ناگفته‌هایی ازفیلم عاشورایی رسول ملاقلی‌پور

به گزارش ردکارپت فیلم: «نشان رسول» (یادمان رسول ملاقلی‌پور) در شانزدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم «مقاومت» به سینماگر خلاق در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و مقاومت اهدا می‌شود، بهانه‌ای که سبب شد منوچهر محمدی تهیه کننده سینمای ایران، به مرور بخشی از خاطرات خود از دوران همکاری با رسول ملاقلی پور بپردازد.

منوچهر محمدی از جمله تهیه‌کنندگان سینما است که فیلم «میم مثل مادر» حاصل همکاری وی با رسول ملاقلی‌پور است. فیلمی که در سینمای ایران خوش درخشید و به گفته وی در مقام شامخ مادر از جمله آثار درخشان سینمای جنگ و دفاع مقدس است.

محمدی که پس از موفقیت «میم مثل مادر» درصدد همکاری مجدد با رسول ملاقلی‌پور با «عصر روز دهم» بود، معتقد است رسول ملاقلی‌پور جنونی داشت که لازمه هنرمند بودن و فیلمساز شاخص بودن است.

آنچه در ادامه می‌خوانید روایت این تهیه‌کننده باسابقه سینمای ایران از سال‌های دوستی و همکاری با زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور است.

  • آقای محمدی آشنایی شما با زنده یاد رسول ملاقلی‌پور از چه طریقی بود و چطور با هم آشنا شدید که منجر به ساخت فیلم «میم مثل مادر» شد؟

آشنایی من با زنده یاد ملاقلی‌پور از اولین فیلم سینمایی او «بلمی به سوی ساحل» آغاز شد. نحوه ساخت این فیلم داستان مفصلی دارد که بماند برای زمانی دیگر، اما زمانی که این فیلم را دیدم حس کردم رسول کارگردانی است دارای هوش و غریزه ذاتی در امر فیلمسازی.

همانطور که می‌دانید رسول تحصیلات آکادمیک و سینمایی نداشت ولی به ذات، ویژگی‌های یک فرد مؤلف و خلاقه را در خود داشت. بعد که جلو آمد در کارهای دیگرش پیشرفت کرد و زبان بصری خاص خودش را در آثارش به‌وجود آورد. چند باری قصد همکاری داشتیم که شرایط آن فراهم نشد و در نهایت اولین همکاری رسمی ما که نتیجه خوبی نیز به همراه داشت و فیلم قابل اعتنایی در سینمای ایران شد «میم مثل مادر» است که پس از آن قصد داشتیم فیلم بعدی را هم تولید کنیم که عمر او به دنیا نبود.

  • پیشنهاد ساخت این فیلم از سوی شما بود؟

بله، رسول با طرح دیگری آمده بود که من خیلی خوشم نیامد و پیشنهاد ساخت فیلم «میم مثل مادر» را به او دادم و او طرح را پسندید و شروع به نگارش فیلمنامه کرد. فیلمنامه‌ای که نزدیک به هشت بار بازنویسی شد تا به نقطه مطلوب رسید و ساخته شد.

فکر می‌کنم در حوزه دفاع مقدس و حفظ شخصیت و کرامت مقام مادر «میم مثل مادر» یکی از آثار برجسته سینمای ایران شد. با توجه به زمانی که تولید شد ترجیح دادیم فیلم را روانه اکران کنیم که بسیار اکران موفقی بود و با استقبال خوبی مواجه شد. بنابراین قصد داشتیم دومین همکاری را با هم داشته باشیم که من ایده «عصر روز دهم» را با او در میان گذاشتم که پسندید و چون بخشی از فیلم در ایران و بخشی در عراق می‌گذشت، سفر دو هفته‌ای با هم به عراق داشتیم تا رسول بیشتر در فضا قرار بگیرد.

از ویژگی‌های بارز اخلاقی رسول می‌توان به داشتن دل مهربان و زبان صریح و تند او یاد کرد. بعضی از این تندزبانی او آزرده خاطر می‌شدند، اما وقتی با او می‌نشستی و حرف می‌زدی متوجه می‌شدی که اساساً این دل و زبان با هم تفاوت دارند و وقتی فرصت دست می‌داد حس می‌کردی که چقدر مهربان است در آن سفر وقت‌هایی که فرصت دست می‌داد روی فیلمنامه کار می‌کردیم و همان جا بود که شاکله کلی فیلمنامه «عصر روز دهم» درآمد و در برگشت وارد مقدمات پیش تولید شدیم که متأسفانه رسول در اثر عارضه سکته قلبی دار فانی را وداع گفت و ما یکی از کارگردانان خوب سینمای دفاع مقدس و فیلم‌های ارزشمندمان را از دست دادیم و او در اوج بلوغ و شکوفایی از دست رفت. مطمئناً اگر زنده بود حداقل در این سالیان چند اثر قابل اعتنا از او می‌توانستیم در سینما ببینیم.

  • همه درباره زنده یاد ملاقلی‌پور و از خصوصیات اخلاقی او به داشتن صراحت لهجه و تعهد یاد می‌کنند. بارزترین خصوصیت اخلاقی وی از نظر شما چه بود؟

ملاقلی‌پور در خانواده‌ای پرجمعیت در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. در آن فضا و فرهنگ هم بزرگ شد. به دلیل علاقه‌اش به این عرصه وارد حوزه هنری شد و با همان ویژگی‌های اخلاقی که داشت شروع به کار کرد و حتی خودش در خاطراتش گفت که با برداشتن دوربین حوزه فیلمی ساخت تا ثابت کند که فیلمساز است، چون کسی باور نمی‌کرد.

از ویژگی‌های بارز اخلاقی رسول می‌توان به داشتن دل مهربان و زبان صریح و تند او یاد کرد. بعضی از این تندزبانی او آزرده خاطر می‌شدند، اما وقتی با او می‌نشستی و حرف می‌زدی متوجه می‌شدی که اساساً این دل و زبان با هم تفاوت دارند و وقتی فرصت دست می‌داد حس می‌کردی که چقدر مهربان است. ضمن اینکه بسیار به جزئیات توجه داشت. حداقل خودم به شخصه بیش از ۱۰ مورد دیدم که به آدم‌های نیازمند، بی دریغ کمک می‌کرد و اهل چرتکه انداختن و حساب و کتاب نبود.

به نظرم ویژگی بارز او همین روحیه خاصی بود که احتمالاً مربوط می‌شود به همان دوران جنگ، بیشتر دوستان او از اهالی جبهه و جنگ بودند و فرهنگ دفاع مقدس در او تبلور داشت. رسول خیلی اهل حساب و کتاب و عافیت طلب نبود. اهل کارهای پرریسک و سنگین بود و البته سینمای ایران در برخی مواقع قدر او را ندانست و همین باعث شد تا آزرده خاطر باشد.

همانطور که گفتم رسول درس سینما نخوانده بود، اما ویژگی مهمی که لازمه کار هنری است در او وجود داشت. در واقع «آن» فیلمسازی را داشت و می‌دانست یک سکانس برای بالاترین حد تأثیرگذاری چطور باید گرفته شود. به خاطر دارم درباره «میم مثل مادر» وقتی ایده را با او مطرح کردم، گفت این فیلمنامه به نظرم گریه‌دار است و الان دوره ساخت فیلم‌های کمدی است. به او گفتم رسول جان من می‌خواهم یک فیلم متفاوت بسازم. می‌خواهم بگویم اگر برای فیلم «میم مثل مادر» آنقدر حس‌ها را صادقانه و لطیف با «آن» های بسیار هوشمندانه ساخت که همه را تحت تأثیر قرار داد و از این حیث در ارتباط با مخاطب بسیار موفق بود. یادم است سر صحنه سکانس پایانی فیلم، رسول دائماً اشک می‌ریخت و وقتی از او پرسیدم چه شده گفت من این فیلم را تماماً به عشق مادرم می‌سازم و زحماتی که او برای من کشید.

  • پیش از این در یکی از گفتگوهایی که درباره زنده یاد ملاقلی‌پور داشتید، خواندم که از او به عنوان فیلمساز بی قرار یاد کردید. این بی قراری به روحیه جنگنده او بر می‌گشت؟

وقتی نسخه ششم فیلمنامه را خواندم و قرار بود با هم درباره آن صحبت کنیم من یک ایده‌ای به ذهنم رسید و آن استفاده از آیه سوره الرحمن بود که آیه «فبای الا ربکما تکذبان» در این سوره بسیار تکرار می‌شود. می‌خواستم این به نوعی جز فیلمنامه شود و جنبه تبلیغی و سفارشی پیدا نکند.

وقتی برای اولین بار به او گفتم، گفت من دیگر بلد نیستم و از اتاق بیرون رفت. اما بعد از چند دقیقه برگشت و گفت بد هم نیست، حالا چطوری درست کنیم. بعد با هم گفتگو کردیم و واقعاً هم توانست راه استفاده درست از آن را پیدا کند و این به راحتی در دل فیلم آمد. بخصوص در صحنه مرگ مادر اول و بعد مادر دوم این اتفاق به درستی افتاد و حس آیه درست در فیلم نشست. فکر می‌کنم بعد از فیلم «بازمانده» که زنده یاد سیف‌اله داد در آن آیه الکرسی را استفاده کرد، این دومین فیلمی است که بخشی از فیلم قرائت آیه‌ای از سوره الرحمن در آن صورت گرفت و تماشاگر احساس نمی‌کرد چیزی اضافه و یا چسبیده به فیلم است، بلکه حس اینکه بخشی از فیلم است را با خود به همراه داشت.

بارز او همین روحیه خاصی بود که احتمالاً مربوط می‌شود به همان دوران جنگ، بیشتر دوستان او از اهالی جبهه و جنگ بودند و فرهنگ دفاع مقدس در او تبلور داشت. رسول خیلی اهل حساب و کتاب و عافیت طلب نبود. اهل کارهای پرریسک و سنگین بود و البته سینمای ایران در برخی مواقع قدر او را ندانست و همین باعث شد تا آزرده خاطر باشد * اغلب افرادی که با رسول ملاقلی‌پور همکاری داشتند همیشه از جدی بودن او سرصحنه یاد می‌کنند و اینکه گاهی هم از کوره در می‌رفت. سر فیلمبرداری کار با چنین اتفاقاتی برخورد داشتید؟

انصافاً من با فیلمسازان زیادی در سینمای ایران کار کردم و همواره سعی کردم فضای مطلوبی برای کارگردانان فراهم کنم تا او تمام توجه و تمرکزش روی فیلم و کاری که می‌خواهد انجام دهد باشد و نگران مسائل جانبی نباشد. این وظیفه تهیه‌کننده است که کارگردان دغدغه موارد حاشیه‌ای را نداشته باشد و «میم مثل مادر» نیز جزو همان مسائل بود. خود رسول هم می‌گفت که همیشه در کارهایش تحت فشار مسائل حاشیه‌ای بوده است اما در این فیلم آرامشی را که باید برای ساخت می‌داشت، داشت. اما یکی از اتفاق‌هایی که در این فیلم رخ داد و مدیون رسول ملاقلی‌پور است، حضور بچه‌هایی است که قطعه آخر را اجرا می‌کنند. ما درصدد همراهی گروه‌های کرال بودیم، اما رسول به این مرکز رفته بود و انرژی زیادی به همراهی آریا عظیمی‌نژاد که کار ساخت موسیقی فیلم را برعهده داشت، گذاشت تا بچه‌های مرکز آن قطعه را به درستی اجرا کنند. کار بسیار دشواری است که از بچه‌های معلول بتوانی استفاده کنی و آهنگی با آن کیفیت تولید کنید.

به خاطر دارم یک روز در بین‌الحرمین نشسته بودیم و درباره سکانسی که در فیلم عصر روز دهم هنوز هم هست، صحبت می‌کردیم تصویرهایی که رسول از آن سکانس تعریف می‌کرد، اگر ساخته می‌شد شاید امروز یک اثر ماندگار دیگر در سینمای متفاوت ایران می‌بود رسول اصالت در فیلم برایش بسیار اهمیت داشت و حتی برای خواننده تک خوان فیلم هم با اینکه ما به دنبال چهره‌های شناخته شده بودیم اما رسول یک فرد نابینا را پیدا کرد و پس از تمرین، آن قطعه را به زیبایی خواند و هنوز هم در تجلیل مقام مادر یکی از آهنگ‌های تأثیرگذار است.

  • گفتید که طرح فیلمنامه «میم مثل مادر» از شما بود، آقای ملاقلی پور اما با طرح دیگری پیش شما آمده بودند از آن طرح چیزی به خاطر دارید؟

آن طرح را من خیلی به خاطر ندارم، ضمن اینکه طرح کاملی هم نبود. اما وقتی به من گفت احساس رغبت زیادی به این کار نداشتم، بنابراین به او گفتم ایده دیگری به تو می‌دهم ببین کدام یک به دل و حال تو نزدیک‌تر است. وقتی طرح «میم مثل مادر» را گفتم، گفت طرح تو نزدیک‌تر است و آن طرح خودش را کنار گذاشت. برای فیلم «عصر روز دهم» نیز به این نتیجه رسیدیم که ما با یک کشور هشت سال جنگیدیم، حالا چطور می‌توانیم با این کشور ارتباطی سوای جنگ داشته باشیم چون با مردم عراق جنگ نداشتیم بلکه با صدام و ارتش بعث عراق می‌جنگیدیم. می‌خواستیم پلی عاطفی بین دو ملت ایجاد کنیم که خوشبختانه در سالیان بعد مجموعه‌ای از اتفاقات افتاد که حتی ما به کمک مردم عراق رفتیم تا عراق سقوط نکند.

به خاطر دارم یک روز در بین‌الحرمین نشسته بودیم و درباره سکانسی که در فیلم هنوز هست، صحبت می‌کردیم تصویرهایی که رسول از آن سکانس تعریف می‌کرد، اگر ساخته می‌شد شاید امروز یک اثر ماندگار دیگر در سینمای متفاوت ایران می‌بود.

  • پس از فوت آقای ملاقلی‌پور فیلمنامه «عصر روز دهم» تا چه اندازه دستخوش تغییر شد؟

ما به سفر عراق رفتیم و وقتی رسول از نزدیک فضاها را دید، برگشتیم تهران تا پیش تولید را شروع کنیم. او شرایطی برایش پیش آمد که ترجیح داد به شمال برود و فیلمنامه را آنجا کامل کند و ما هم درصدد گرفتن ویزا برای گروه بودیم، اما متأسفانه یک روز صبح همراه رسول که از دوستان نزدیکش بود به ما زنگ زد و گفت که این اتفاق افتاده و من به همراه علی پسر رسول و یکی از بستگانش به شمال رفتیم و بعد هم مراسم رسول برگزار شد. می‌خواستم این پروژه را به احترام رسول کنار بگذارم، یک سال و نیم بعد یکسری از دوستان تماس گرفتند و گفتند که حیف است این فیلم ساخته نشود. در سفری که با مجتبی راعی به مشهد داشتیم با او صحبت کردم و او نیز پذیرفت البته آن فیلمنامه کنار گذاشته شد و او فیلمنامه خودش را نوشت و ساخته شد.

  • آقای محمدی به عنوان آخرین سوال فکر می‌کنید در میان فیلمسازان حال حاضر سینما چه کسی بیشتر خط فکری سینمایی‌اش به رسول ملاقلی‌پور نزدیک‌تر است؟

در دایره‌ای که من از دوستان کارگردان می‌شناسم، عقلشان به جنونشان بیشتر می‌چربد، در حالی که رسول جنونی داشت که لازمه هنرمند بودن و فیلمساز شاخص بودن است.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند