تولید

تولید در سینمای مستند باید نظم پیدا کند

به گزارش ردکارپت فیلم: علیرضا دهقان معتقد است برای اینکه شرایط تولید در سینمای مستند تغییر کند، نیاز به تصمیم گیری با خرد جمعی برای برنامه ریزی مناسب هستیم.

جشن مستقل سینمای مستند چندی پیش برگزار شد و نگاهی کوتاه به آثاری که در این جشن داوری و در نهایت موفق به دریافت جایزه شده‌اند، نشان می‌دهد که اکثر آثاری که نامزد و یا جایزه دریافت کرده‌اند، اکثراً آثاری است که زمان تولید آن تقریباً ۲ سال پیش بوده است و کمتر اثری را مشاهده کردیم که طی یک سال گذشته در سینمای مستند تولید شده است.

همین مساله نشان می‌دهد نه تنها کیفیت، بلکه کمیت تولید در سینمای مستند در یک سال گذشته کاهش پیدا کرده است. اما دلیل این کاهش تولید، تنها مساله شیوع ویروس کرونا است؟

به همین بهانه با علیرضا دهقان از جمله مستندسازان فعال در سینمای ایران درباره مشکلات تولید در سینمای مستند گفتگو کردیم.

* هرچند تولید در سینمای مستند طی ۲ سال گذشته همچنان ادامه دارد، اما این تولیدات نسبت به سال‌های گذشته کاهش پیدا کرده و بسیاری از مستندسازان مدت‌ها است که دست به تولید در حوزه مستند نزده‌اند، نظر شما به عنوان یکی از مستندسازانی که معمولاً آثار متفاوت و موفقی را تولید می‌کنید، درباره مسائل و مشکلاتی که باعث شده تولید در سینمای مستند کاهش پیدا کند، چیست؟

اگر بخواهیم درباره مشکلات سینمای مستند صحبت کنیم مشکلات فراوانی مطرح است که در زمان یک گفتگوی محدود نمی‌توان به همه آنها پرداخت فلذا به چند مورد آن خواهیم پرداخت در وهله اول این سوال مطرح است که اساساً چرا در وزارت کار مستندسازی به عنوان یک شغل تعریف نشده است؟ درباره بودجه مستندها، با توجه به تورم ۴۰۰ درصدی در سال‌های اخیر و هزینه بالای تولید، چه ارزیابی دقیقی از وضعیت تولید سینمای مستند داریم؟ عرضه و پخش فیلم‌های مستند ما در کجای سینمای مستند دنیا قرار دارد؟ جشنواره‌های ریز و درشت چقدر توانستند به ارتقا این سینما کمک کنند؟ چرا به هرکس که دوربین دست می‌گیرد و از یک شخصیت یا موضوع فیلم می‌گیرد، یک شبه عنوان مستندساز می‌دهیم؟

هر یک از این مشکلات چه باری را به سینمای مستند تحمیل کرده‌اند و راه برون‌رفت از آن‌ها چیست؟ ارتباط مستندسازان با تلویزیون چگونه باید تعریف شود؟ آیا حمایت‌های دولتی در حوزه سینمای مستند در مسیر درستی قرار دارد یا باید در این حوزه بازنگری شود؟ باید دید چه ساز و کاری می‌توان در نظر گرفت تا مستندسازی به صورت یک شغل درآید و نهادها هم متعهد شوند تا امور را به دست افراد متخصص بسپارند.

ما تعرفه‌ای برای تولید فیلم مستند و حتی دستور زبان مشخص برای تولید مستند نداریم و ضروری است که با تجربه کشورهای دیگر و مستندسازان حرفه‌ای در این زمینه بیشتر آشنا شویم و با کشورهایی که موفقیتی در این زمینه داشته‌اند همکاری مشترک داشته باشیم تا یاد بگیریم که ساز و کار سامان دادن به سینمای مستند چیست؟

با توجه به تورم‌هایی که در کشور شاهد بودیم و در کنار مشکلات مالی و ارزی که کشور ما طی چند سال گذشته درگیر آن بوده است، هزینه‌های تولید در سینمای ما بسیار افزایش پیدا کرده و در برخی بخش‌ها افزایش هزینه چهار تا پنج برابری را شاهد هستیم، اما مراکز تولید مستند، در بهترین حالت برآورد تولیدشان در ۳ سال اخیر تنها ۲ برابر شده است و همین مساله، تولید فیلم مستند خوب و زمان بر را در سینمای ایران به حداقل رسانده است.

متاسفانه سینمای مستند به سمتی رفته است که باید فیلم‌های کم هزینه، فیلم‌های با عوامل کم یا فیلم‌هایی که پژوهش‌ها و لوکیشن‌های محدودی دارند، تولید شوند. ناخودآگاه هزینه تولید باعث می‌شود که تولیدات سینمای مستندی که سال‌های پیش با حضور عوامل حرفه‌ای مستند ساخته می‌شد، به سمت تولیدات کم هزینه تر و گاهی خنثی برود چرا که کسی دیگر ریسک نمی‌کند تا پروژه‌ای طولانی مدت با عوامل حرفه‌ای و بودجه قابل توجه تولید کند. در این میان ممکن است تنها، کسانی که بخواهند با هزینه شخصی اقدام به تولید فیلم مستند کنند، فعالیت داشته باشند که تعداد آنها بسیار محدود است.

تولید در سینمای مستند باید نظم پیدا کند/ نیاز به خردجمعی داریم

بازاریابی و بازارسازی هم دو بخش مهم در سینمای مستند است که باید مورد توجه قرار گرفته و ساز و کاری برای آن تامین شود. شبکه‌های جهانی با حضور در جشنواره‌ها اقدام به خرید فیلم‌های خوب می‌کنند، اما تلویزیون ما فیلم تولید می‌کند تا در جشنواره‌ها جایزه بگیرد! ما بازار را گم کرده‌ایم چون این حرفه خودش را به درستی بازتعریف نمی‌کند. تفکیک شغل‌ها در حرفه ما اولین کاری است که باید مدیریت شود. اگر اوضاع به گونه‌ای پیش برود که هر فرد کار خود را انجام دهد، می‌توان گفت سینمای مستندی داریم که راه خود را به درستی می‌رود.

متاسفانه سال‌ها هیچ کف و سقف دستمزدی برای کارگردان، تهیه کننده و کلاً تولید مستند تعریف نشده است و این مشکل نتیجه سال‌ها کم توجهی است و نمی‌توان آن را به دیروز یا امروز مربوط دانست. اگر در حال حاضر یک کارگر و یا بسیاری از هنرمندان در صنوف مختلف سینمایی می‌دانند که حداقل حقوقی که باید دریافت کنند چه میزان است، برای کارگردانان مستند هیچ دستمزدی در نظر گرفته نشده است، حال این مساله یا باید از طریق متولیان مستند مورد توجه قرار می‌گرفت و یا به صورت صنفی پیگیری لازم انجام می‌شد که این اتفاق تا این لحظه رخ نداده است.

در چنین شرایطی بسیاری مجبور هستند با رقم‌های جزئی سفارش کار بگیرند، رقم‌هایی که بیشتر به یک شوخی شبیه است. در چنین شرایطی، بودجه اندکی را برای تولید یک مستند در نظر می‌گیرند که کارگردان باید با همان بودجه هزینه دستمزدهای دیگر عوامل را نیز پرداخت کند و در نهایت شاید دستمزدی که می‌ماند، اگر ضرب در تعداد روزها و تعداد سال‌های تولید شود، حتی از حقوق یک کارگر معمولی نیز بسیار پایین‌تر باشد، اخیراً با توجه به هزینه‌های زیاد تولید، خود کارگردان‌ها تهیه کننده فیلمشان می‌شوند که در چند سال اخیر، شخصاً، در اغلب پروژه‌هایی از دوستان که در جریان تولید یا مشاوره حضور داشتم، کارگردان به عنوان یکی از ارکان اصلی کار که بیشترین زمان را درگیر تولید پروژه است، کمترین دستمزد را دریافت می‌کند به همین دلیل است که معتقدم که هیچ منطقی در این بخش وجود ندارد.

اگر بودجه این مراکز سفارش دهنده، محدود و کم است، بهتر است این بودجه‌ها به سمت تولیدات کیفی‌تر برود، نه اینکه به دنبال افزایش آمار تولید مستند باشند. به همین دلیل است که بسیاری از مستندسازان یا تمایلی به کار کردن ندارند و یا تلاش می‌کنند تا با هزینه شخصی خود فیلم تولید کنند. تمام این شرایط سبب شده است که اوضاع در تهیه کنندگی مستند مناسب نباشد و تولیدات به سمت تهیه کنندگان شخص محور بروند، چرا که تهیه کنندگان حرفه‌ای مستند با چنین شرایطی و به دلیل بودجه‌های اندک چندان نمی‌توانند در این زمینه ورود پیدا کنند.

* با توجه به افزایش هزینه‌ها و ثابت ماندن بودجه تولید در سال‌های اخیر، تا چه اندازه گستردگی انتخاب سوژه برای مستندسازان کم می‌شود؟

قطعاً تاثیر گذار است، شما فکر کنید این روزها دیگر ساخت مستندی که بخواهیم برای آن ۲ سال زمان بگذاریم، با توجه با بودجه‌های موجود چقدر صرف می‌کند؟ در سینمای داستانی، پروژه‌ها درجه بندی شده و براساس آن بودجه تولید در نظر گرفته می‌شود، باید برای سینمای مستند نیز همین اتفاق رخ دهد. این در حالی است که وقتی فیلم مستند را برآورد می‌کنند، یک بودجه مثلاً ۲۰۰ میلیون تومانی بدون درنظر گرفتن سوژه برای مستند بلند در نظر می‌گیرند، فارغ از آنکه در رابطه با همان تولید مستند بلند ممکن است یک فیلم طی ۶ ماه و یا طی ۲ سال و یا یک فیلم در یک محله یا اینکه در شهری به فاصله هزار کیلومتری از پایتخت تولید شود که متاسفانه به جزییات تولید دقت نمی‌شود.

مثلاً زمانی که می‌خواستم «ایساتیس» را جلوی دوربین ببرم، به بسیاری از نهادهایی که می‌توانستند و شرایط آن را داشتند که حمایت کنند نامه درخواست همکاری نوشتم، همه می‌گفتند این مستند بسیار خوب است، اما در حد توان ما نیست که از آن حمایت کنیم، قطعاً تا زمانی که معیار تولید، کمیت باشد و برای تولیدات حرفه‌ای یا فاخر در سینمای مستند برنامه و حمایتی وجود نداشته باشد نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که مستندهای سینمایی ما در تلویزیون یا بازار و جشنواره‌های معتبر جهانی حضور مستمر و پویا داشته باشند.

متاسفانه سینمای مستند به سمتی رفته است که باید فیلم‌های کم هزینه، فیلم‌های با عوامل کم یا فیلم‌هایی که پژوهش‌ها و لوکیشن‌های محدودی دارند، تولید شوند. ناخودآگاه هزینه تولید باعث می‌شود که تولیدات سینمای مستندی که سال‌های پیش با حضور عوامل حرفه‌ای مستند ساخته می‌شد، به سمت تولیدات کم هزینه تر و گاهی خنثی برود چرا که کسی دیگر ریسک نمی‌کند تا پروژه‌ای طولانی مدت با عوامل حرفه‌ای و بودجه قابل توجه تولید کند
* کاهش تولیدات کیفی تا چه اندازه در جایگاه بین‌المللی سینمای مستند تاثیرگذار است؟

بی شک این کمبودها می‌تواند در جایگاه بین‌المللی سینمای مستند در جهان تاثیرگذار باشد، مستندهایی از ایران که طی این سال‌ها در بسیاری از جشنواره‌های معتبر بین‌المللی حضور داشته‌اند، تولیداتی بوده‌اند که یا به دلیل شرایط تولید، مستندهای کم جمعیت و کم هزینه‌ای بودند و یا اگر مستندهای پرهزینه‌ای بودند، فیلمسازان از فاوندهای خارجی استفاده کردند، چرا که با بودجه‌های اندک نمی‌توانستند چنین پروژه‌هایی را جلوی دوربین ببرند، برخی از این مستندها با بیش از ۵ سرمایه گذار تولید شده‌اند و یا سازمان‌ها و افراد زیادی در تولید آن مشارکت داشته‌اند. متاسفانه الان به دلیل مشکلات تحریمی و عدم حضور برخی تولیدکنندگان یا عوامل مستند خارجی، گرفتن فاوندها با مشکلات فراوانی روبرو شده است. در ایران تهیه کنندگان دولتی علاقه‌ای به حمایت، یا مشارکت ندارند و توقع دارند که فیلمساز با برآوردهای پایین آنها مالکیت کامل فیلم را در اختیارشان بگذارد و این واقعاً امکان پذیر نیست. متاسفانه مشارکت و سرمایه گذاری برای ساخت مستند از چند نهاد یا سازمان هنوز در ایران جا نیافتاده است.

* در چنین شرایطی تا چه اندازه می‌توان از سرمایه گذاری‌های خارجی برای آثار مستند استفاده کرد، آیا در این زمینه با توجه به اینکه سینمای مستند زبان صریح‌تری برای بیان مسائل دارد، محدودیت‌هایی در نظر گرفته شده است؟

شاید به صورت محدود این اتفاق رخ داده باشد که برخی از مستندسازان با تهیه کنندگان و شبکه‌های خارجی کار کرده باشند. اما طبق روال معمول این مساله فعلاً امکان پذیر نیست، طی این سال‌ها به واسطه جشنواره «سینما حقیقت»، برخی تهیه کنندگان و یا رابط‌های شبکه‌های خارجی به ایران آمدند و پیچینگ هایی نیز برگزار شد، در این پیچینگ ها مستندسازان طرح‌های خود را به تهیه کنندگان خارجی ارائه کردند اما با اطلاعی که از چند مستندساز حاضر در آن پیچینگ دارم، متوجه شدم این طرح‌ها به مرحله قرارداد نرسیده است. در این مورد دلایل زیادی را می‌توان ذکر کرد اما یکی از دلایل آن تحریم‌هاست که سبب شده است ما نتوانیم با آنها مراوده مالی داشته باشیم و یا در تولید و پس تولید از عوامل مشترک خارجی استفاده کنیم. این مشکل تحریم و نداشتن رابطه بانکی، بسیاری از هنرمندان ما را، برای فروش و حتی هنگام دریافت جوایز نقدی خود از جشنواره‌های بین‌المللی با مشکل مواجه کرده است. اگر کارشان پخش کننده بین‌المللی داشته باشد و او بتواند آن مبلغ را بگیرد که هیچ، در غیر این صورت این پرداخت‌ها یا به سختی انجام می‌شود و یا گاهی منتفی می‌شود.

* نقش جشنواره‌ها در ارتقای سینمای مستند کجاست؟

فیلمسازی فقط هنر نیست بلکه یک شغل و یک وسیله است اما اگر وسایل و هدف را بشناسیم، می‌تواند یک هنر شود. همه فیلم‌های سینما که ارزشمند نیستند. در سینمای مستند با دوربین دیجیتال، راحت‌ترین شکل ورود برای هرکس که صرفاً علاقمند است فراهم شده است، به عنوان مثال شخصی رفته یک سوژه خانوادگی یا یک کاراکتر خیابانی را پیدا کرده و فیلمی ساخته که به هر دلیلی جایزه هم گرفته است، شخص دیگری می‌گوید بسیار خوب من هم می‌روم یک سوژه شبیه همین پیدا می‌کنم و مستند می‌سازم و در جشنواره جایزه می‌گیرم و این می‌شود یک دور باطل.

به هر حال مستند ساختن با فیلمساز مستند بودن تفاوت اساسی دارد، اینکه از یک واقعه یک مستند تهیه شود، افراد در کسوت‌های مختلف می‌توانند آن را تهیه کنند، اما اینکه یک مستندساز از آن اتفاق یک روایت هنری و خلاقانه داشته باشد، نیازمند این است که شرایطش به شرایط یک تولید سینمایی نزدیک تر باشد. که متاسفانه در حال حاضر تولید چنین آثاری کم شده است و بیشتر مستندها شبیه هم شده‌اند و یا فقط گزارشی از یک فرد یا رویداد است و خیلی سینما در آن وجود ندارد.

متاسفانه در سال‌های اخیر داوری جشنواره‌ها به شدت سلیقه‌ای شده است و هیچ متر و معیار سینمایی برای سنجش آثار وجود ندارد و این می‌تواند آدرسی غلط برای بسیاری از مستندسازان تازه کار باشد که نگاهشان برای ادامه راه به خروجی همین جشنواره‌هاست. و یا ممکن است از جانب برگزارکنندگان تخلفات و یا مواردی خلاف آیین نامه در آن جشنواره رخ دهد و زمانی که چنین بی قانونی‌هایی در برگزاری رویدادهای هنری معتبر به وجود می‌آید، مستندسازان کمتر تمایل به حضور در این مجامع را دارند، چرا که سینمای مستند کاملاً به حاشیه رفته است.

در نهایت باید بگویم سینمای مستند برای بهتر دیده شدن و ارایه تولیدات ارزشمند و ماندگار نیازمند تصمیم‌گیری مناسب با خرد جمعی است، پخش و عرضه مستند را باید در ایران به طور گسترده فعال کنیم، نمی‌شود سالی ۵۰۰ مستند بسازیم ولی برنامه‌ای برای پخش و عرضه ۵۰ مستند نداشته باشیم. صنف و مستند سازان فعال باید در تصمیم‌گیری‌های کلی سینمای مستند نظر داشته باشند. ولی در حال حاضر تصمیم‌گیری‌ها چه در تلویزیون و چه در نهادهای متولی، شخص محور است.

تا زمانی که نظمی در تولید فیلم مستند نداشته باشیم و تکلیف تولید و مدیریت تولید در ایران به درستی روشن نشود، این نابسامانی‌ها وجود دارد. اینکه فیلم در کجا قرار است نمایش داده شود و اینکه آیا فیلم بازگشت مالی دارد یا ندارد هم حتی تعریف نشده است. شما ببینید در تمام دنیا وقتی فیلمی ساخته می‌شود از قبل می‌دانند که کجا و برای چه کسی ساخته می‌شود و مسائل مالی آن چطور است؛ اما در ایران این مسایل وجود ندارد و برای تولید کننده، جامعه هدف و مخاطب در اولویت نیست و این وضعیت، وضعیت بسیار بلبشویی است که از نظر من در سینمای مستند وجود دارد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند