به گزارش ردکارپت فیلم: با شیوع گسترده ویروس کرونا، بازگشایی سینماها هنوز هم وضعیت پایداری ندارد و بسیاری از فیلمسازان و صاحبان آثار، ترجیح می دهند که فیلمهایشان سر از اکران آنلاین در پلتفرمهای مختلف درآورد تا این که در سالنهای کم رمق و خالی از تماشاگر سینما به نمایش درآید.
«خون شد»، تازهترین ساخته مسعود کیمیایی پیش از «خائن کشی» است که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد و هم اکنون در پلتفرم نماوا، اکران آنلاین را تجربه میکند. به نظر میرسد کیمیایی در آستانه هشتاد سالگی، همچنان فیلمساز مهم و تأثیرگذاری است و مخاطبان تازهترین اثر اکران شدهاش، همانند دیگر آثار وی، به دو گروه شیفته و متنفر تقسیم میشوند. عدهای آثار این فیلمساز کهنه کار را شاهکار سینمایی مینامند و گروهی دیگر آثار بسیار ضعیفی میدانند که زاییده ذهن فیلمسازی است که همچنان در دهههای ۴۰ و ۵۰ گیر افتاده است.
درباره فیلم
«خون شد» روایتگر داستان مردی با نقش آفرینی سعید آقاخانی است که بعد از سالها از زندان آزاد شده و تصمیم میگیرد تا اوضاع زندگی و خانواده اش را رو به راه کند. کیمیایی درباره داستان این فیلم گفته است: ” داستان خون شد به مثابه خانهای قدیمی است که همه چراغهایش خاموش بوده و هیچ کس نیز در اتاقهایش ساکن نیست. در این میان یکی از ساکنین این خانه میآید و همه چراغها را روشن میکند. ”
«خون شد» بر خلاف سایر آثار اخیر کیمیایی، فیلم چندان ضعیفی نیست، میزانسن و دکوپاژ فکر شدهای دارد اما بزرگترین ضربهاش را همچون بسیاری دیگر از ساختههای بعد از انقلاب این فیلمساز از فیلمنامه اش خورده است. کیمیایی در آثارش از لحاظ ایدئولوژی، قصد رجعت به فیلمهای پیش از انقلاب خود را دارد و این میل به کهنه گرایی در آثار جدیدش بسیار هویدا است از این رو قصههایش بزرگترین صدمه را از همین الگوهای کهنه و قهرمانهای تاریخ مصرف گذشتهاش میخورند.
قهرمانهای جدید کیمیایی، میخواهند قیصرهایی باشند در عصر امروز و همین امر باعث میشود که نه رنگ و بوی قیصر را داشته باشند و نه از سوی مخاطبان امروز پذیرفته میشوند. سینمای کیمیایی، سینمای قهرمان پرور است که قهرمانهایش در حال و هوای قهرمانان دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی میکنند حتی دیالوگها نیز شبیه دیالوگهای آثارش در همان دههها است اما باید بپذیریم که این ویژگیها، حالا تبدیل به مؤلفههای اصلی فیلمهای این فیلمساز شدهاند.
این کارگردان در «خون شد»، قصه را بهتر و سرراستتر تعریف میکند گرچه آدمهایش متعلق به این زمانه نیستند اما در جهان فیلم قابل توجه هستند. از همین رو میتوان این فیلم را قدمی رو به جلو در کارنامه این فیلمساز دانست اگرچه هنوز با ایده آل های خودش و آنچه پیش از انقلاب در آثارش به نمایش گذاشت متفاوت است.
در خون شد منطق برخی از اتفاقات لنگ میزند. قهرمان فیلم، سادهتر از آنچه انتظار میرود از پس دشمنان بر میآید. ضد قهرمانها به درستی شناخته نمیشوند و خرده داستانها یکدست نیست. با این حال توانایی اجرایی کیمیایی همچنان در برخی لحظات چشمگیر است مثلاً قرینه سازی ابتدایی و انتهایی فیلم که از نماهای قابل توجه آن است. خون شد با سایه مردی روی دیوار آغاز میشود که به زودی مشخص میشود سایه قهرمان فیلم است و با همان سایه بر روی دیوار تمام میشود. سایه همان قهرمان که پس از اتمام رسالتش، به دنیای خویش باز میگردد.
قهرمانهای کیمیایی به دنبال خونخواهی، جوانمردی و انتقامگیری هستند و مهم نیست این اقدامات تا چه حد برخاسته از منطق و واقعیتهای منطقی هستند. فضلی، قهرمان «خون شد» پس از آزادی از زندان میخواهد چراغ خانه شان را دوباره روشن کرده و همه اهل خانه را دور هم جمع کند. این بار، نهاد خانواده در فیلم کیمیایی رکن اساسی است که قهرمان برای حفظ آن میکوشد.
برای فضلی، دست پدر و سازش در اولویت است و حضور برادر و خواهرانش، چه خواهر تنی و چه ناتنی، مهم است پس ماموریتش را با آوردن برادر از تیمارستان و نجات خواهر از دست مردانی که زنانگی و زن بودن را دلیلی بر سلطه همه جانبه خویشتن بر روحها و جسمهای رنجور میپندارند شروع میکند. فضلی در «خون شد» به مثابه قیصری است که که دیگر نه کلهاش داغ است و نه سودای انتقام دارد و تنها به قصد پیدا کردن اعضای خانواده اش رهسپار میشود و تیزی را تا وقت نیاز، نمیکشد.
این فیلم پر از جزئیاتی است که گاه نمادین میشوند برای نمونه فیلم با سایهای روی دیوار آغاز و با آن پایان مییابد. در این حرکت دوار که به قیمت جان فضلی تمام میشود خانواده دور هم جمع شدهاند. ماهیهای مرده کنار حوض هنگام اولین ورود فضلی به خانه، استعارهای از فروپاشی خانواده است. خون شد در عین وفاداری به الگوهای سینمایی کیمیایی از جنبههای بصری زیبایی نیز برخوردار است که آن را از ساختههای اخیر فیلمساز متمایز میکند و گامی رو به جلو محسوب میشود.
مسعود کیمیایی شمایلی درست از فیلمسازی است که بیش از نیم قرن پیش با همین نگاه تغییرناپذیر خود، سردمدار موج نوی سینمای ایران شد. او همچنان و در آستانه هشتاد سالگی، با همان نگاه تغییرناپذیر، فیلم میسازد و قهرمانهای مومیایی شدهاش را از فیلمی به فیلم دیگر میبرد اما سینمای وی همچنان سینما و قابل احترام است.
درباره بازیگران
سعید آقاخانی، نسرین مقانلو، سیامک صفری، لیلا زارع، هومن برق نورد، مریم عباس زاده، اکبر معززی، سیامک صفری، پرویز آقازاده و پوریا قاسمی به عنوان بازیگر در «خون شد» به ایفای نقش پرداختهاند. بازیها در این فیلم، یکی از مؤلفههای غافلگیری فیلم است. شاید کیمیایی در روایت داستانهایش نسبت به آثار پیش از انقلاب خود، الکن باشد اما در هدایت بازیگران خود همچنان موفق عمل میکند.
این بار سعید آقاخانی رخت قهرمان فیلم کیمیایی را بر تن کرده است و الحق که عبایی است برازنده او. جنس و بافت بازی آقاخانی به خوبی با فیلم درآمیخته و با آن همخوان شده است. آقاخانی در «خون شد»، بازی استاندارد، به اندازه و کنترل شدهای دارد.
نسرین مقانلو هم از قالب کلیشهای خود خارج شده و بازی متفاوتی را در فیلم در خون از خود به نمایش گذاشته است اما شاید بتوان شگفتیسازترین بازیگر این فیلم را لیلا زارع دانست که بسیار ظریف و ماهرانه نقش دختری معتاد را ایفا کرده و برای آن، نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن، از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر شد.
بدون دیدگاه