به گزارش ردکارپت فیلم: «آمریکا استعدادهای درخشان خود را کشف و معرفی میکند و با آنان قرارداد چند ساله میبندد ولی ما هزینه میکنیم، زحمت میکشیم ، جشنواره برگزار میکنیم، استعدادها را معرفی میکنیم ولی چقدر از این استعدادها بهرهمند میشویم، هیچ! چون ما آنان را رها میکنیم.»
گوینده این جملات، مهرداد کورشنیا، نمایشنامهنویس و کارگادان تئاتر، یکی از همان استعدادهایی است که حدود ۱۵ سال پیش به واسطه جشنواره تئاتر فجر معرفی شد.
او هم مانند بسیاری از همنسلان خود بعد از شرکت در جشنواره و دریافت چند جایزه به بدنه تئاتر پیوست ولی حالا او نیز دیگر تمایلی به شرکت در این جشنواره ندارد.
کورش نیا که به واسطه نگارش و اجرای نمایشنامههای «آواز ستارهها» و «آقا لیلا» به عنوان یکی از جوانان مستعد ساوجبلاغ معرفی شد، در باره کممیلی بخشی از بدنه تئاتر کشور برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر میگوید: ما آن زمان جوانتر بودیم هم از نظر سن وسال و هم تجربه و کسوت. اصولا وقتی آدمی جوانتر است، انگیزه بیشتری برای شرکت در جشنوارهها و رویدادهای مشابه دارد چراکه جشنواره محلی است برای معرفی استعدادها، توانمندیها و دیده شدنها چون درآمدزایی که ندارد.
او اضافه میکند: به همین دلیل تمام بچههای نسل ما این انگیزه را داشتند که در جشنواره شرکت کنند، همانطور که امروز هم بچههای نسل جدید با وجود کرونا و فشارهای اقتصادی، چنین اشتیاق و انگیزهای دارند.
این کارگردان با بیان اینکه جشنواره فجر در این مدت استعدادهای زیادی را به تئاتر ما معرفی کرده، ادامه میدهد: ما آن مرحله را گذراندیم و جشنواره هم طی سالیان طولانی، چهرههای مستعد زیادی را شناسانده است که از آنها به عنوان سرمایههای فرهنگی یاد میکنیم . بخشی از این سرمایهها به عنوان داور یا کسانی که به آنان سفارش کار داده میشود، مورد بهرهبرداری قرار میگیرند ولی واقعیت این است که این گروه، کمتر از ۲۰ درصد سرمایههای فرهنگی ما را شامل میشود.
کورش نیا با بیان اینکه جشنواره فجر در معرفی چهرههای مستعد استانها موثر بوده است، میگوید: ما هیچ برنامهای برای استفاده از چهرههای مستعد استانها نداریم. الان نمایشنامهنویسی مانند رضا گشتاسب کجاست؟ همه جمعیت ایران که در تهران نیست. ببینید برنامهای مانند «همرفیق» در شروع خود سراغ چهرههایی مانند نوید محمد زاده، هوتن شکیبا یا بهرام افشاری میرود که همه بچههای استانها هستند که بعدا در تئاتر تهران فعالیت کردهاند و به واسطه کار تصویری معروف شدهاند ولی بخش عمدهای از این استعدادها همچنان در شهرهای خود کشف نشده باقی ماندهاند یا مورد استفاده قرار نگرفتهاند چون ما یا آنان را رها کردهایم یا اینکه هیچ برنامهای برای به کارگیری توانمندیهایشان نداریم.
این مدرس تئاتر میافزاید: چقدر تلاش شده چهرههای مستعد استانها را پیگیری کنیم، دستکم در ۱۵ سال گذشته چنین اتفاقی رخ نداده است که دبیر جشنواره سراغ نخبگان دورههای قبل برود و آنان را به جشنواره وصل کند.
کورشنیا ادامه میدهد: عموما نزدیک به جشنوارههای فجر، رسانهها در سینما به مرور دورههای پیشین و چهرههای مستعد هر دوره میپردازند ولی اینها بررسیهای غیررسمی است و به شکل سیستماتیک از سوی خود جشنواره رخ نمیدهد. مجموعه اینها باعث دلزدگی افراد از حضور در جشنواره فجر میشود.
او با تاکید بر علاقه شخصی خودش به تئاتر اضافه میکند: همه عشقم تئاتر است، هم نمایشنامهنویسم و هم کارگردان و مدرس و مدیر سالن ولی چرا دل و دماغی برایم نمیماند که با جشنواره فجر تعامل داشته باشم چون هر دبیری سلیقه شخصی خود را وارد کار میکند و به نوعی احساس طردشدگی در بخشی از جامعه تئاتری شکل میگیرد به همین دلیل شخصا حس میکنم بهتر است به کار خود بپردازم، فیلم بسازم یا کتاب بنویسم.
مهرداد کورش نیا در پایان میگوید: آمریکا برنامهای برای کشف استعدادهای خود دارد. آنان چهرههای توانمند را کشف میکنند و وقتی آن چهرهها مشهور شدند، قراردادهای چند ساله با آنان میبندند . ما زحمت میکشیم، هزینه میکنیم، جشنواره برگزار میکنیم، استعدادها را کشف می کنیم و سال بعد آتش را از نو کشف میکنیم! اتفاق بدی است که جشنواره ما استعدادهای کشف شده خود را رها میکند و این جزو ضعفهای ساختاری آن است.
بدون دیدگاه