به گزارش ردکارپت فیلم: نصرتالله وحدت هم مثل زندهیادان فردین، ملکمطیعی و چندین نفر دیگر قربانی قضاوتهای نادرست شدند.
قضاوتهایی که ناشی از یک شور انقلابی در اواخر دهه۵۰ و اوایل دهه۶۰ بود و خیلیها را خانهنشین و گوشهنشین و حتی به اعتقاد من دقمرگ کرد. در حالیکه خیلی از همنسلان اینها توانستند با بندبازی از این مهلکه نجات پیدا کنند و خودشان را به فضای بعد از انقلاب برسانند و جایگاهشان را تثبیت کنند و حتی در بعضی موارد نورچشمی بعضی مقامات هم شدند.
در مورد آقای وحدت هنوز هم قضاوتها توأم با آگاهی و طمانینه نیست و گاهی از سر کینه و گاهی هم از سر دوست داشتن یکطرفه است و گاهی هم تا حدودی منطقی.
وحدت کمدین بود؛ یک تیپ نسبتاً ثابت که تلفیقی بود از تیپهایی که در کمدیهای ایتالیایی میدیدیم به اضافه چیزی که در تاریخ تئاتر ایران موسوم است به کمدی سبک اصفهان. یعنی در واقع نوعی کمدی که تکیهاش بر حرکت و موقعیت به آن معنا نیست و بیشتر بر کلام متکی است. یعنی کمدی کلام به تعبیر دکتر پرویز ممنون که یکی از محققان تئاتر اصفهان است در کتاب تاریخ تئاتر اصفهان، تکیه این سبک بر دیالوگ و حرف است. همان سبکی که زندهیاد ارحام صدر دوست دیرینه آقای وحدت داشت یا مثل کارهایی که الان برخی از شاگردان آقای ارحام صدر مثل آقای حسن اکلیلی و رشید و… انجام میدهند. نمایشهایی که از این افراد در تلویزیون پخش شده اگر بدون صدا ببینید هیچ موقعیت خندهداری ندارد. درحقیقت کمدی موقعیت و حرکت نیست. بیشتر حرفها است که بامزه و خندهدار است. شکل رشدیافته و درست و منطقی این سبک کمدی «قصههای مجید» آقای پوراحمد است که خیلی متاثر از سبک اصفهانی بود.
آقای وحدت کمدینی بود که با تلفیقی از این جنبهها توانسته بود به یک هویت فردی برسد و برای صنعت سینما همین کافی بود. ما در سینما دو مشکل اساسی داریم، یک اینکه کمدینهایمان را خیلی جدی نمیگیریم درحالیکه انیشتین درباره بزرگترین کمدین تاریخ سینما چارلی چاپلین میگوید: او از من خدمت بیشتری به بشریت کرده. نمیگویم نصرتالله وحدت با کمدیهایی که میساخت به جامعه خدمت میکرد ولی یک موضع انتقادی داشت که متأسفانه رفتاری که نقد میکرد به اسم خودش تمام شد. فکر کردند خودش اینطور آدمی است؛ یک مرد زنباره هوسران که دچار مخمصه میشود. درحالیکه برخلاف فیلمهایش خود وحدت آدم خانوادهدوست و خانوادهداری بوده او درواقع با این فیلمها به نقد جامعه مردسالار ما در آن روز و روزگار پرداخته که این به نظرم نکته قابل بحثی است.
این درست همان اتهامی است که به زندهیاد نصرت کریمی زدند. درحالیکه او هم با کمدیهایی که میساخت، در واقع با موضع انتقادی به روابط زناشویی و روابط خانوادگی آن روز نگاه میکرد. فیلمهای وحدت هم رویکرد انتقادی داشت برای مردها و بعضی زنهایی که مشکل اخلاقی داشتند. این نکتهای است که متاسفانه کمتر به آن توجه شده و باعث شد که او را خانهنشین کردند.
این درحالیاست که وحدت میتوانست با خلق فیلمهایی که در فضای بعد از انقلاب شاید یک مقدار جدیتر هم میشد، به صنعت سینمای ایران کمک کند.
من نمیدانم واقعا چه کسانی تصمیم گرفتند که این افراد باید حذف شوند و برخی دیگر که نوچههای اینها بودند ادامه بدهند. من روزهایی را به یاد میآورم که در اداره تئاتر رفتوآمد داشتم و شنیدم که یک تعداد از بازیگران قدیمی تئاتر با مدیر اداره تئاتر جلسه دارند. اینها کسانی بودند که چون در سینما ممنوعالفعالیت شده بودند، در لالهزار تئاترهای لالهزاری اجرا میکردند. آقای وحدت، بهمن مفید، مرتضی عقیلی، اصغر سمسارزاده و خیلیهای دیگر بودند. از اتاق آن مدیر وقت صدای شعار الله اکبر بلند شد، وقتی در باز شد اینها را دیدم که همه با حالت افسرده و غمگین و شرمزده بیرون آمدند. اینها آمده بودند آنجا که صحبت کنند که اجازه بگیرند تا تنها منبع درآمد زندگیشان که همین کارگردانی و بازیگری در تئاتر است را ادامه بدهند. بعد از آن من دو، سه باری آقای وحدت را دیدم که آخرین بار در جشن منتقدان چندسال پیش بود.
نصرتالله وحدت یک ستون از ستونهای صنعت سینمای ایران بود و میتوانست ادامه بدهد. اینکه میگویم صنعت سینما ما نباید در واقع در کاری که اسمش صنعت است فقط به نخبهگرایی توجه کنیم. صنعت سینما یعنی همه فیلمها حتی فیلمهایی که عامه مردم را میتواند سرگرم کند.
واقعیت این است که من هم بعد از انقلاب جز مخالفین آقای وحدت و امثال ایشان بودم و فکر میکردم اینها ضدسینما و ضدهنر کار کردند و باید محکوم شوند ولی داریم میبینیم که یک عده بیهنرتر و بیسوادتر و بیکمالاتتر آمدند و حتی گاهی عقبتر از آنها هم سیر میکنند و از آنها حمایت هم میشود. وحدت هم مثل فردین و ملکمطیعی سرمایههایی بودند که سینمای ایران آنها را به راحتی از دست داد.
بدون دیدگاه