به گزارش ردکارپت فیلم: علاقهمندان پیگیر سینمای ایران سامان سالور را با چند کیلو خرما برای مراسم تدفین شناختند. هر چند سالور پیش از این فیلم ساکنان سرزمین سکوت را ساخته بود، اما این چند کیلو خرما برای مراسم تدفین بود که نام سالور را بر سر زبانها انداخت. فیلمی سیاه و سفید، استعاری و البته انتزاعی که به کنکاش در مفهوم عشق میان طبقات محروم جامعه میپرداخت. فیلم با آن فیلمبرداری سیاه و سفید درخشان، بازی بینظیر بازیگرانش و البته طنز سیاه و غریبی که داشت تماشاگر را به یاد آثار سینمای نئورئالیستی سینمای ایتالیا میانداخت. سالور بعد از این فیلم تجربههای مختلفی را از سر گذراند و در ژانرهای مختلف فیلم ساخت. از فیلمهای مستقل ترانه تنهایی تهران و آمین خواهیم گفت تا فیلم جنگی سیزده پنجاه و نه. در این مطلب به نقد و بررسی فیلم سه کام حبس می پردازیم.
نگاه سامان سالور به سینما باعث میشد کمتر تماشاگری انتظار داشته باشد او به سراغ ساخت فیلمی اجتماعی و رئالیستی برود. هرچند در اکثر فیلمهای این کارگردان موفق سینمای ایران نشانی از جامعه ایرانی و مناسبات درون آن به چشم میخورد اما جامعه در اغلب آثار سالور در پس زمینه قرار دارد و سوژه اصلی فیلم چیز دیگری است که بستر وقوع آن سوژه جامعه است. به خاطر همین رویکرد است که سه کام حبس را میتوان در میان آثار سامان سالور یک اتفاق متفاوت قلمداد کرد. فیلمی به شدت تلخ و سیاه که در همان قالب مرسوم سینمای اجتماعی ایران ساخته شده و پر از لحظات تکان دهندهای است که تماشاگر را هنگام تماشای فیلم مرعوب میکند.
این که فیلم سه کام حبس مسیر فیلمسازی سامان سالور را هموار میکند یا نه سوال مهمی است که میتواند جوابهای مختلفی داشته باشد. سامان سالور جزء کارگردانان پرکار سینمای ایران نیست و میان سه کام حبس (به عنوان آخرین کار این کارگردان) و تمشک فیلم قبلی او شش سال فاصله وجود دارد. این فاصله طولانی از یک طرف به سبک و شیوه کاری سالور برمیگردد که علاقه چندانی به روایت قصههای ساده که برای تماشاگر عام قابل فهم باشد ندارد و از طرف دیگر ساختار تولید در سینمای ایران به شکلی است که تمایل چندانی به تولید آثاری مشابه آنچه سالور میسازد ندارد. به همین خاطر اکران موفق فیلم سه کام حبس میتواند در آینده کاری این کارگردان خوش آتیه سینمای ایران بسیار تاثیرگذار باشد. اگر فیلم اکران موفقیت آمیزی داشته باشد میتوان اُمیدوار بود که سالور در آینده با سرعت بیشتر و خیال راحتتری فیلم بسازد.
داستان فیلم سه کام حبس
سه کام حبس داستان یک زن و شوهر جوان بنامهای نسیم (با بازی پریناز ایزدیار) و مجتبی (با بازی محسن تنابنده) است. آنها ساکن جنوب شهر تهران هستند و زندگی ساده و معمولی دارند. مجتبی در کار فروش ظروف پلاستیکی یک بار مصرف است و نسیم هم عروسک پلاستیکی درست میکند و ترشی میاندازد. همه چیز با خوبی و خوشی پیش میرود تا اینکه مجتبی تصادف میکند. تصادف مجتبی و وخیم شدن حال او باعث میشود تا نسیم تمام تلاش خود را برای رسیدگی به اُمور خانه در غیاب همسرش انجام دهد. اما این پایان کار نیست. تصادف مجتبی باعث برملا شدن رازی میشود که زندگی این زوج جوان را برای همیشه دگرگون میکند…
اولین نکتهای که توجه تماشاگر را هنگام تماشای سه کام حبس جلب میکند جزئیات فیلم است. سامان سالور برخلاف بسیاری از فیلمهای سینمای ایران که تلاش میکنند داستان خود را خیلی سریع به نقطه اوج برسانند برای پرده اول فیلمش حسابی وقت میگذارد و با جزئیاتی دقیق زندگی نسیم و مجتبی را برای مخاطب ترسیم میکند. این جزئیات هم شامل سبک زندگی و وضعیت اقتصادی این خانواده میشود و هم نوع روابط و مناسبات فرهنگی که در این طبقه اجتماعی وجود دارد را به تصویر میکشد. جزئیاتی که در پرده دوم فیلمنامه حسابی به کمک سامان سالور میآید تا داستان را آنطور که دوست دارد تعریف کند. مخاطب در پرده اول حسابی درگیر مشکلات و چالشهای پیش روی شخصیتها میشود و بعد از ضربه کاری داستان در پرده دوم تمام حواسش را به نویسنده و کارگردان میدهد تا مسیر اتفاقات را برای او مشخص کند. ضربه پرده دوم داستان سه کام حبس به قدری محکم و کوبنده است که هوش از سر تماشاگر میپراند.
بعد از تصادف مجتبی و اتفاقاتی که برای نسیم میاُفتد فضای کلی سه کام حبس به سمت یک درام تلخ اجتماعی میل میکند و جزئیاتی که در نیمه اول فیلم برای روایت داستان استفاده شده بود در نیمه دوم به کار سالور میآید تا تماشاگر را تحت تاثیر قرار دهد. سالور با ساخت سه کام حبس نشان میدهد که ساخت یک فیلم کلاسیک که از قواعد داستانی فرموله شده پیروی کند را دارد. برخلاف آثار قبلی این کارگردان در سه کام حبس این موقعیتهای جذاب نیستند که قصه را پیش میبرند بلکه این این جزئیات داستانی و شخصیتپردازی درست نویسنده است که تماشاگر را درگیر فیلم میکند و باعث میشود هنگام تماشای آن حتی برای یک لحظه هم پلک نزند. به همین خاطر است که سه کام حبس برخلاف کارهای قبلی سالور که همگی اکران محدود داشتند میتواند در سطح وسیعی اکران شود و مخاطبان زیادی را به سالنهای سینما بیاورد.
در کارگردانی سه کام حبس هم سالور به دو نکته توجه ویژه داشته است. اول انتخاب بازیگران و بعد نحوه به تصویر کشیدن داستان. بازیگران سه کام حبس دقیقاً همان چهرههایی هستند که باید برای بازی در این فیلم انتخاب میشدند. محسن تنابنده که بازیگری چند وجهی و توانا است در سه کام حبس هم موفق میشود بازی درخشانی ارائه دهد. خصوصاً بعد از این که مجتبی تصادف میکند و به لحاظ جسمانی دچار مشکل میشود بازی او شکل متفاوتی به خود میگیرد و کیفیتی پیدا میکند که در سینمای ایران منحصر به فرد است. پریناز ایزدیار هم شاید برای بازی در نقش یک زن رنج کشیده و تنها که در طول زندگی دچار مصائب فراوان شده تبدیل به کلیشه شده باشد اما به مدد قدرت ستارگی خود و توانایی بالایی که در ارائه بازیهای حسی دارد در این فیلم هم اجازه نمیدهد تماشاگر از تماشای او در نقشی تکراری احساس دلزدگی کند. در سه کام حبس برخلاف سایر فیلمهای سامان سالور خبری از نماهای شاعرانه و کارت پستالی نیست. سالور در این فیلم خودش را ملزم به رعایت رئالیسم مورد نیاز در فیلمهای اجتماعی کرده و همین موضوع باعث شده حال و هوای سه کام حبس به کل متفاوت از کارهای قبلی او باشد.
سه کام حبس برخلاف اغلب فیلمهای سینمای ایران موفق شده نگاهی غیرکلیشهای و غیر شعاری به مقوله اعتیاد داشته باشد و به جای پرداختن به معلولها نگاه دقیق و موشکافانهای به علت رشد و گسترش اعتیاد در جامعه امروز ایران بیاندازد. فیلم از این جهت هم (نگاه غیر کلیشهای به موضوعات کلیشهای) میتواند یک کلاس آموزشی برای فیلم سازان جوانی باشد که قصد دارند در آغاز راه فیلمسازی به موضوعات اجتماعی بپردازند. سه کام حبس نشان میدهد میتوان درباره موضوعاتی که بارها و به اشکال مختلف به آنها پرداخته شده فیلم ساخت بدون این که اسیر کلیشههای رایج درباره این موضوعات شد. سه کام حبس میتواند در هیاهوی اکران سینمای ایران گم شود و چندان مورد توجه قرار نگیرد. اما از طرف دیگر این ظرفیت را هم دارد که تماشاگران زیادی را به سالن سینما بیاورد. باید دید تهیهکنندگان و پخشکنندگان فیلم برای دیده شدن این فیلم چه راههایی را انتخاب میکنند تا فیلم شایستهی سامان سالور به خوبی در اکران دیده شود.
بدون دیدگاه