به گزارش ردکارپت فیلم: ایران دَرّودی (تلفظ میشود [irɒn dærrudi]) (متولد ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ در مشهد) نقاش برجسته ایرانی است. او همچنین کارگردان ، نویسنده ، منتقد هنری و استاد دانشگاه رشته تاریخ هنر است.
درودی به عقیده برخی پیرو مکتب فراواقعگرایی (سورئالیسم) است. سالوادور دالی هیچگاه سبک درودی را نزدیک به سبک خود نمیدانست و درودی را هنرمندی از خطه شرق با ذوق و استعداد بینهایت توصیف میکرد.
درودی همچنین کارگردان و تهیهکننده چند فیلم مستند و کوتاه برای تلویزیون بودهاست. درودی در ۱۹۷۰ به درخواست دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف به تدریس تاریخ هنر در این دانشگاه پرداخت.
زادروز | ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ (۸۴ سال) مشهد |
---|---|
ملیت | ایرانی |
پیشه | نقاش |
همسر(ها) | پرویز مقدسی |
زندگی
ایران درودی در ۱۱ شهریور ۱۳۱۵ در خانوادهای اشرافی در خراسان بهدنیا آمد. پدرش خراسانی بود و مادرش قفقازی. تبار پدریاش پشت در پشت بازرگان بودند و مادرش به همراه خانواده بعد از انقلاب اکتبر و تشکیل کشور شوروی از قفقاز به ایران مهاجرت کردند.
در کودکی با خانواده به اروپا سفر کرد و از شهرهای مختلف اروپا دیدن کرد وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد خانواده او در هامبورگ زندگی میکرد و با شروع جنگ به ایران بازگشتند و مدتی در مشهد زندگی کردند و بعد به تهران آمدند و ساکن تهران شدند. درودی در حالی که در مدرسه درس میخواند به دلیل علاقه به نقاشی به کلاسهای آزاد طراحی و نقاشی هم میرفت. وی در سال ۱۹۵۴ برای تحصیل در رشته نقاشی در دانشکده بوزار در پاریس به تحصیل مشغول شد و در سالهای ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۸ به یادگیری هنر در آموزشگاهها و دانشکدههای گوناگون پرداخت: مدرسه هنرهای زیبای پاریس (بوزار)، مدرسه لوور پاریس، دانشکده سلطنتی بروکسل (ویترای)، انستیتوی آر.سی. آی نیویورک (رشته تهیه و کارگردانی برنامههای تلویزیون). پس از پایان تحصیلات به ایران بازگشت و در اردیبهشت ۱۳۳۹ آثارش در تالار فرهنگ تهران به نمایش گذاشته شد.
فرح پهلوی در همسایگی آنها زندگی میکرد و زمانی که درودی در فرانسه تحصیل میکرد، فرح پهلوی مشتاق صحبت با درودی و گرفتن راهنماییهایی از او در زمینه نقاشی بود. خواهر ایران درودی، پوران درودی، طراح لباس مشهوری بود که طراحی و دوخت شنل تاجگذاری فرح را انجام داد.
در سالهای دهه چهل خورشیدی در شهرهای مختلف اروپا آثار خود را در گالریهای مختلف به نمایش گذاشت و سپس به آمریکا رفت. در آمریکا با پرویز مقدسی کارگردان تآتر و سینما آشنا شد و با یکدیگر ازدواج کردند. هر چند دوران زندگی مشترک این دو طولانی نبود و با مرگ زود هنگام مقدسی به پایان رسید اما تأثیر بسیار عمیقی بر درودی گذاشت و او دیگر هرگز ازدواج نکرد.
ایران درودی تاکنون در بیش از ۶۳ نمایشگاه انفرادی و بیش ۲۵۰ نمایشگاه گروهی در ایران و سراسر جهان، آثار خود را به دید عموم گذاشتهاست و با نوشتن کتاب «در فاصلهٔ دو نقطه» به نویسندگی نیز روی آوردهاست.
سبک
برخی از منتقدین معتقدند که سبک وی در نقاشی به پیروی از مکتب فراواقعگرایی (سورئالیسم) است. مناظر غالب در آثار درودی بیشتر حاشیه کویر و گلهاییست خاص با دیوارهایی شیشهای و افق که به آثار وی فضایی خاص و عمیق بخشیدهاست.
درّودی از منظر منتقدان
آندره مالرو
برای خانم ایران درّودی کوشش برای آگاه کردن انسانها از عظمتی که در آنهاست و از آن بیخبرند. ژان کوکتو ۱۹۶۳
ایران درّودی عزیزم گمان میکنم من از جمله معدود افرادی باشم که از گم شدن در میان دالانهای پیچ در پیچی که نقاشانی بیشمار با چشمی پر از بیم و امید در آنجا به دنبال» مینوتور «میگردند ترسی ندارند. نقاش، دانسته یا ندانسته همیشه تصویر شخص خود را میکشد. زیرا شکلهای زندگی کاری با زندگی شکلها ندارد، و این زندگی شکلها جدا از پدیده «شبیهسازی» پرورده میشود. مدل فقط بهانهای بودهاست و نبودن مدل، نقاش را به مظهر مدل نزدیک میکند، که چیزی نیست مگر همان نیروی ژرف و نهفتهای که در درون ما جای دارد و هنرمند جز ترجمان آن، جز واسطه احضار آن نیست. هوشنگ طاهری
خرداد ۱۳۵۲ … آثار درّودی از نوعی اندیشه کمال یافته سرشار است. این هنرمند با دست یافتن بر تکنیکی پر توان و مسلط به خوبی توانستهاست لطیفترین و ظریفترین ارتعاشات روحی خود را بر پرده تابلوهایش ترسیم کنند… … فرمها بیآنکه در حالت بیوزنی خود به تجرید کامل گراییده باشند، در سرحد ممکنها و ناممکنها قرار گرفتهاند. موج خروشان «نور» که سیاهیها را میزداید و با قلمهای پهن در رنگ شیری تصویر شده، از بینهایت به جنبش درآمده تا مرز واقعیت عینی نزدیک شدهاست و عنصر «زمان» در جلوهگاه ابدی خویش همه چیز را در خود مستحیل کرده و جاودانگی یافتهاست… او با تکنیک شگفت خود، آن چنان ابعاد زمان و مکان را در قالبی رویاانگیز به تصویر میکشد. شاید چندان که بیمورد نباشد اگر ما او را تصویرگر ژرفاندیش لحظههای اثیری بنامیم… جواد مجابی
تیرماه ۱۳۸۰ – تهران نقاشیهای ایران درّودی، به نور درخشان ایران وفادار ماندهاست. خاستگاه این روشنا، گاه جغرافیا است که از زاویه تند تابش آفتاب بر این اقلیم برمیآید، گاهی نور جنبه فرهنگی دارد به ازای روشنیاندیشی حکمت عرفانی ما، و از سویی درخششی تاریخی است و نور درونی زندگی جمعی اقوام ایرانی بر این فلات را باز میتاباند. در شعاع تابش این مهر فروزان، میتوان از تابلوهای دوران جدید ایران درّودی شناخت بیشتر و لذتی افزونتر اندوخت… … به خاطر نوع تابش آفتاب بر این سرزمین، منظره ساکن نمیماند و دایم از رنگی به رنگ دیگر تغییر و تنوع مییابد، این دگرگونی منظره واحد در تابش نوری که هر دم رنگ و حجم دیگری به قاب تماشا میدهد، نگاه ایرانی را بر نور به عنوان عنصر خلاق و نیرویی آفرینشگر متمرکز کردهاست. از جهان اساطیری به این سو، خورشید در این سرزمین، گاه در قلب آیین مهرپرستی و زمانی چون نماد آتش در کیش زردشتی، سپس در قرون تاریخی به مثابه نورالانوار عرفانی بر بینش ایرانی روشنی افکندهاست… لوتن شاعر و منتقد بلژیکی ۱۹۷۲
ایران درّودی نشانی از ایران بر آن بودم ایران یا ایرانیان را در مفهوم آزاد آن ترجمه کنم به یقین رنجی شعلهور اما خموش عمق اندوه خود را در انوارش ابراز نمیدارد. داشتن چنین نگاه نافذی بهطور حتم مستلزم اندوختن تجربهای است فراوان کهگاه میبایست آنها را با سعه صدر پذیرفت و حفظ کرد. بنگرید، این نگاه نافذ را در آثار این نقاش والا، هنرمند واقعی و در یککلام مرید واقعی هنر اصیل، که آثارش مملو از هیجان است و واژه خدایی بودن را توصیف میکند و من او را خانم ایران درودی مینامم. ایران درّودی نشانی از ایران … به یقین رنجی شعلهور اما خموش عمق اندوه او را در آثارش ابراز میدارد. داشتن چنین نگاه نافذی بهطور حتم مستلزم اندوختن تجربهای است فراوان کهگاه میبایست آنها را با سعه صدر پذیرفت و حفظ کرد. بنگرید، این نگاه نافذ را در آثار نقاش والا، هنرمند واقعی و در یککلام مرید واقعی هنر اصیل، که آثارش مملو از هیجان است و واژه خدایی بودن را توصیف میکند. من او را خانم ایران درّودی مینامم… فرانک الگار نشریه کارفور، پاریس ۱۹۷۳
چگونه میتوان یک زن ایرانی بود؟… … گلهایی که در طبیعت وجود ندارند، شاخسارهایی که از مردابها سر برمیآورند دورنماهای وهم انگیزی که در آنها اشیاء معمولی و اختراعی، غریب و بیمناسبت قد میافرازند و از میانشان، در جوّی محو و رؤیایی، ویرانه یا هیولایی از تخت جمشید ظاهر میشود. اگر هنر نقاشی تعبیر شاعرانه و انتزاعی واقعیت است، ایران درّودی یک نقاش راستین است. سورئالیسم او نیازی به دستمایههای فرسوده از فرط استعمال ندارد. او برای بیان خویشتنش کافی است که دست به گنج سنت نمادین ایران، ایران سعدی و بهزاد فرو برد آلفونسو دنو ویلاته یی اورتیز، مجله نوودادِس، ۱۰ مه ۱۹۷۶
بینشها … گوته میگوید: «فرایند روشی بدیع را سبک گویند» و این تعریف در خور آثار درّودی است. همینطور توصیف پل کله در باب برتری تراژیک اندیشه، «دل در قلمرو سر قرار دارد.» در مورد او صادق است… یک دورنما، میعان حضوری که بخار گونه در قارهای صامت هذیان بصری و در شهوانیت رنگ مستحیل میشوند سطوحی بس راز آمیز است که با یکدیگر درآمیختهاند. احساسی درونی، چگونگی از هم پاشیدن پارههای واقعیت، به آثاری تجسمی گوناگون مبدل میشوند که با تضاد، خود آشفتگی و ابهام هنر در عصر کنونی، خود را متجلی میسازد… آنتونیو رودریگز، ال ناسیونال، ۲۳ مه ۱۹۷۶
نقاشان بزرگ جهان در مکزیک … اکنون یکی از نقاشان بزرگ معاصر، در مکزیک است. ایران درّودی که دیدگاههای متفاوتی را از فرهنگ چند هزار سالهٔ خود به ارمغان آوردهاست… … من او را یک هنرمند» آزاد» میخوانم، که تصاویری از کمال و اعتلا میآفریند، در عین حال که رها از هر قیدی به سوی نقطهای که هدف قرار داده یا آفریدهاست راه میپوید. جهانی اعجابانگیز و جادویی که در آن شادی و غم، تهور و تواضع، خون و گل به یکدیگر جوش میخورند و واقعیت و رؤیا در هم میآمیزند… … تصویرپردازی غنی او از فضایی غیرواقعی و تأثیرهای ظریف و گذرای موسیقی سرشار است. او بدین سان رنگها را به آواز وامیدارد. صوت تصاویر او از تک مضراب نرم تا غرش خوفانگیز و سکوت غمبار کویر را در بر میگیرد، در حالی که جهان غیرواقعی و تخیلی او از رؤیا به واقعیت خشن هیروشیما رو میکند…
ادبیات و سینما
ادبیات
احمد شاملو در ۱۴ اسفند ۱۳۵۱ شعری سرودهاست بهنام «اشارتی». این شعر به «ایران درودی» اهدا شدهاست و در مجموعه ابراهیم در آتش منتشر شد. این شعر که به نقاشی میپردازد در کتابی که از آثار درودی منتشر شد به عنوان مقدمه آمدهاست. شاملو در بخش پایانی شعر میسراید: تمامی الفاظ جهان را در اختیار داشتیم و آن نگفتیم که به کار آید، چرا که تنها یک سخن یک سخن در میانه نبود: آزادی! ما نگفتیم تو تصویرش کن! سینما
- ۱۳۸۴ – فیلم «چه شگفت است عشق که هم زخم است و هم مرهم» به کارگردانی امید بنکدار و کیوان علیمحمدی دربارهٔ «» ایران درودی «» ساخته شدهاست. در این فیلم شعر اشارتی شاملو با صدای مهتاج نجومی و بقیه گفتار فیلم با صدای آتنه فقیهنصیری خوانده میشود.
فعالیتها
- ۶۳ نمایشگاه انفرادی و بیش از ۲۵۰ نمایشگاه گروهی درکشورهای ایران، فرانسه، بلژیک، سویس، آمریکا، مکزیک، ژاپن، استرالیا، کانادا، موناکو، آلمان و امارات متحده عربی.
از سال ۱۹۶۴- عضو کنگرهٔ بینالمللی هنرمندان و منتقدین ریمینی. وروکیو، و سان مارینو، ایتالیا.
- از سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۲ – تهیهکننده و کارگردان بیش از ۸۵۰ ساعت فیلم مستند و برنامهٔ تلویزیونی برای تلویزیون ایران تحت عنوان «شناسایی هنر».
- ۱۹۶۸ – کارگردان فیلم مستند «بیینال ونیز» به مدت ۵۵ دقیقه.
- از سال ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۲ – استاد مدعو دانشگاه صنعتی شریف، جهت تدریس «تاریخ و شناسایی هنر».
- سلسه سخنرانیهای دربارهٔ «نقاشی» و «نقش زن در تاریخ و هنر» معاصر ایران
- سخنرانیها دربارهٔ «هنر ایران» (۱۹۹۸- انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم بلژیک، بروکسل و کتابخانه مرکز مطالعات ایران، لندن. ۱۹۹۹- دانشگاه «ویرجینیا تک» ویرجینیا، دانشگاه «یو.سی.ال.ای.» لوس آنجلس و دانشگاه «برکلی» سانفرانسیسکو همچنین «انجمن متخصصین» سن خوزه، و «انجمن سخن» سانفرانسیسکو، «انجمن سخن» لوس آنجلس، «انجمن فرهنگی ایرانیان» سکرمنتو و «انجمن فرهنگی ایرانیان» نیو جرسی.
- تحقیق دربارهٔ «هنر هخامنشیان» چاپ در مجله سخن و نگین ۱۳۴۶ و ۱۳۴۷.
- سلسه مقالات و نقد دربارهٔ نقاشی در مطبوعات ایران.
نمایشگاههای فردی
- ۱۳۳۷ (۱۹۵۸)- «مرکز هنرهای میامی بیچ».
- ۱۳۳۷ (۱۹۵۸)- دانشگاه کلمبیا، آمریکا.
- ۱۳۳۸ (۱۹۵۹)- هتل «هیلتون»، تهران.
- ۱۳۳۸ (۱۹۵۹)- «تالار فرهنگ»، تهران.
- ۱۳۳۸ (۱۹۶۱)- «انجمن ایران و آمریکا»، تهران.
- ۱۳۴۰ (۱۹۶۱)- «تالار فرهنگ»، ایران.
- ۱۳۴۲ (۱۹۶۳)- موزهٔ «ایکسل»، بروکسل.
- ۱۳۴۳ (۱۹۶۴)- گالری «سنتاماریا پیزا»، میلان.
- ۱۳۴۳ (۱۹۶۴)- گالری «بورخس»، تهران.
- ۱۳۴۴ (۱۹۶۵)- «انجمن ایران و آمریکا»، تهران.
- ۱۳۴۸ (۱۹۶۹)- گالری «نگار»، تهران.
- ۱۳۴۹ (۱۹۷۰)- هتل «هیلتون»، تهران.
- ۱۳۴۹ (۱۹۷۰)- دانشگاه «صنعتی شریف»، تهران.
- ۱۳۵۱ (۱۹۷۲)- انستیتو «گوته»، تهران.
- ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)- گالری «اسپس ۲۰۰۰» نیویورک.
- ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)- انستیتو «گوته»، آبادان، شیراز، مشهد، اصفهان.
- ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)- گالری «دروآن»، پاریس.
- ۱۳۵۲ (۱۹۷۳)- گالری «آرتیوم آرتیست»، ژنو.
- ۱۳۵۳ (۱۹۷۴)- گالری «۲۱»، زوریخ.
- ۱۳۵۳ (۱۹۷۴)- «شرکت ملی نفت ایران»، آبادان.
- ۱۳۵۳ (۱۹۷۴)- دانشگاه «فردوسی» مشهد.
- ۱۳۵۴ (۱۹۷۵)- گالری «دروّدی»، تهران.
- ۱۳۵۴ (۱۹۷۵)- گالری «دروآن»، توکیو.
- ۱۳۵۴ (۱۹۷۵)- گالری «لاگالریا»، مکزیکوسیتی.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- گالری «اریتاژ»، تورنتو.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- موزهٔ «هنرهای زیبا»، مکزیکوسیتی.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- دانشگاه «فردوسی» مشهد.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- دانشگاه اصفهان.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- «شرکت ملی نفت ایران»، آبادان.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- «تلویزیون ملی ایران»، شیراز.
- ۱۳۵۵ (۱۹۷۶)- گالری «الکساندر»، تهران.
- ۱۳۵۷ (۱۹۷۸)- «باشگاه نخستوزیری» تهران.
- ۱۳۵۷ (۱۹۷۸)- هتل «اینترکنتینتال»، ژنو.
- ۱۳۶۱ (۱۹۸۲)- گالری «موت»، ژنو.
- ۱۳۶۶ (۱۹۸۷)- گالری «بایول»، پاریس.
- ۱۳۶۷ (۱۹۸۸)- سالن «رولان گاروس»، «پاله دوشایو»، پاریس.
- ۱۳۶۷ (۱۹۸۸)- استودیو «کیو»، نیوجرسی.
- ۱۳۶۷ (۱۹۸۸)- گالری «آرت دکور»، واشینگتن دی.سی.
- ۱۳۶۸ (۱۹۸۹)- «فرست کردیت بانک»، لوس آنجلس.
- ۱۳۷۰ (۱۹۹۱)- مرکز فرهنگی «M.O.R.C. A» پاریس.
- ۱۳۷۰ (۱۹۹۱)- «بنیاد فرهنگی ایران»، دوسلدورف.
- ۱۳۷۱ (۱۹۹۲)- «مجموعهٔ فرهنگی آزادی»، تهران.
- ۱۳۷۱ (۱۹۹۲)- گالری «سپهری»، تهران.
- ۱۳۷۳ (۱۹۹۴)- گالری «۵۴» نیویورک.
- ۱۳۷۳ (۱۹۹۴)- «سازمان ملل»، نیویورک.
- ۱۳۷۴ (۱۹۹۵)- نگارخانهٔ «برگ»، تهران.
- ۱۳۷۸ (۱۹۹۹) – گالری «حوریان» سانفرانسیسکو.
- ۱۳۷۸ (۱۹۹۹)- دانشگاه «ویرجنیاتک» ویرجنیا، آمریکا.
- ۱۳۷۸ (۱۹۹۹)- دانشگاه «U.C.L.A.» لسآنجلس.
- ۱۳۸۱ (۲۰۰۲)- «خانهٔ هنرمندان»، تهران.
- ۱۳۸۱ (۲۰۰۲)- موزهٔ «هنرهای معاصر»، اصفهان.
- ۱۳۸۲ (۲۰۰۳)- گالری «پگاه»، کرمان.
- ۱۳۸۷ (۲۰۰۸)- موزهٔ «هنرهای معاصر»، تهران.
- ۱۳۸۷ (۲۰۰۸)- گالری «شیرین»، تهران.
- ۱۳۹۲ (۲۰۱۳)- «خانهٔ هنرمندان»، تهران.
- ۱۳۹۲ (۲۰۱۳)- موزهٔ «هنرهای معاصر» تهران، رونمایی از چاپ پانزدهم کتاب «در فاصلهٔ دو نقطه… !» همراه با نمایش آثار ایران درّودی متعلق به گنجینه موزه.
انتشارات
- ۱۹۷۳- ایران درّودی (آثار نقاشی ۱۳۵۲–۱۳۳۸) چاپ اول، ناشر: مؤلف.
- ۱۹۷۶- ایران درّودی (آثار نقاشی ۱۳۵۲–۱۳۳۸) چاپ دوم، ناشر: انتشارات امیر کبیر.
- ۱۹۹۷- در فاصلهٔ دو نقطه…! زندگینامه نقاش به قلم خود او، ناشر: «نشر نی»
- ۲۰۰۴- چشم شنوا (آثار نقاشی) ناشر: مؤلف
- ۲۰۱۸ ـ در فاصله دو نقطه…! چاپ بیستم
- انتشار اثر «نفت» درّودی در سال ۱۹۶۹ که احمد شاملو شاعر معاصر ایران آن را «رگهای زمین رگهای ما» نامید و نقشی مهم در معرفی نقاش معاصر ایران به جهانیان از طریق مطبوعات داشت و مجلات لایف (LIFE)، تایمز (TIMES)، نیوزویک (NEWSWEEK) نیوزفرانت (NEWSFRONT) و بسیاری دیگر هر یک دو صفحه تمام رنگی به چاپ این اثر اختصاص دادند و پوستر آن نیز در تیراژ حدود یک میلیون بهطور جداگانه به بازار عرضه و در سال ۱۹۷۰ تجدید چاپ گردید.
فیلمهایی که در مورد ایران درّودی ساخته شدهاست
- فیلم «مستندی دربارهٔ ایران درّودی» به کارگردانی حسن امامی
- فیلم «چه شگفت است عشق، که هم زخم است و هم مرهم» به کارگردانی بنکدار و علیمحمدی
- فیلم «ایران درّودی، نقاش لحظههای اثیری» به تهیه و کارگردانی بهمن مقصودلو
بدون دیدگاه