به گزارش ردکارپت فیلم: لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان که این روزها میزبان نمایشگاه نقاشیهای مسعود کیمیایی است میگوید عنصر غالب آثار او تخیل و رنگ و دقیقا خودِ مسعودند؛ آدمی که همه عمرش خیالبافی و قصهگویی کرده و فیلمهای درجه یک ساخته است.
نمایشگاه نقاشیهای مسعود کیمیایی، کارگردان پیشکسوت و شناختهشده سینما عصر روز جمعه، ۵ آذر ۱۴۰۰ در میان استقبال علاقهمندانِ او در گالری گلستان افتتاح شد؛ نمایشگاهی متشکل از ۲۱ تابلو که آنطور که لیلی گلستان، مدیر گالری گلستان توصیفشان میکند «عنصر غالبشان تخیل و رنگ و دقیقا خودِ مسعود (کیمیایی)اند.»
این افتتاحیه به واسطه جمعیت حاضر، با حضور نیروی پلیس نیز همراه شد و هنگامی که از لیلی گلستان پرسیدیم دیالوگ ردوبدل شده میان او که بیرون از ماشین پلیس ایستاده بود و مامورانی که داخل ماشین نشسته بودند چه بود، چنین گفت: «گفتند چرا به ما خبر ندادهاید که بیاییم نظم را برایتان برقرار کنیم و چه کسی قرار است بیاید که شلوغ شده است؟! گفتم مسعود کیمیایی. گفتند بهبه! چه عالی ما هم مینشینیم تا بیاید!»
تابلوهای نقاشی مسعود کیمیایی که بسیاری از حاضران در افتتاحیه نمایشگاهش به هوای دیدن هنرمند محبوبشان از نزدیک، نخستین جمعه آذرماه خود را در گالری گلستان گذراندند، از ۹۰ تا ۳۲۰ میلیون تومان قیمتگذاری شده است و کاتالوگ نمایشگاه او حاوی تصویر چاپشده نقاشیهایش نیز ۲۰۰ هزار تومان به فروش میرسد. آنچه در ادامه میخوانید حاصل گفتوگوی سیدعبدالجواد موسوی، شاعر و روزنامهنگار است با لیلی گلستان، بیرون از گالری گلستان، پیش از رسیدن مسعود کیمیایی به نمایشگاه نقاشیهایش.
لیلی گلستان در پاسخ به این سوال که اولین بار چه زمانی نقاشیهای مسعود کیمیایی را دیده است، به خبرآنلاین چنین میگوید: «دو ماه پیش مسعود به من زنگ زد و گفت نقاشی میکند. من خیلی تعجب کردم و به سرعت به خانهاش رفتم.»
او با تاکید بر این که «ما ۵۰ سال است با هم دوستیم» ادامه میدهد: «از دیدن کارها حیرت کردم. چون عنصر غالبشان تخیل و رنگ بود و دقیقا خودِ مسعود بودند؛ آدمی که همه عمرش خیالبافی و قصهگویی کرده و فیلمهای درجه یک ساخته است. نقاشیها به نظرم خودِ مسعود بودند و بازی نکرده بود. مسعود هیچ ادعایی در زمینه نقاشبودن ندارد و گفت خودم و فیلمهایم را روی بوم کشیدهام و واقعا هم همینطور است و کاردهایی که روی بوم است، واقعا امضایش است.»
مدیر گالری گلستان در پاسخ به این سوال که اگر این نقاشیها متعلق به مسعود کیمیایی نبود آیا همینقدر حیرتش را برمیانگیخت و همینقدر دوستشان میداشت، میافزاید: «نه! این نقاشیها برای من مهم است چون متعلق به آدمی بزرگ در سینمای ایران است. به بیان دیگر، چون آدمی که این قدر در سینمای ایران بزرگ است این کارها را «هم» کرده است برایم جذاب است. برایم جذاب است که فرصت کرده است کارهایی برای دل خودش انجام دهد و آنچه جذابترش میکند این است که این آثار، خودِ مسعود کیمیاییاند و این را میگویم چون خودش را میشناسم. نقاشیها واقعا خودِ مسعود کیمیاییاند با تمام تخیل، گاهی اوقات خشونت و گاهی اوقات لطافت و بنابراین برایم جذاب است.»
لیلی گلستان: مسعود هیچ ادعایی در زمینه نقاشبودن ندارد و گفت خودم و فیلمهایم را روی بوم کشیدهام و واقعا هم همینطور است و کاردهایی که روی بوم است، واقعا امضایش است
لیلی گلستان در جواب این که اگر مسعود کیمیایی را از این آثار منتزع کنیم و تابلوهای او را صرفا از منظر هنر نقاشی ببینیم چه نمرهای به آثار او میدهد، میگوید: «من به هیچکس نمره نمیدهم اما مسعود از نظر هنر نقاشی بسیار naive (نائیو- مکتبندیده- خودآموخته) کار کرده و هرچند در جاهایی بسیار نقاشانه است و هنگامی که به جزئیات کارش دقت میکنید، میبینید که طراحی بلد است اما خودِ نقاشی، هنگامی که به صورت کامل و بافاصله به نگاه میکنید در سبک نائیو یا آنطور که به فارسی ترجمه کردهاند، بدوی و ساده میگنجد.»
او در جواب این که اگر قرار باشد این آثار را برای تقریب مطلب به ذهن ما با آثار نقاشِ دیگری همعرض بداند، از چه کسی نام خواهد برد، میافزاید: «قابل قیاس با آثار شهرام کریمی است. چون شهرام کریمی هم خیلی نائیو، خیلی ساده کار میکند. طوری که در ضمن آن که بسیار استادانه است و در نقاشی معاصر ما جایی دارد، گمان میکنید کار یک بچه است. بنابراین میشود کمی با او مقایسهاش کرد.»
گلستان تاکید میکند: «این که مسعود ادعای نقاشبودن و نقاش متبحر بودن ندارد برای من بسیار مهم است. بعضیها ادعای بسیار دارند در حالی که چیزی نیستند. مسعود دلش خواسته نقاشی بکشد و من هم دوست داشتهام برایش نمایشگاه بگذارم، به همین راحتی. من برای آقای کیمیایی هر وقت دلش بخواهد اینجا نمایشگاه بگذارد، (با خنده و به شوخی) حتما این کار را در کمال پارتیبازی انجام میدهم. چون دوست عزیز من است و ما ۵۰ سال است که با هم دوستیم.»
از جمله حاضران در این نمایشگاه، آیدین آغداشلو، نقاش بود و مسعود کیمیایی نیز اگرچه با تاخیر اما سرانجام ساعت ششونیم عصر خود را به این رویداد که افتتاحیه آن ساعت چهار عصر بود و تا ۱۷ آذر ۱۴۰۰ برجاست رساند.
بدون دیدگاه