به گزارش ردکارپت فیلم: علی سرابی میگوید قرار نیست در جشنواره فجر سوپر مارکت دریانی راه بیندازیم و پاسخگوی همه سلیقهها باشیم بلکه سطح حرفهای این جشنواره را باید حفظ کنیم.
علی سرابی جزو چهرههایی است که از اواخر دهه هفتاد به مدت یک دهه حضوری موثر در جشنواره تئاتر فجر داشت. او جزو بازیگران پرکار این جشنواره بود و در دورههای متفاوت این رویداد هنری با نمایشهای گوناگونی روی صحنه رفت و جوایز متعددی را از آن خود کرد اما حالا سرابی هم مانند بسیاری از همنسلان خود شوق چندانی برای حضور در این جشنواره ندارد.
او همزمان با برگزاری چهلمین دوره جشنواره تئاتر فجر از دلایل کمرغبتی خود برای حضور در این جشنواره میگوید.
سرابی با ابراز تاسف از هدر دادن سرمایهها در ایران میگوید: متاسفانه ما استاد از بین بردن استعدادها و سرمایههای داخلی هستیم و این مساله از حدود صد و اندی سال پیش به این سو در ما نهادینه شده است و همواره به آنچه از بیرون کشور میآید، بیشتر توجه داریم و مرغ همسایه بدجوری برایمان غاز است.
او ادامه میدهد: در جشنواره تئاتر فجر هم بیشتر درباره چهرههای سینمایی یا تلویزیونی صحبت میشود تا چهرههای فهیم و اندیشمند تئاتر و این دردناک است.
این بازیگر معتقد است یکی از ایرادهای جشنواره تئاتر فجر، جناحبندیهای آن است و این مساله را این گونه توضیح میدهد: متاسفانه سیاستگذاری جشنواره ما مبتنی بر جناحبندی شده است. به این صورت که در جشنواره ما سیستمی ایجاد شده که چندین جناح را شکل داده است. بعضی از جناحهایی که در دل این جشنواره شکل گرفتهاند ، اجازه ورود جناحهایی را که تفکرشان از تفکر آنان دور است، نمیدهند و این مساله به جشنواره فجر آسیبی جدی وارد کرده است.
سرابی اضافه میکند: جشنواره تئاتر فجر در چند سال اخیر به گونهای اجرا شده که گویی توسط یک نهاد حکومتی برگزار میشود. به همین دلیل شخصا دیگر خیلی به حضور در آن رغبتی ندارم چون جناح برگزار کننده آن نیز چندان تمایلی به حضور ما ندارد. این سیاستگذاری و ایجاد فاصله میان هنرمندان فعال و جشنواره تئاتر فجر، از دوره دوم دولت آقای روحانی آغاز شد و در دولت فعلی هم دیده میشود.
او که برای بازی در نمایشهای «آندرانیک» و «ماچسیمو» از دورههای مختلف جشنواره تئاتر فجر جایزه بازیگری دریافت کرده و در دورههای دیگری نیز نامزد دریافت جایزه شده است، ادامه میدهد: از حدود بیست سال پیش در این جشنواره حضور دارم ولی در هفت هشت سال اخیر هر زمان پیشنهادی به جشنواره تئاتر فجر دادهام همواره با اما و اگر همراه شده است. توقع ندارم تمایزی قایل شوند که کارم بدون طی کردن مراحل لازم به جشنواره راه پیدا کند ولی انتظار داشتم وقتی برای حضور در جشنواره پیشقدم میشدم، این چنین سنگاندازی نمیکردند که آدم به این نتیجه برسد اشتباه کرده است.
سرابی که سابقه کارگردانی نمایشهایی همچون «مرد بالشی» و «آن سوی آینه» را هم دارد، از وضعیت مجموعه تئاتر شهر هم اندوهگین است و در این باره توضیح میدهد: همان سیاست غلط، به مجموعه تئاتر شهر هم رخنه کرد و این مجموعه با همه سوابق درخشان خود قربانی سیاستگذاریهای نادرست وزارت ارشاد شد.
او سالهای پرفروغ تئاتر شهر را یادآوری میکند و میافزاید: زمانی که ما دانشجو بودیم، ورود به تئاتر شهر ناممکن بود. به ما گفته میشد اینجا قلب تپینده تئاتر است و برای کار در آن باید توانمندیهای خود را ثابت کنید. ما زحمت بسیار کشیدیم تا به تئاتر شهر راه پیدا کردیم ولی حالا ابتداییترین گروهها هم امکان فعالیت در این مجموعه را دارند چون سیاستگذاریهای آن طوری است که گویی قرار است آحاد مردم در آن کار کنند. در حالیکه گروهی که متقاضی کار در تئاتر شهر است، باید نمایشش از دانش و تفکر و خلاقیت هنری برخوردار باشد.
سرابی تاکید میکند: قرار نیست ما در تئاتر شهر یا در جشنواره تئاتر فجر سوپر مارکت دریانی راه اندازی کنیم و پاسخگوی همه سلیقهها باشیم بلکه قرار است در این دو مکان، خلق هنری رخ بدهد ولی فعلا چنین نگاهی در جشنواره تئاتر فجر وجود ندارد و به همین دلیل شخصا ترجیح میدهم در آن حضور نداشته باشم.
او ابراز تاسف میکند: نه تنها نسل من بلکه کسانی که بعد از ما به بدنه تئاتر پیوستند و کارهای تفکربرانگیزی اجرا کردند نیز دیگر تمایلی به حضور در جشنواره فجر یا مجموعه تئاتر شهر ندارند. در حالیکه اگر این سیاستگذاریهای نادرست تغییر کند، همه ما مشتاق حضور در هر دو هستیم.
سرابی که با بازی در نمایش «در انتظار گودو» کار همایون غنیزاده در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفته است، یادآوری میکند: روزگاری جوانان خلاق و اندیشمندی مانند همایون غنیزاده در تئاتر شهر کار میکردند. من همچنان آرزومندم با آثار چنین کسانی روی صحنه سالنهای تئاتر شهر بروم ولی تا وقتی این سیاستگذاری غلط وجود دارد، چنین چیزی، شدنی نیست.
این بازیگر از بازسازی غیر اصولی تئاتر شهر هم یاد میکند و ادامه میدهد: از زمانی که سنگهای قدیمی تئاتر شهر برداشته شد و به جایش سنگ رستورانی کار گذاشته شد، از زمانی که کف صحنه تئاتر شهر که چوبهای خاصی برایش طراحی شده بود، با کفی غیر اصولی جایگزین شد، از زمانی که راهروی ورود و خروج تماشاگران به پارکت تبدیل شد و آکوستیک سالنهای مجموعه از بین رفت، سیستم سیاستگذاری آن هم عوض شد و به جای دعوت از کسانی که با کارهای تفکر برانگیز میتوانند بر اندیشه مخاطب اثر بگذارند و او را به ایجاد تغییر رهنمون شوند، همه چیز طوری سازماندهی شد که مردم کمتر کارهای تفکربرانگیز ببینند و کمتر به فکر ایجاد تغییرات سازنده بیفتند.
او متاسف است که این اتفاق در سینما و تلویزیون هم رخ داده و محدود به تئاتر نیست: در هر سه رسانه عموما کارهایی ساخته میشود که کمتر مردم را به فکر کردن تشویق میکند بلکه آنان را بیشتر به سطحینگری و خرافه میکشاند. این سیاست نادرست باید تا جایی پیش برود که خودش به ضد خود تبدیل شود. زمانی که دوباره تفکر به تئاتر و جشنواره ما بازگشت، صد در صد دوست دارم در این جشنواره شرکت کنم و حتی در آن سمت بگیرم اما فعلا چنین رغبتی ندارم زیرا این سیستم عامل را نمیپسندم.
علی سرابی که معتقد است در جشنوارههای دانشگاهی آثاری ارزشمندتر از جشنواره تئاتر فجر روی صحنه میروند، سخنان خود را این گونه به پایان میرساند: حیف است شکوه بزرگترین جشنواره تئاتری ما نه تنها نزد قدیمیهای تئاتر بلکه برای کسانی که تازه به بدنه تئاتر پیوستهاند، این چنین پایمال شود.
بدون دیدگاه