به گزارش ردکارپت فیلم: رضا آقایی با اشاره به اینکه سالهاست مردم ایران و افغانستان در شهرهای مختلف در کنار هم زندگی میکنند، تأکید کرد: «عینک» همزیستی با مردم افغانستان را به کودکان آموزش میدهد.
به تازگی فیلم سینمایی «عینک» به کارگردانی رضا آقایی و تهیهکنندگی مهدی عظیمی میرآبادی در گروه هنر و تجربه اکران شده است. این فیلم سینمایی در سیویکمین جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه شد و در جشنوارههای بینالمللی متعددی نیز حضور داشته است.
«عینک» میتواند یادآور سینمای کودک سالهای دهه ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ باشد که فیلمهایی چون «بچههای آسمان»، «بادکنک سفید»، «خانه دوست کجاست؟» و سریالهایی چون «قصههای مجید» در آن دوران ساخته و نمایش داده شد که بخشی از خاطرات نسل جوان امروز را تشکیل دادهاند.
با رضا آقایی درباره فیلم سینمایی «عینک» گفتگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
چرا گروه هنر و تجربه را برای اکران فیلم سینمایی «عینک» به عنوان یک فیلم کودک و نوجوان که در جشنواره نیز موفق به کسب جایزه بهترین فیلمنامه شده، انتخاب کردید؟
پخشکنندهها بیش از هر چیز تمایل به اکران فیلمهای تجاری دارند و قطعاً فیلم «عینک» را نمیتوان اثری صرفاً تجاری دانست و با توجه به این وضعیت راهی برای اکران فیلم وجود نداشت و مجبور به انتخاب گروه هنر و تجربه شدیم.
اما دو یا سه سال پیش برای اکران دانشآموزی رایزنی کرده بودیم و به نوعی همان کاری که پخشکنندههای خصوصی انجام میدهند را خودمان انجام میدهیم و هنر و تجربه هم از این کار ما استقبال کرد و این ایده امروز در قالب یک طرح اردویی برای دانشآموزان به دو وزارتخانه آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی ارائه شده که فیلمهایی در این قالب برای دانشآموزان نمایش داده شود و در قالب اردو به سینما بروند. این پیشنهاد گروه تولید «عینک» بود که گروه هنر و تجربه هم از این ایده استقبال کرد و امیدوارم که این طرح ادامهدار باشد.
این طرح تنها در سینماهای گروه هنر و تجربه اکران میشود؟
این طرح در همه سینماها اجرا میشود چراکه زمان مدرسه بودن دانشآموزان صبح و ظهر است و در این زمان سینماها مخاطب چندانی ندارند و قطعاً اجرایی شدن طرح به سینماها هم کمک میکند و میتواند مورد استقبال آنها هم قرار بگیرد.
اکران فیلمهای گروه هنر و تجربه حداقل یک ماهه است و اگر فروش مناسب باشد این زمان تمدید میشود اما طرح سینما اردو را تا اردیبهشت سال آینده خواهیم داشت و فیلم «عینک» را به این شکل برای دانشآموزان مناطق و مدارس مختلف اکران خواهیم کرد.
فیلم «عینک» قصهای را روایت میکند که برای مخاطب میتواند یادآور اولین آثار سینمایی جعفر پناهی و مجید مجیدی باشد، آیا از این فیلمسازان برای ساخت این اثر الگو گرفتید؟
از هیچ فیلم و فیلمسازی تقلید نکردم اما شاید سبک فیلمسازی من نزدیک به این فیلمسازان باشد و الگوبرداریهایی صورت گرفته باشد چرا که قطعاً بین این فیلم و برخی فیلمهایی که قبلاً ساخته شدهاند شباهتهایی وجود داشته باشد.
قطعاً فیلم بعدی من هم در حال و هوا و فضایی است که میتواند شباهتهایی به برخی آثار پیشتر ساخته شده داشته باشد. طرح اولیه فیلم «عینک» یک فیلم کوتاه بود، من در سالهای ۹۰ و ۹۱ چند پلان هم فیلمبرداری کردم ولی همان زمان متوجه شدم که این قابلیت وجود دارد که «عینک» یک فیلم بلند باشد و در این پروسه من فیلمی را مدنظر نداشتم که بخواهم از آن الگوبرداری کنم اما ممکن است ناخودآگاه شباهتهایی وجود داشته باشد. یکی از سینماگران که فیلم من را دیده بود به من گفت «عینک» فیلم «بادکنک سفید» است با نگاه مثبت چراکه در «بادکنک سفید» جعفر پناهی یک بدبینی و سیاهی وجود دارد که من اصلاً علاقهای به بدبینی و نشان دادن نکات منفی ندارم و مثبت نگاه میکنم.
منظورتان از نگاه مثبت در فیلم «عینک» چیست؟
در فیلمهای بسیاری با قصه مشابه آدمهایی را میتوانید ببینید که دروغ میگویند، فریب میدهند، دزدی میکنند و… اما در فیلم «عینک» شما نشانهای منفی مشاهده نمیکنید و آدمها در تلاش هستند به هم کمک کنند و شاید در انجام کارشان موفق نباشند. یکی از دلایلی آموزش و پرورش به این فیلم علاقه دارد هم همین مسئله است. من بار منفی را از فیلمم حذف کردم چرا که فیلم برای کودکان است.
یکی از اصلیترین کاراکترهای فیلم «عینک» کودکی افغانستانی است که میتوانست ایرانی باشد. چرا این کاراکتر را با این هویت انتخاب کردید؟
امروز حدود پنج میلیون نفر از مردم افغانستان در ایران زندگی میکنند، در حاشیه شهرها افغانستانیهایی هستند که در کنار مردم ایران زندگی میکنند. در نسخه اولیه فیلمنامه این اثر این کاراکتر وجود نداشت اما بر اساس یک تجربه شخصی تصمیم گرفتم این شخصیت را به قصه اضافه کنم.
چند سال پیش برادرم یک ساعت داشت که خراب شد و در حالی که خیلی برای ما اهمیت داشت کسی نمیتوانست این ساعت را تعمیر کند و در نهایت وقتی از تعمیر آن ناامید شده بودیم و ساعتسازهای مختلف نتوانسته بودند آن را تعمیر کنند کارگری افغانستانی آن را تعمیر کرد و همانجا ایده این شخصیت به ذهنم آمد. ما امروز در جامعهمان در کنار مردم افغانستانی زندگی میکنیم و فکر میکنم تا ۱۰ سال دیگر این جمعیت افزایش پیدا کند و نسل آینده باید همزیستی با مردم افغانستان را بیاموزد و به همین دلیل در فیلم «عینک» که فیلم کودک است سعی داشتم این همزیستی را به کودکان امروز از این طریق آموزش دهم. اینکه در رفتار و زندگی با انسانهای مختلف باید مرزها را فراموش کنیم و کنار بگذاریم، همه انسان هستیم و این نگاه میتواند خیلی از اتفاقات تلخ مثل جنگ و خونریزی را کمتر کند.
برای اکران این فیلم در افغانستان یا برای افغانستانیهای ساکن ایران برنامهای دارید؟
فکر میکنم آموزش و پرورش چنین برنامهای داشته باشد اما در هنر و تجربه چنین برنامهریزی سخت است و سانسها و سینماها بسیار محدود است. در افغانستان نیز با وجود شرایط سیاسی و اجتماعی که دارد اکران فیلم کار سختی است و بعید میدانم این اتفاق رخ دهد اما پیش از استقرار طالبان در حکومت قبلی افغانستان رایزنی کردیم و متأسفانه خیلی استقبال نشد و به دلیل مشکلات مالی تمایلی به اکران فیلم نداشتند.
در طرح همکاری با آموزش و پرورش آیا اکران برای مناطق محروم و شهرستانها را مدنظر دارید؟
در مناطقی که سالن سینما باشد این طرح اجرا میشود اما من حاضر هستم با لبتاب و سینمای سیاری که در خانه دارد با هزینه شخصی، برای مناطق محروم به صورت رایگان این فیلم را اکران کنم اما این نیاز به هماهنگی و همکاری نهادهای مختلف دارد که متأسفانه همکاری نمیکنند، من این نکته را در صفحه اینستاگرامم هم اعلام کردم چرا که حتی اگر ۱۰ کودک بیشتر این فیلم را ببینند برای من بسیار ارزشمند است.
چند سال پیش که در جشنواره کودک جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کردم اعلام کردم که از هیچکس پول نمیخواهم ولی از وزیر وقت درخواست کردم که چند سالن سینما در اختیار این فیلم قرار دهد و فیلم اکران خوبی داشته باشد، ولی امروز «عینک» در گروه هنر و تجربه و با سینماهای محدود اکران شده است که امکان دیده شدن برای آن بسیار سخت است.
با توجه به مسائل اقتصادی و شرایط اکران، وضعیت سینمای کودک را چطور ارزیابی میکنید؟
وزیر ارشاد تأکید میکند که امسال از ساخت ۲۳ فیلم حمایت شده ولی کسی از او نمیپرسد که در بین این ۲۳ فیلم چند اثر کودک وجود دارد؟ دو سال است که پروانه ساخت دارم ولی نمیتوانم فیلمم را بسازم. وقتی امسال جشنواره فیلم کودک برگزار نمیشود، مشخص است که اصلاً برنامهای برای تولید فیلم کودک وجود ندارد و تعداد این آثار به حداقل رسیده است. هیچ برنامهای برای سینما و به خصوص سینمای کودک وجود ندارد، اگر به فرهنگسازی اهمیت میدهیم باید به کودکان توجه داشته باشیم و بدانیم که ساخت فیلمهای سخیف هیچ ارزشی ندارد.
وقتی برای کودکان خوراک فرهنگی نداریم و فقط به درآمدزایی فکر میکنیم نمیتوانیم ادعا کنیم که فرهنگ برای ما اهمیت دارد. در دولت قبل هم وضعیت به همین شکل بود، وقتی درخواست حمایت از تولید فیلمم را داشتم به من گفتند که این فیلم نمیتواند فروش قابل قبولی داشته باشد و این در حالی است که در برای فرهنگسازی دولت نباید به درآمدزایی فکر کند. وضعیت به همین شکل است که نمیتوانیم در بین فیلمهای ساخته شده ۱۰ سال اخیر یک فیلم کودک با کیفیت و خوب معرفی کنیم.
فیلم من در جشنواره آلمان نمایش داده شد و پوستر «عینک» در بیلبوردهای شهر بود اما در کشور خودمان هیچ توجهی به این فیلم نمیشود و حتی اکران مناسبی برای آن در نظر نمیگیرند. میلیاردها تومان برای ساخته شدن یک فیلم هزینه میکنند و فیلم با نقدها و نظرهای منفی مواجه میشود درحالیکه با همان سرمایه میشد فیلمهای کودک بسیار خوبی ساخت.
در حال حاضرمشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر درگیر پروژه سینمایی «معلم» هستم که پروانه ساخت آن را در دولت قبل گرفتم و منتظر تامین بودجه هستم و از کسانی که دنبال سرمایهگذاری در حوزه سینمایی هستند دعوت میکنم در این پروژه با ما همکاری کنند که با عادی شدن شرایط و تامین مالی این فیلم برای حضور در جشنوارههای جهانی مختلف ساخته خواهد شد.
بدون دیدگاه