فشار

بزرگترین سانسورچی‌ها هستیم!

به گزارش ردکارپت فیلم: در این سال‌ها هیچ جریانی اجازه تولید محتوای آزادانه برای تعریف اندیشه‌ها و زندگی شهید آوینی را نداشت و فشار خانواده و مریدان باعث سانسور این شخصیت از تریبون‌های رسمی شده است.

شهید سید مرتضی آوینی نمونه ایست از هزاران شهید و اندیشمندانی که نزدیک شدن به آن‌ها آنقدر سخت شده است که ترجیح این سال‌ها با فاصله ایستادن نسبت به آن‌هاست و فقط در حد نقد و نظر درباره تک کارهای احتمالی که احیاناً هر چندسال یک‌بار تولید شود؛ درحالی که این گنجینه ظرفیتی دارد که تمام تولید سینما و مستند و پژوهش ایران نیز از پس آن برنیاید. اما سوال این است که چرا شهدا و اندیشمندان در جامعه هنری، تولیدی و حتی اندیشمندی سانسور شده‌اند؟

داستان آنقدر تراژیک است که بررسی تک بعدی، ما را به خطا خواهد برد. اولین جواب حتماً این است که جریان روشنفکری تمایلی به بازنمایی اینگونه از تولید محتوا را ندارند. قاعدتاً این ساده‌ترین جواب و شاید ساده‌انگارانه‌ترین جواب باشد اما این سکه روی دیگری نیز دارد. شاید عجیب به نظر برسد که اولین و مهم‌ترین سانسورچی این حوزه را خانواده درجه یک این بزرگان بدانیم. خانواده‌ای که همواره دنبال نمایش چهره ویژه و شاخص از شهید یا اندیشمند خود هستند و این بزرگترین حجاب برای بروز واقعیت است. حتماً هر فردی فارغ از مقام و جایگاهش، فراز و فرودهای اندیشه‌ای و رفتاری داشته است. حالا بیان روند تحول و تغییر، مخاطب را به سمت تعالی پیش می‌برد یا برای تخریب یا تحریف معنی می‌شود؟ همین اتفاق از طرف طرفداران و مریدان نیز اتفاق می‌افتد که با مقدس پنداری مانع از تعریف درست شخصیت و سیر اندیشه‌ای او می‌شوند. تقدس بیش از حد و دلسوزی هر دو برای سانسور و تحریف یک کار را انجام می‌دهند.

شاید مهم‌ترین مثال این عرصه بعد از انقلاب اسلامی، سانسور امام راحل (ره) باشد. اتفاقی که شاید در بیان اولیه خیلی غیر طبیعی به نظر برسد اما واقعیتی که در برخورد با امام خمینی (ره) مخصوصاً در حوزه علمیه اتفاق افتاد همین نتیجه را به همراه داشت. در اوایل انقلاب نقد و بررسی آرای امام (ره) در درس خارج علما و مخالف خوانی با آن‌ها مصداق ضد ولایت فقیه خواندن علمای حوزه از طرف مریدان امام (ره) باعث شد کم کم هیچ درس خارجی به بحث درباره نظرات و استفتائات امام (ره) نپردازد و نتیجه آن سانسور جایگاه فقهی اما در حوزه شد و الان بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از رحلت امام (ره)، اثری و صحبتی از نظرات فقهی امام (ره) در حوزه نیست و این به معنی سانسور امام راحل در حوزه آن هم نه توسط مخالفین که ناخواسته توسط مریدان ایشان بود. در واقع فقه یک عالم وقتی پویایی خود را حفظ می‌کند که مورد مداقه و بحث و گفتگو قرار گیرد تا طرفداران و مخالفین آن با رد و تایید باعث تحقیق و بررسی آن شوند اما ترسیدن از مطرح کردن آرا به جرم مخالف ولایت بودن تنها دستاوردش جز حذف امام (ره) از دروس خارج حوزه دستاورد دیگری نداشته است.

حالا همین اتفاق را می‌توان در دیگر بزرگان نیز رصد کرد. از مقام معظم رهبری گرفته که عالم فقیه عالی رتبه‌ای در جریان شیعه به حساب می‌آیند اما پرداخت بیش از حد شخصیت سیاسی و سکوت در خصوص نظرات فقهی ایشان که اتفاقاً از مترقی‌ترین و به روز ترین نظرات فقهی محسوب می‌شوند باعث شده است رهبر فقیه به رهبری صرفاً سیاسی تحریف شود تا دیگر افراد مشهور و معروف که سرمایه‌های انقلاب اسلامی محسوب می‌شوند. این دست از اشخاص و شخصیت‌ها که تنها با حمایت اشتباه و تعصب مریدان و طرفدارانشان دچار سانسور و تحریف شده‌اند کم نیستند که قابل شمارش و بررسی هستند و مروری گذرا ما را به اسامی بزرگانی می‌رساند که حالا به شخصیت‌های تک بعدی در ذهنمان تبدیل شده‌اند. در ابتدا شاید خیلی مضحک به نظر برسد که در حوزه علمیه جمهوری اسلامی رد پایی از امام خمینی (ره) دیده نشود اما واقعیت امروز اینچنین است.

متاسفانه در این سال‌ها هیچ جریانی اجازه تولید محتوای آزادانه برای تعریف اندیشه‌ها و زندگی ایشان را نداشت و فشار خانواده و مریدان و… باعث سانسور سید مرتضی آوینی از تریبون‌های رسمی جمهوری اسلامی شد
شهید سید مرتضی آوینی دیگر اندیشمند سالکی است که همین اتفاق برایش در حال وقوع است. آوینی اگر امروز در دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی حضور ندارد یا جستجوی اسم ایشان در بین پایان نامه‌ها نتایجی در حد انگشتان یک دست را برای مخاطب به نمایش می‌گذارد نتیجه همین نگاه است. آوینی هم در بعد اخلاقی و زندگی شخصی و هم در بعد اندیشه‌ای مسیری پر فراز و نشیب را طی کرد. مسیری که عاقبتش ختم به خیر شد و طی همین مسیر می‌تواند رهنمون جوان و نسل امروز و فردا برای یافتن مسیر حقیقت باشد که متاسفانه در این سال‌ها هیچ جریانی اجازه تولید محتوای آزادانه برای تعریف اندیشه‌ها و زندگی ایشان را نداشت و فشار خانواده و مریدان و … باعث سانسور سید مرتضی آوینی از تریبون‌های رسمی جمهوری اسلامی شد؛ سانسوری که جز زیان و فاصله گرفتن از اندیشه‌ای قابل بررسی چیزی را به همراه نداشته است. روایت یک سویه ذیل نگاه خانواده یا مریدان و به‌دور از نقد و بررسی و رد و تایید همه یک اتفاق را رقم خواهد زد که البته تا امروز نیز رقم خورده است و آن سانسور و در نتیجه تحریف سید مرتضی آوینی است. حال اگر این نظرات و گفتگوها اجازه بیان مستمر پیدا می‌کرد قطعاً بخشی از نظریات و دروس دانشگاهی متعلق به اندیشه ایشان بود که متاسفانه در حال حاضر مگر به صورت واحدهای آزاد یا دغدغه‌های شخصی اثری از آن دیده و شنیده نمی‌شود.

هر کسی که در حوزه پژوهش و تحقیق در خصوص شهدا و بزرگان اندیشه کار کرده باشد موید این گفتار است که عبور از سد خانواده و مریدان و طرفداران سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین کارهاست. برای همین است که نقد آثار هایدگر و امثالهم که منجر به زنده ماندن آن‌ها در جامعه باشد صدها برابر نقد افکار و نظرات امثال شهید آوینی است.

اما یک سوال مهم این است که آیا واقعاً خانواده افراد معروف و اندیشمند، حقوق معنوی در خصوص انحصار اندیشه و زندگی این بزرگان را دارند و اگر این اتفاق مانند این سالیان منجر به سانسور و تحریف شد چه کسی می‌تواند و به کجا باید شکایت کند؟ چطور می‌شود از این تحریف و سانسور جلوگیری کرد و راهکار آن آیا جز آزادی بیان و تولید فارغ از نظرات دیگران است؟ مگر می‌شود به بزرگی و متعالی بودن کسی به جز به بوته نقد کشیدن افکار و آرایش پی برد؟ مگر می‌شود کسی در تاریخ مانا و ماندگار شود به جز اینکه نظراتش در سطح اول مباحث علمی و پژوهش حضور و اجازه نقد و بررسی داشته باشد؟

حالا که این روزها بحث مستند «آقا مرتضی» بالا گرفته است فارغ از کیفیت آنکه حتماً منتقدین و طرفدارانی دارد، شاید بد نباشد که کمی به این موضوع بیندیشیم که درباره آوینی و دیگر بزرگان در این سال‌ها چقدر اجازه تولید به معنی آزادی اندیشیدن و پژوهش و جستجو چه در افکار و چه در سیره زندگی به معنی واقعی آن وجود داشته است؟

ما همه‌مان ناخواسته حجاب شده‌ایم برای آن‌هایی که دوستشان داریم یا طرفدارشانیم یا مریدشان شده‌ایم. اجازه نقد و بررسی و بازگو کردن آنچه بوده یا آنچه برداشت می‌شود که بوده است؛ اولین گام برای مانایی است.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند