خواننده

متولدین ۱ ژوئن سینما ، تئاتر و موسیقی؛ مِریلین مونرو

به گزارش ردکارپت فیلم: نورما جین مورتنسون (به انگلیسی: Norma Jeane Mortenson) معروف به مِریلین مونرو (به انگلیسی: Marilyn Monroe)‏ (زاده ۱ ژوئن ۱۹۲۶ – درگذشته ۵ اوت ۱۹۶۲) بازیگر، خواننده و مانکن مشهور آمریکایی بود. وی در سن ۳۶ سالگی و در اوج محبوبیت درگذشت. مریلین مونرو از مهم‌ترین بازیگران قرن بیستم است. او بیشتر نقش شخصیت‌هایی را بر عهده می‌گرفت که به «بلوند احمق» شهره شدند. مریلین مونرو از پول آورترین ستارگان عصر خود بود و تأثیرگذاری‌هایش در فرهنگ عامه از او یک شمایل فرهنگی ساخته‌است.

دوران کودکی و نوجوانی

مریلین مونرو با نام اصلی «نورما جین مورتنسون» در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۲۶ میلادی در لس آنجلس به دنیا آمد. در ۹ سالگی به یتیم‌خانه سپرده شد و سپس در طول سال‌ها سرپرستی وی به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد. مادرش از بیماری روان‌گسیختگی رنج می‌برد.

بر اساس نوشته‌های کتابی به نام «شور و تضاد» (Passion and Paradox) از لویس بنر، استاد تاریخ مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در ژوئیه ۲۰۱۲ در آمریکا که به مناسبت ۵۰ امین سالگرد مرگ این بازیگر منتشر شد، جدایی مریلین از مادرش در هشت سالگی اتفاق افتاد. او یک سال در پرورشگاه بود و پس از آن حق حضانتش به دوست صمیمی مادرش، گریس مکی، سپرده شد.

در طول سال‌ها، نگهداری مریلین مونرو به ۱۱ خانواده مختلف سپرده شد. او در دومین خانه مورد تجاوز قرار گرفت. این تجاوز تأثیرات روانی عمیقی بر او و به ویژه رفتار جنسی او گذاشت؛ او به‌طور دردناکی احساس نا امنی می‌کرد.

لویس بنر نویسنده کتاب شور و تضاد ادعا می‌کند: «سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی، به دوری از مردان و نزدیکی به همجنسگرایی کمک می‌کند. مونرو همواره گفته که دیدن زنان زیبا همیشه برایم جذاب بوده و گرایش به زنان برای من طبیعی است. وقتی زندگی او با مردان شروع شد، محدودیت‌های فراوان این دوران بر روی قبول طبیعت همجنسگرایی او تأثیر منفی گذاشت.»

درست پس از جنگ جهانی دوم در آمریکا بیش از هر زمان دیگری در تاریخ این کشور نقش پدر بسیار کلیدی در تربیت دختر در خانواده تصور می‌شد. به این دلیل مونرو به دنبال پدرش گشت، او را پیدا کرد ولی پدر حاضر نشد که مریلین را ببیند. بعدتر، زمانی که او بازیگر پرآوازه‌ای شده بود، پدرش درخواست ملاقات با او را کرد، این بار این مریلین بود که از دیدن پدر سرباز زد.

مریلین در زمان تشیع جنازه پدرش به دوستی گفت که علت سرپیچی پدر از دیدار دخترش مریلین این بود که نمی‌خواست زن دومش بفهمد که او فرزندی از زن دیگری دارد.

در سن ۱۶ سالگی مجبور به ازدواج با پسر یکی از همسایگان به نام کریس مک‌کی شد. اندکی بعد همسرش به جنگ فراخوانده شد. این ازدواج چهار سال بعد با توافق هر دو به طلاق منتهی شد. پس از طلاق از همسرش، برای بدست آوردن خرج زندگی در یک کارخانهٔ اسلحه‌سازی مشغول به کار شد. در آنجا بود که توجه یک عکاس ارتش ایالات متحده آمریکا را به خود جلب کرد و تصویرش بر جلد مجلهٔ رسمی ارتش با نام «Yank» نقش بست.

در سال ۱۹۴۵ نورما جین به عنوان مدل عکاسی کم‌کم به چهره‌ای شناخته شده تبدیل شد. او قراردادی را با یک آژانس مد در هالیوود امضا کرد و به سرعت راه رفتن روی سکوی مد و ژست گرفتن در برابر دوربین را فرا گرفت. اندکی بعد مشاوری را استخدام کرد و به توصیه این مشاور موهای تیره‌اش را به رنگ بلوند درآورد. در آن زمان نورما جین نام هنری «مریلین مونرو» را برای خود برگزید. او «مریلین» را از روی نام مریلین میلر رقصنده و خواننده مشهور تئاتر برادوی و «مونرو» را از نام فامیلی مادرش انتخاب نموده بود.

زندگی حرفه‌ای

او با جذابیت‌های جنسی و استعداد بالای طنزگویی در سال ۱۹۵۳ در فیلم چگونه می‌توان با یک میلیونر ازدواج کرد درخشید. مریلین مونرو در این فیلم نقش پولا،

دختری نزدیک‌بین را ایفا می‌کند که دائم با در و دیوار برخورد می‌کند. تصویری که مریلین مونرو در این فیلم از خود نشان داد چنان گیرا و فریبنده بود که توانست بر تصویر بتی گریبل، ستاره زن آن زمان و همبازی‌اش در این فیلم سایه بیندازد.

مریلین مونرو با صدای خود چندین ترانه نیز خوانده‌است. می‌خواهم که دوستم بداری در فیلم بعضی‌ها داغشو دوست دارند و هم‌چنین الماس‌ها بهترین دوست یک دخترند در فیلم آقایان بلوندها را ترجیح می‌دهند از مشهورترین ترانه‌های به جای مانده از این ستاره هالیوود به‌شمار می‌روند.

با تصویر پین‌آپ بر روی اولین جلد مجله پلی‌بوی به تاریخ دسامبر ۱۹۵۳ بود که این مجله به شهرت جهانی رسید. در این دوران شایعاتی مبنی بر رابطه داشتن با جان اف. کندی، رئیس‌جمهور وقت آمریکا وجود داشت. شایعه‌ها هیچ‌گاه ثابت نشده‌اند، اما تا به امروز این شایعات به قوت خود باقی‌مانده‌اند. در سال ۱۹۵۵ میلادی، تصویری جاودانه از مریلین مونرو در فیلم خارش هفت ساله به کارگردانی بیلی وایلدر تقریباً به قیمت پایان ازدواج دوم وی تمام شد.

جو دی ماجیو، ستاره بیس‌بال و همسر آن زمان مریلین مونرو، که بر سر فیلمبرداری این صحنه حضور داشت، چنان حسادتی در خود احساس کرد که در برابر صدها تماشاگر حاضر از کوره دررفت. زندگی مشترک این دو تنها ۹ ماه دوام داشت و در نهایت به جدایی ختم شد. مرلین مونرو موهایی تاب‌دار داشت، در سال‌های آخر عمر با روسری موهایش را که به دلیل صاف‌کردن بیش از اندازه آسیب دیده بودند، را از گزند نور شدید خورشید حفظ می‌کرد.

در سال ۱۹۵۵ با آرتور میلر، که نمایشنامه‌نویس بود ازدواج کرد و یهودی شد. مریلین مونرو جوان در سال‌های آخر زندگی با شکست‌هایی مواجه شد و به افسردگی شدید دچار شد، در سال ۱۹۶۱ از آرتور میلر جدا شد و یک سال بعد درگذشت.

زندگی او روی پرده، یک زندگی رؤیایی بود که سینما ساخته بود، اما در دنیای واقعی مشکلات و تفاوت‌هایی داشت که مردم از مرلین مونروی محبوبشان انتظار نداشتند. شخصیت و انتظاراتی که سینما ساخت فراتر از توانایی‌ها و گاهی متفاوت با خواسته‌های او بود. وی در جایی گفته‌است: «من یک زن بازنده‌ام. مردها، زیادی از من انتظار دارند؛ به خاطر تصویری که از من ساخته شده و خودم هم در ساخت آن کمک کرده‌ام؛ من سمبلی از تنها چیزی هستم که مردان از آن استقبال می‌کنند»

او یکی از مشهورترین ستارگان سینما، نماد جذابیت جنسی و ستاره پاپ در قرن بیستم است. برخی وی را جذاب‌ترین زن قرن بیستم دانسته‌اند و به اعتقاد رابین میور او پر عکس‌ترین چهره زن جهان است.

شاگرد اکتورز استودیو

مریلین مونرو در سال ۱۹۵۵ در آموزشگاه هنرپیشگی «اکتورز استودیو» در نیویورک دوره هنرپیشگی گذراند.

لی ستراسبرگ (۱۹۰۱ – ۱۹۸۲) از سال ۱۹۴۸ مدیر این آموزشگاه معتبر بود که بازیگرانی مانند مارلون براندو، پل نیومن، جیمز دین، داستین هافمن؛ رابرت دنیرو وآل پاچینو را برای هالیوود پرورش داد. آموزشگاه هنرپیشگی «اکتورز استودیو» بر پایه سیستم بازیگری کنستانتین استانیسلاوسکی، نظریه‌پرداز بزرگ تئاتر روس، کار می‌کرد. مریلین مونرو با لی استراسبرگ و همسر او آنا دوست شد و رابطه خود را با آن‌ها حفظ کرد. او در مرحله پایانی زندگی تمام یادداشت‌های خصوصی خود را به دست لی استراسبرگ سپرد.

روابط عاشقانه

این پارادوکس بزرگ زندگی مریلین مونرو بود:

اگر مردی را دیوانه وار دوست داشت، آن مرد مریلین را دوستش نمی‌داشت و اگر مردی مونرو را دوست داشت، مریلین علاقه‌ای به او نداشت.

شاید همین مسئله هم باعث شد این بازیگر مشهور هالیوود زندگی پرهیاهویی را تجربه کند. گریس مکی، فردی که حق حضانت مریلین را بر عهده داشت، پیشنهاد ازدواج او با جیم دوگرتی را داد. مرلین ۱۶ ساله بود و جیم تازه از دبیرستان فارغ‌التحصیل و بازیکن فوتبال در دبیرستان بود.

در دوران جنگ و پس از آن ازدواج افراد جوان پس از دبیرستان بسیار رایج بود. آنان در ۱۹۴۲ ازدواج کردند و زمانی که جیم به ارتش برای جنگ فراخوانده شد، مریلین به شغل مدل عکاسی روی آورد. در سال ۱۹۴۶ زمانی که آن‌ها از هم طلاق گرفتند، مونرو تبدیل به مدل عکاسی معروفی شده بود که تصاویرش در همه مجلات کشور خودنمایی می‌کرد.

بین سال‌های ۱۹۴۹ تا ۱۹۵۲ عکس‌های برهنه‌ای از او گرفته شد. عکس‌های برهنه او در ۱۹۵۳ بر روی صفحات پلی بوی به چاپ رسید، که برایش بسیار اضطراب‌آور بود، چرا که عکس‌های هیچ هنرپیشه‌ای تا آن تاریخ در هالیوود به‌طور برهنه گرفته نشده بود. چاپ این عکس‌ها که بعدها در هر کافه‌ای در کشور دیده می‌شد برای او اضطراب‌آور بود.

یکی از علل ازدواج مریلین با جو دی ماجیو، قهرمان بیسبال در سال ۱۹۵۴ عکس‌های برهنه‌ای بود که او را بسیار نامطمئن از وضعیت خویش کرد و می‌توانست به اخراج او از استودیوی فاکس بینجامد.

جو قهرمان بیسبال، مردی مهربان اما خشن بود که خود را مالک مریلین می‌دانست. زندگی آنان پر از تنش بود و دوران این ازدواج بیش از ۹ ماه طول نکشید.

در سال ۱۹۵۵ ازدواج آرتور میلر نمایش‌نامه‌نویس برجسته آمریکایی با مریلین رخ داد. زندگی آنان ۵ سال بطول انجامید، او سه بار مجبور به سقط جنین شد. این موضوع تأثیرات روحی اسف باری روی مریلین گذاشت و به قرص‌هایی که پزشک تجویز می‌کرد اعتیاد پیدا کرده بود. آرتور میلر نویسنده نیز آدم سختی بود و در سر صحنه فیلمبرداری دخالت می‌کرد و به کارگردان می‌گفت که مثلاً بخشی از فیلم‌نامه را که مربوط به مریلین است، باید تغییر دهند.

نویسنده کتاب «شور و تضاد» بر این باور است که مریلین به عشق آزاد اعتقاد داشت و رابطه نزدیکش را با جو دی ماجیو در تمام سال‌های زندگیش با آرتور میلر حفظ کرد. این در حالی است که رابطه آزاد جنسی در هالیوود به ندرت وجود داشت. در کتاب خاطرات راف رابرت، دوست صمیمی مونرو، اشاره شده که مریلین در آن عنوان کرده خوشحال است که با جو به این توافق رسیده که رابطه عاشقانه‌شان را با هم ادامه دهند و در عین حال با افراد دیگر هم رابطه جنسی داشته باشند.

پس از موفقیت در فیلم «خارش هفت ساله» در سال ۱۹۵۵ روابط مریلین با هالیوود به تیرگی گرایید. او از بازی در فیلم «چگونه می‌توان مشهور شد» سر باز زد و به جای آن به نیویورک نقل مکان کرد تا با مطالعه تحت نظر لی استراسبرگ در استودیوی بازیگران برای همیشه از شر نقش کلیشه‌ای «بلوند احمق» رهایی یابد.

گرایش‌های فمینیستی مریلین مونرو

جنبش فمنیستی پس از مرگ مریلین مونرو آغاز گشت. با وجود این مونرو در زمره اولین فمینیست‌ها قرار می‌گیرد. مریلین کنترل کامل بر تصویر خود در رسانه داشت و به ایجاد کمپانی تهیه فیلم برای مبارزه با سیستم نابرابر و به شدت سکسیست و مردسالار هالیوود همت گماشت.

او استودیوی خود را ایجاد کرد ولی هالیوود از آن استقبالی نکرد، هالیوود تمایل داشت که او را در نقش کلیشه‌ای «بلوند احمق» ببیند و نقش‌های آبکی ملودرام به او بدهد. او می‌خواست که پله‌های ترقی را طی کند و به آن افتخار می‌کرد، در عین حال هنرپیشه موفقی بود. این درگیری‌ها بالاخره در ۱۹۶۲ منجر به اخراج مریلین گشت.

لویس بنر معتقد است که مریلین خود را سوسیالیست می‌دانست و از جنبش مدنی آمریکا حمایت می‌کرد. او همواره می‌گفت که شهرتش را مدیون مردم است و نه هالیوود. لویس بنر می‌گوید: «مونرو اگر زنده بود، کودکی را به فرزندی قبول می‌کرد و از طرفداران حقوق بشر می‌شد.»

مشکلات روحی

مریلین مونرو از بیماری اختلال دوقطبی رنج می‌برد. گاهی دچار افسردگی شدید بود و گاهی شاد و خوشحال بود. لویس بنر نویسنده کتاب «شور و تضاد» می‌گوید: «زمانی که توانست به پدرش نه بگوید، احتمالاً بهبودی در شرایط روحیش پدیدار شده بود که توانست به این درخواست جواب رد بدهد.»

دوره‌هایی که مریلین دستخوش حال روحی بالا (شیدایی) و پایین (افسردگی) می‌شد، از سوی دوستانش تأیید شده‌است. مونرو پس از دوران افت و افسردگی دوباره خود را بازمی‌یافته و به سیکل شیدایی و شکوفایی می‌رسیده و می‌توانسته کارهایش را سروسامان دهد.

از زاویه تاریخی بسیاری از زنان ومردان پر آوازه هنرمند از فرمی از اختلال دو قطبی رنج می‌بردند، برای مثال ویرجینیا ولف نیز دچار چنین حالتی بود. با دقت در مورد زندگی‌نامه‌هایی که در مورد فروغ فرخزاد نوشته شده، علائمی از همین سیکل افسردگی و شیدایی در او نیز دیده می‌شود. علاوه بر آن مریلین مونرو از لکنت زبان نیز رنج می‌برده، در موقع فیلمبرداری اگر دچار لکنت می‌شد، دوباره می‌بایست صحنه را تکرار کنند.

مرگ ناروشن پس از چند دهه و میراث پس از آن

آخرین حضور برجسته مریلین مونرو در انظار عمومی به ۱۹ مه ۱۹۶۲ بازمی‌گردد که او در مراسم جشن تولد جان اف. کندی در سالن مدیسون اسکوئر گاردن بر صحنه ظاهر شد و ترانه تولدت مبارک، آقای رئیس‌جمهور را در حضور رئیس‌جمهور اجرا کرد.

مرلین مونرو در تاریخ ۵ اوت ۱۹۶۲ میلادی، در کالیفرنیا درگذشت. علت مرگ وی، «مصرف بیش از حد داروی خواب‌آور» ذکر شد. دلیل رسمی مرگ وی «خودکشی» بر اثر «مصرف بیش از حد داروهای خواب‌آور و آرام‌بخش» اعلام شد، اما ادعاهای مبنی بر حصول یک توطئه و مجموعه حوادث اسرارآمیزی که منجر به مرگ وی شد، همواره بحث‌برانگیز بوده‌است.[۱۰]

مریلین مونرو در ۸ اوت ۱۹۶۲ میلادی، در یکی از آرامگاه‌های مشهور شهر لس‌آنجلس، به نام گورستان وست‌وود به خاک سپرده شد. پلیس علت مرگ را میزان بالای نمک اسید باربیروتیک در بدن و بر اثر خودکشی اعلام کرد.

لویس بنر نویسنده کتاب ”شور و تضاد” احتمال خودکشی او را کم می‌داند، چرا که می‌گوید او در فرم بسیار مناسبی بود و برنامه‌های مختلفی برای زندگی داشت. او معتقد است: «رابرت کندی برادر جان اف کندی و دادستان وقت عالی آمریکا با او رابطه پنهانی داشت. همسایه‌ها و سرایدار اوائل بعد ازظهر روز پنجم اکتبر، رابرت کندی را در منزل مریلین دیده‌اند.» بنر می‌گوید: «همه گزارش‌های پلیس در عرض چند هفته مفقود شد. رابرت کندی با دپارتمان پلیس ارتباط داشت.»

نویسنده کتاب معتقد است که احتمالاً مافیا برای جلوگیری از افشای روابط پنهانی مرلین با جان اف. کندی رئیس‌جمهور و رابرت اف. کندی برادر وی، مریلین را به قتل رسانده‌اند. البته این یکی از سناریوهای قتلی است که پس از پنج دهه در هاله‌ای از ابهام فرورفته‌است.

پس از مرگ مریلین هفته‌ای سه بار گل‌های سرخی بر سر خاک وی به مدت ۲۰ سال فرستاده می‌شد. این فرد کسی نبود جز جو دی ماجیو، معشوقه یکی از پر آوازه‌ترین بازیگران قرن بیستم. هم‌اینک یک بازرگان آمریکایی به نام ریچارد پانچر در قبر بالای وی دفن شده‌است که در سال ۱۹۸۶ درگذشت. وی وصیت کرده بود که با صورت بر روی زمین در قبر گذاشته شود.

در سال ۲۰۰۹ میلادی، بیوهٔ این بازرگان آمریکایی تصمیم گرفت که قبر همسرش را که در بالای قبر مرلین مونرو واقع شده‌است را بفروشد و پس از آن، همسرش را در یک آرامگاه خانوادگی دفن کند. وی علت به حراج گذاشتن قبر همسرش را، پرداخت آخرین قسط خانه‌اش در بورلی هیلز اعلام کرد.

هم‌چنین هیو هفنر مؤسس و مالک پلی‌بوی، قبر مجاور مریلین مونرو را با پرداخت مبلغ ۷۵ هزار دلار خریده‌است.

یادداشت‌های شخصی مریلین مونرو

بیشتر قطعاتی که در کتاب درج شده، نامه‌های شخصی و یادداشت‌های ساده روزانه هستند، اما برخی از قطعات با دقت بیشتری نوشته شده‌اند، شاید به این امید که روزی ویرایش و چاپ شوند. او به ویژه به دلیل اندام موزون، حرکات دلفریب و صدای گرم، «بمب سکسی» لقب گرفت، اما نه او و نه کسانی که او را از نزدیک می‌شناختند این لقب را نمی‌پسندیدند.

سینماگران بزرگی مانند بیلی وایلدر و جان هیوستن، که با مریلین مونرو کار کرده بودند، گفته‌اند که او تنها جذاب و دلفریب نبود، بلکه به ویژه در ایفای نقش‌های کمدی استعدادی کم‌نظیر داشت. آنچه تاکنون ناشناخته مانده بود، این است که مریلین مونرو دستی در نوشتن هم داشته‌است. او مجموعه‌ای از یادداشت‌های روزانه و حتی چند شعر از خود را به جا گذاشته که اکنون برای اولین بار به چاپ می‌رسد. مریلین مونرو از نادر ستارگان هالیوود بود که به کتاب و ادبیات علاقه داشت و مرتب به کتابفروشی سر می‌زد و کتاب می‌خرید.

او با آثار نویسندگان بزرگی مانند فیودور داستایفسکی، ساموئل بکت، جوزف کنراد، ارنست همینگوی و جان استاین‌بک آشنایی داشت و از سال ۱۹۵۶ تا سال ۱۹۶۱ همسر آرتور میلر، نمایشنامه‌نویس نامی آمریکا بود. مریلین مونرو از روی نیازی درونی و نه برای انتشار دست به قلم برده بود.

او این یادداشت‌ها را عمدتاً از سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۶۲ نوشته‌است، روی هر چیزی که دم دست او بوده‌است: از دفتر یادداشت تا کاغذ مارک‌دار هتل یا دستمال رستوران؛ از دستور آشپزی گرفته تا یادداشت‌هایی دربارهٔ خودکشی. مریلین مونرو، برخلاف تصور همگان در نوشته‌های خود زنی خویشتن‌دار است. از همه چیز حرف می‌زند، احساسات نهانی، دردها و ترس‌های خود را بیان می‌کند، اما از زندگی جنسی خود هیچ چیز نمی‌گوید.

یکی از شعرهای او دربارهٔ خودکشی با پریدن از روی پل بروکلین است. مونرو در این شعر گفته که این پل زیباتر از آن است که آدم خودش را از بالای آن پرت کند.

نکاتی دیگر از زندگی مریلین مونرو

سال ۱۹۶۲ بنیاد گلدن گلوب مریلین مونرو را به عنوان محبوب‌ترین هنرپیشه جهان معرفی کرد.

مادر او زنی آشفته‌حال بود و نتوانست از دختر خود نگهداری کند. مریلین مونرو در یتیم‌خانه و پرورشگاه بزرگ شد. از آنجا که اندام زیبایی داشت، از سال ۱۹۴۴ به عنوان مدل برای شرکت‌های تبلیغاتی جلوی دوربین عکاسی قرار گرفت. مریلین از سال ۱۹۴۶ وارد سینما شد و اولین قرارداد خود را با کمپانی «فاکس قرن بیستم» امضا کرد.

در فیلم‌های سینمایی با ارائه تیپ آشنای زنی زیبا و ساده و تا حدی هوسران به محبوبیتی سریع دست یافت. مریلین مونرو در سال ۱۹۶۰ در اوج شهرت و محبوبیت بود، اما از نظر جسمی و روحی به شدت ناتوان شده بود. به خاطر مصرف الکل و مواد مخدر کار سینمایی او با وقفه و بی‌نظمی همراه شد.

فیلم خصوصی

در سال ۲۰۰۸ میلادی فردی ناشناس فیلمی از سکس دهانی مریلین مونرو را در یک حراج به مبلغی بیش از یک میلیون دلار خرید تا مانع از توزیع فیلم شود.

در دسامبر ۲۰۰۹ فیلمی ۴ دقیقه‌ای که مونرو را در اواخر دههٔ ۱۹۵۰ خوشحال و آسوده در کنار دوستان‌اش در حال سیگار کشیدن و نوشیدن شراب نشان می‌داد به قیمت ۲۷۵٫۰۰۰ دلار به‌فروش رسید. خریدار این فیلم صامت ۱۶ میلی‌متری تصمیم دارد آن را در وبگاه ebay به بالاترین پیشنهاد بفروشد. شخصی که فیلمبردار این فیلم بوده ادعا کرده‌است سیگاری که در فیلم دیده می‌شود ماری‌جوانا بوده‌است.

جراحی پلاستیک

یک پرونده پزشکی از مریلین مونرو، شایعات طولانی دربارهٔ عمل‌های جراحی پلاستیک مریلین مونرو را تأیید می‌کند.

این پرونده پزشکی که از سال ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۲را در بر می‌گیرد، علاوه بر تعدادی یادداشت پزشکی، حاوی ۶ قطعه عکس رادیولوژی است.

مایکل گوردین، یک جراح پلاستیک ساکن لس‌آنجلس، در این پرونده به شکایت مریلین مونرو از «بدشکلی چانه» اشاره کرده و از کاشت غضروف در چانه او در سال ۱۹۵۰ خبر داده‌است که به تدریج «حل» شده بود. همچنین این پرونده حاکی از این است که نوک بینی او مورد عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته‌است. این عکس‌ها تصاویر اشعه ایکس از بینی، سقف دهان، و استخوانهای صورت او را نشان می‌دهد. تاریخ ثبت عکس‌ها با اشعه ایکس به هفتم ژوئن ۱۹۶۲ برمی‌گردد، یعنی دو ماه پیش از مرگ مونرو در پنجم اوت ۱۹۶۲، زمانی که جسدش در خانه‌اش در کالیفرنیا پیدا شد.

بر اساس اطلاعات این پرونده، او در اسناد پزشکی به نام مستعار «دوشیزه جوآن نیومن» معرفی شده، اما نشانی خانه او دقیقاً همان نشانی خانه مریلین مونرو در برنت وود است.

فیلم‌ها

مریلین مونرو از سال ۱۹۴۷ تا ۱۹۶۱ در ۳۰ فیلم سینمایی بازی کرده‌است.

  • عاشق‌پیشه – (۱۹۴۹)
  • جنگل آسفالت – (۱۹۵۰)
  • همه چیز درباره ایو – (۱۹۵۰)
  • برخورد در شب – (۱۹۵۲)
  • چگونه می‌توان با یک میلیونر ازدواج کرد – (۱۹۵۳)
  • نیاگارا – (۱۹۵۳)
  • آقایان موطلایی‌ها را بیشتر دوست دارند – (۱۹۵۳)
  • رودخانه بدون بازگشت – (۱۹۵۴)
  • خارش هفت‌ساله – (۱۹۵۵)
  • ایستگاه اتوبوس – (۱۹۵۵)
  • شاهزاده و مانکن – (۱۹۵۷)
  • بعضی‌ها داغشو دوست دارن – (۱۹۵۹)
  • بیا عشق بورزیم – (۱۹۶۰)
  • ناجورها – (۱۹۶۱)

کتاب‌های دربارهٔ مریلین مونرو

  • کتاب مرلین مونرو، افسونگر نوشته اف ایکس فی نی، الیا کازان در مقدمه این کتاب می‌نویسد: «هر چیزی را که فکر می‌کنید دربارهٔ این زن می‌دانید، فراموش کنید»
  • کتاب آخرین روزهای مرلین مونرو نوشته دونالد ولف
  • کتاب «شور و تضاد» (Passion and Paradox) از لویس بنر، استاد تاریخ مطالعات زنان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی

بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند