبی را بیان کرده است.
او گفت: بعد از آنکه دو بخش ملی و بینالمللی جشنواره فیلم فجر از هم جدا شدند، همیشه برایم سوال بود که چرا وقتی این جداسازی اتفاق افتاده و هر کدام در تاریخی مجزا برگزار میشود اما همچنان نام «فجر» را دارند؟ این موضوع قطعا برای خیلیهای دیگر هم عجیب بوده است و منطقی بود که اسم دیگری برای جشنواره جهانی در نظر گرفته میشد مثل تهران چرا که بسیاری از جشنوارههای مطرح دنیا از جمله کن و برلین تا جشنوارههای در سطح پایین با نام شهر محل برگزاری شناخته میشوند. اگر چنین تصمیمی همان زمان گرفته میشد شاید الان با این تصمیم ادغام همه تجربه به دست امده از بین نمیرفت.
وی ادامه داد: نامگذاری جشنوارهها به اسم یک شهر ، سبب میشود شهرداریها اسپانسر شوند و با آنچه تدارک دیده میشود مهمانهای خارجی علاوه بر شرکت در یک رویداد فرهنگی و هنری، یک تجربه توریستی هم داشته باشند، اما به هر حال این اتفاق در ایران نیفتاد.
مظاهری با اشاره به بخش اجرایی جشنواره جهانی فجر گفت: به نظر میرسد این جشنواره بدون اغراق به جشنوارههای استاندارد تا حدود زیادی نزدیک بود و انتخاب فیلمها، نحوه برگزاری و سازماندهی این ویژگی را نشان میداد. من قبلا بیشتر مخاطب جشنواره بودم ولی امسال به عنوان فیلمساز شرکت کردم و این سوی قضیه را هم دیدم. به نظرم رسید اتفاق سازماندهی شدهای برای این رویداد وجود دارد. بیش از این بخشی مثل بازار بیشتر یک بخش حاشیهای برای جشنواره فجر بود اما تجربه امسال من حضور در بازار فجر همزمان با بازار دو جشنواره دیگر از جمله شانگهای بود که در نهایت دستاوردم از جشنواره فجر خیلی زیادتر بود و به واسطه شرکت در بازار جشنواره فجر «بوتاکس» در جشنوارههای دیگری پذیرفته شد و در ارتباط با چند منتقد بینالمللی پس از تماشای فیلم، بعضی از آنها که فیلم را دوست داشتند درباره آن در نشریههای معتبر مقاله منتشر کردند. این تجربه شخصی من از جشنواره جهانی فجر و بازارش بود که بعید میدانم در شکل دیگری به دست میآمد، چون یادم میآید در گذشته که هنوز جداسازی اتفاق نیفتاده بود، بیشتر مرور فیلمهای خارجی در بخش بینالملل جشنواره فجر بود که به مرور زمان آن هم از بین رفت و این بخش کاملا به بخشی اضافی تبدیل شده بود، اما در این چند سال هویت پیدا کرد.
این کارگردان بیان کرد: برای من که هم مخاطب جدی سینما بودم و هم الان به عنوان فیلمساز فعالیت میکنم، این جشنواره با پرداختن به سینمایی غیرگیشه موقعیت و جذابیت خوبی داشت و برای مخاطبان جدی و حرفهای سینما خوراک مناسب تدارک میدید و حالا بعید میدانم با ادغام این سیستم ادامه داشته باشد، چون واقعیت این است که وقتی بخش ملی و بینالمللی ادغام می شوند مخاطبان به این سمت میروند که ببینند فیلمهای ایرانی جدید چیست و همه تبلیغات روی همین بخش میچرخد. آنقدر همه هیجان دارند که فیلمهای بخش ملی را ببینند که بخش بینالمللی به حاشیه میرود. هر چند شاید حتی حاشیه هم نباشد چون بخشهایی مثل هنر و تجربه حاشیه میشوند و بینالملل حتی شاید به این جایگاه هم نرسد.
وی افزود: من در این چند روز مناظرهها و بحثهایی که پیرامون ادغام مطرح میشد را دنبال کردم. برخی طرفداران این ادغام معتقدند که خارجیهایی که به ایران میآیند به دنبال این هستند تا فیلمهای ایرانی را ببینند ولی به نظرم لزوماً این طور نیست چون مگر ما وقتی به عنوان خارجی به کشور دیگر میرویم فقط به دنبال دیدن فیلمهای آن کشور هستیم؟ نکته مهمتر این است که در جشنواره همه تا لحظه آخر میدوند که فیلمهای خود را برای نمایش برسانند و همین باعث میشود که بعد از اکران در جشنواره سراغ تدوین و صداگذاری دوباره یا اصلاح رنگ بروند، در نتیجه معمولا نسخه کامل فیلمها ارائه نمیشود، ضمن اینکه خیلی از این فیلمها را در آن مقطع با فشردگی کارها نمی توان با زیرنویس درست آماده کرد و این مسئله برای درک فیلم توسط خارجیها مهم است تا فیلم شهید نشود. بنابراین با مجموع آنچه به عنوان یک تماشاگر حرفهای و بعد به عنوان فیلمساز تجربه کردم تصور میکنم بهتر باشد که یک رویداد بینالمللی با هویت را که شکل گرفته دستکم با نامی دیگر حفظ کنیم.
بدون دیدگاه