به گزارش ردکارپت فیلم: لئوناردو ویلهلم دیکاپریو (به انگلیسی: Leonardo Wilhelm DiCaprio) بازیگر آمریکایی است. دی کاپریو کار خود را با حضور در تبلیغات تلویزیونی آغاز کرد.
او به خاطر نقشآفرینی در فیلمهای مشهور و موفق هالیوود همچون دار و دستههای نیویورکی، تلقین، تایتانیک، جزیره شاتر و گرگ وال استریت شهرت بسیاری کسب کردهاست.
وی تا به حال ۶ بار نامزد دریافت جایزهٔ اسکار شده که برای اولین بار در سال ۲۰۱۶ برای فیلم “بازگشته” موفق به کسب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. وی در سپتامبر ۲۰۱۴ به سمت سفیر صلح سازمان ملل متحد و نماینده این سازمان در امور تغییرات جوی برگزیده شد.
۱۱ نوامبر ۱۹۷۴ مطابق با ۲۰ ابان ۱۳۵۳ در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا متولد شد. پدرش جورج دیکاپریو نویسنده کتابهای کمیک و بازیگر-تهیهکننده فیلمهای طنز و مادرش ایرملین ایندربرکن و مادربزرگش هلنا ایندربرکن است.
اجداد لئوناردو اهل ایتالیا و آلمان بودند و سه چهارم دی کاپریو در واقع آلمانی است. نام لئوناردو توسط مادر او و به خاطر نام لئوناردو دا وینچی هنگامی که نقاشی این هنرمند را در ایتالیا مشاهده نمود بر او گذاشته شد.
مادر و پدر لئو هنگامی که تنها یک سال داشت از یکدیگر طلاق گرفتند و لئوناردو همراه مادرش در محلهٔ فقیرنشینی با نام اکو پارک[۵] که موسوم به زاغههای هالیوود است زندگی کرد و بزرگ شد. پدر دی کاپریو یک دورگه آلمانی-ایتالیایی اهل الیف و باواریاست. و مادر بزرگ مادری دی کاپریو، هلن ایندربرکن، یک آلمانی متولد یلنا اسمیرنوا روسیه است.
آغاز بازیگری و کارنامه
آغاز کار لئوناردو در ۱۹۸۹ با بازی در نقشگری بکمن در سریال تلویزیونی بود در همین هنگام بود که با یکی دیگر از بازیگران سینما توبی مگوایر آشنا شد و دوستیشان تاکنون در جایش باقیاست. دی کاپریو در واقع در سال ۱۹۹۱ با فیلم ترسناک و علمی-تخیلی مخلوقات ۳ پا به عرصه سینما گذاشت.
او بازیگری را در ۵ سالگی با بازی در سریال تلویزیونی رامپر روم آغاز کرد اما به علت رفتارش از پروژه اخراج شد و پس از آن تصمیم گرفت تا تحصیلاتش را بهطور جدی آغاز کند و به مدرسه جان مارشال پیوست.
وی در سال ۱۹۹۲ پیشرفت چشمگیری کرد و توسط رابرت دنیرو از بین چهار صد جوانی که برای تست بازی در فیلم زندگی این پسر شرکت کرده بودند، انتخاب شد و در آن فیلم در کنار الن بارکین و خود رابرت دنیرو به ایفای نقش پرداخت. در ابتدای دوران کارش مدیر آژانس و مدیر برنامههایش به او گوش زد کردند که نام «لئوناردو» بیش از حد غیر انگلیسی و خارجی است و او باید نامش را به لنی ویلیامز تغییر دهد اما لئوناردو نپذیرفت و با بازی در فیلم زندگی این پسر در سال ۱۹۹۳ به صورت جدی تر وارد سینما شد.
دیکاپریو در اواخر سال ۱۹۹۳ با ایفای نقش یک معلول ذهنی در فیلم چه چیزی گیلبرت گریپ را میخورد در کنار جانی دپ قرار گرفت و خوش درخشید که موفق شد برای ایفای نقش گلبرت گراپ کاندیدای جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در سن نوزده سالگی شود.
در سال ۱۹۹۶ دیکاپریو در نقش رومئو در فیلم جدید رومئو و ژولیت اثر شکسپیر حاضر گشت و موفق به برنده شدن خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین شود. اما با این همه فعالیت و کارنامهٔ خوب فیلم پر سرو صدای تایتانیک ۱۹۹۷ ساخته جیمز کامرون بود که او را تبدیل به فوق ستارهای در دنیای هالیوود کرد.
دی کاپریو در این فیلم، نقش یک جوان ۲۰ ساله از آمریکای شمالی را بر عهده داشت که برنده دو بلیط برای حضور در کشتی سلطنتی تایتانیک میشود. دی کاپریو در ابتدا از پذیرفتن این نقش امتناع کرد ولی سرانجام با اصرار و تشویقهای جیمز کامرون، که به توانایی او در ایفای این نقش ایمان داشت، نقش را پذیرفت.
بر خلاف انتظارات، این فیلم موفقیتی بینظیر در گیشهها کسب کرد و با فروشی بیش از ۱٫۸۴۳ میلیارد دلار آمریکا، در رده بالاترین فیلم پر فروش آن زمان و تاریخ سینما قرار گرفت. این فیلم، دی کاپریو را در کنار محبوبترین بازیگرانی که عمده هوادارانشان زنان و دختران جوان بودند، قرار داد.
او برای بازی در این نقش نامزد جوایز بسیاری از جمله جایزه گلدن گلوب و جایزه سینمایی امتیوی شد.
از ۱۹۹۸ تا به حال
بعد از موفقیت بزرگ تایتانیک او حضوری نه چندان دلچسب در فیلم شهرت وودی آلن داشت و بعد از آن نیز در سال ۲۰۰۰ یعنی ۴ سال بعد از تایتانیک در مصاحبهای با مجله تایم اقرار کرد که دوران تایتانیک برای او سختترین دوران بودهاست.
لئوناردو میگوید: «در زمان تایتانیک هیچ گونه رابطهای با خود نتوانستم برقرار کنم، دیگر به آن شهرت دست نخواهم یافت و انتظار مجددش را هم ندارم و چیزی نیست که من حال به دنبالش باشم».
بعد از آن لئو ناردو در فیلم ساحل ظاهر شد فیلمی که نه از نظر منتقدان و نه از نظر تماشاگران راضیکننده نبود و با شکست تجاری شدید مواجه شد.
در سال ۲۰۰۲ دیکاپریو خود را کمی از دنیای پر زرق و برق هالیوود و عکسهای کلیشهای مجلات دور کرد و تمرکزش را به روی دو اثر موفق اگه میتونی منو بگیر به کارگردانی استیون اسپیلبرگ با بازی تام هنکس و دار و دستههای نیویورکی به کارگردانی مارتین اسکورسیزی با بازی دانیل دی-لوئیس را در کارنامهاش قرار داد که هر دو فیلم مورد توجه منتقدین قرار گرفتند و نمرات زیادی را دریافت نمودند و هر دو نزدیک به هم اکران شدند. او برای ایفای نقش فرانک آبیگنل جونیور در فیلم اگه میتونی منو بگیر نامزد دریافت گلدن گلوب شد.
بعد از آن نوبت به اثر قابل توجه هوانورد که بر اساس زندگی واقعی هاوارد هیوز کارگردان و هوانورد معروف آمریکایی ساخته شده بود رسید. دومین کار مشترک اسکورسیزی دومین کاندیدایی جایزه اسکار را به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد برای او به ارمغان آورد و همچنین موفق به دریافت جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر مرد درام شد.
لئوناردو دی کاپریو، مارتین اسکورسیزی و کامرون دیاز در سال ۲۰۰۲
همچنان دیکاپریو همکاریش را با اسکورسیزی ادامه داده بهطوریکه او جایگزین رابرت دنیرو در فیلمهای هزاره جدید وی است.
دیکاپریو در سال ۲۰۰۵ مشغول همکاری سومش با اسکورسیزی به نام رفتگان با حضور ستارگان دیگری چون جک نیکلسون، الک بالدوین، مت دیمون و مارک والبرگ شد. در ضمن هنوز دو همکاری دیگر مارتین اسکورسیزی و دیکاپریو باقی ماندهاست. وی در سال ۲۰۰۶ برای بازی در فیلم الماس خونین جلوی دوربین ادوارد زوئیک رفت. دی کاپریو برای سومین بار برای بازی در فیلم الماس خونین نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
لئوناردو با موفقیت در سال ۲۰۰۶ به استراحتی کوتاه پرداخت و مشغول ساختن فیلمی در مورد محیط زیست شد و این فیلم را به جشنواره فیلم کن برد. دی کاپریو ۲۰۰۸ را با بازی در فیلم یک مشت دروغ ریدلی اسکات آغاز کرد. همچنین او در فیلم جاده انقلابی ۲۰۰۸ یک بار دیگر با کیت وینسلت همبازی شد.
در سال ۲۰۱۰ او در دو فیلم جزیره شاتر و تلقین حضور یافت که هردو پرفروشترین فیلمهای سال شناخته شدند و هر دو فیلم در لیست ۲۵۰ فیلم برتر imdb حضور دارند تلقین با رتبه ۱۰ .درآمد او در سال ۲۰۱۰ به ۶۰ میلیون دلار تخمین زده شد. این دو فیلم پشت سر هم جزو فیلمهای موفق او و کارگردانهای کار بودهاست.
دی کاپریو همکاری خود با اسکورسیزی را در فیلم روان شناختی مهیج جزیره شاتر که بر اساس رمانی با همین نام نوشته دنیس لهین بود ادامه داد. جزیره شاتر با بودجهای معادل ۴۱ میلیون دلار آمریکا فروش بی نظیری در گیشهها داشت و بیشترین موفقیت دی کاپریو و اسکورسیزی در گیشهها تا آن زمان نام گرفت. همچنین دی کاپریو در فیلم علمی-تخیلی تلقین ساخته کریستوفر نولان نیز که دربارهٔ رویاهای فردی و وارد کردن رؤیا به ذهن بود، بسیار درخشید.
لئو، در نقش دام کاب یک خارجکننده اطلاعات و واردکننده رویاهای خاص به ذهن افراد بود. او اولین بازیگری بود که برای ایفای نقش در این فیلم توسط نولان انتخاب شد. این فیلم بسیار مورد توجه منتقدان قرار گرفت و در روز اول اکران ۲۱ میلیون و در آخر همان هفته ۶۲٫۷ میلیون دلار آمریکا فروش داشت.
لئوناردو در سال ۲۰۱۱ به استراحت پرداخت و در سال ۲۰۱۲ درفیلم جنگوی آزاد شده ساختهٔ کوئنتین تارانتینو به بازی پرداخت و در سال ۲۰۱۳ در دو فیلم گتسبی بزرگ که براساس رمانی به همین نام ساختهٔ باز لورمان و گرگ وال استریت ساختهٔ مارتین اسکورسیزی که براساس کتاب دلال بزرگ جردن بلفورت ساخته شده بود جلوی دوربین رفت و بازی درخشانی را به نمایش گذاشت، او که در این فیلم به عنوان تهیهکننده نیز حضور داشت پنجمین همکاری خود را با اسکورسیزی تجربه کرد.
برای لئوناردو بازی در گرگ وال استریت چهارمین نامزدی جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد و همچنین به دلیل آنکه یکی از تهیهکنندگان این فیلم بود پنجمین نامزدی جایزه اسکار برای بهترین فیلم را به ارمغان آورد.
همچنین دی کاپریو جایزه سینمایی امتیوی بهترین لحظه را نیز به دست آورد. در سال ۲۰۱۳ وی تهیهکنندگی دو فیلم رانر رانر و خارج از کوره را بر عهده گرفت. دی کاپریو در سال ۲۰۱۵ با فیلم بازگشته آلخاندرو گونزالز اینیاریتو بار دیگر به عنوان یک بازیگر قدرتمند مورد توجه قرار گرفت و در ابتدا جایزه گلدن گلوب، جایزه انجمن منتقدان فیلم شیکاگو، جایزه بفتا و جایزه ستلایت را از آن خود کرد.
او در ادامه برای ششمین بار نامزد جایزه اسکار شد و توانست این بار برای اولین بار جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. پیام تبریک به او در توییتر رکورد بیشترین پیام اختصاص داده شده را شکست و به مرز دو میلیون رسید و همچنین در اکثر نقاط کشورهای مختلف پس از دریافت اسکار وی دست به خوشحالی و شادی زدند. در سال ۲۰۱۶ فعل Leo به معنی «بدست آوردن چیزی پس از سالها تلاش» به گنجینهٔ دیکشنری آکسفورد اضافه گردید که این فعل برگرفته از نام لئوناردو دیکاپریوست که توانست پس از سالها تلاش در این سال برندهٔ جایزهٔ اسکار شود.
زندگی خصوصی دی کاپریو
دی کاپریو تنها فرزند ایرملین ایندربرکن و جورج دی کاپریو بود، که در لس آنجلس کالیفرنیا متولد شد. مادر آلمانی الاصل او یک منشی حقوقی بازنشسته و پدرش نیز بازیگر و تهیهکننده فیلمهای کمدی زیرزمینی و توزیعکننده کتب طنز بود.
مادر دی کاپریو، در طول دهه ۱۹۵۰ از اور-ارکناشویک در منطقه رور آلمان به آمریکا مهاجرت کرد. در حالی که خانواده پدر وی که دو رگه ایتالیایی از ناحیهٔ ناپل و آلمانی از ناحیهٔ باواریا در جنوب آلمان بودند از چهار نسل قبل در آمریکا زندگی میکردند.
مادر بزرگ مادری دی کاپریو، هلن ایندربرکن، در یلنا اسمیرنوا متولد شده و یک روسی مهاجر به آلمان بود. در مصاحبهای با مهمترین کلیسا روسیه در سال ۲۰۱۰، دی کاپریو بیان کرد که پدر بزرگ او نیز روس بوده و افزود: در نتیجه من هم یک نیمهروسی محسوب میشوم.
دیکاپریو دارای خانهای در شهر لسآنجلس و آپارتمانی در شهر نیویورک آمریکا است. وی همچنین صاحب جزیرهای در بلیز است. او از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ با ژیزل بوندشن سوپر مدل برزیلی و از آن پس تا سال ۲۰۱۰ با بار رافائلی مدل اسرائیلی رابطه عشقی داشتهاست.
سفیر صلح سازمان ملل و فعالیتها
او فعالیتهای وسیعی را برای منابع طبیعی به خصوص در حفظ و نگهداری گوریلها انجام میدهد و نیز تقبل بخشی از کمکهای بیمارستان لس آنجلس که مخصوص کودکان سرطانیاست را به عهده دارد.
وی در سپتامبر ۲۰۱۴ به سمت سفیر صلح سازمان ملل متحد و نماینده این سازمان در امور تغییرات جوی برگزیده شد. وی از سال ۱۹۹۸ تاکنون همواره برای حفظ محیط زیست تلاش کردهاست و در بنیادی که با نام او راهاندازی شده، فعالیت میکند.
او در اکتبر ۲۰۱۴ برای ایجاد و گسترش مناطق حفاظت شده دریایی و همچنین متوقف کردن صید غیرقانونی در دریاها و ۵ اقیانوس زمین، ۲ میلیون دلار کمک کرد، مجموع کمکهای مالی وی در این زمینه به بیش از ۳ میلیون دلار میرسد.
لئوناردو دیکاپریو در ۱۶ ژوئن ۲۰۱۶ در واتیکان با پاپ فرانسیس، رهبر مسیحیان جهان، به صورت خصوصی دیدار کرد. این دو نفر در مورد نگرانیها در زمینه محیط زیست سخن گفتند و لئوناردو دیکاپریو از طرف مؤسسه خیریهاش چکی را به پاپ اهدا کرد. او همچنین کتاب آثار هیرونیموس بوش، نقاش قرن پانزدهم میلادی را به پاپ هدیه داد. در عوض پاپ هم نسخهای جلد چرمی از لوداتو سی، بخشنامهای که در خصوص محیط زیست نوشته، و کتاب پیشینش «لذت تعالیم مسیح» را به لئوناردو دیکاپریو تقدیم کرد.
فعالیتهای وی منتقدانی نیز دارد که او را به دورویی و ریاکاری متهم کردهاند و بیان داشتند که: ‘دی کپریو از حفظ محیط زیست و گرمایش زمین سخن میگوید در حالی که خودش در یاتهای عظیم مهمانی میگیرد و با جتهای خصوصیاش مسافرت میکند که مصرف سوخت بالایی داشته و برای محیط زیست
بدون دیدگاه