ایران

بی‌مهری‌ها به انیمیشن حاصل سلبریتی‌محور بودن سینمای ایران است

به گزارش ردکارپت فیلم: محمدامین همدانی با اشاره به اینکه سینمای انیمیشن همواره مورد بی‌مهری قرار گرفته، تأکید کرد: بی‌مهری‌ها به سینمای انیمیشن حاصل سلبریتی‌محور بودن سینمای ایران است.

فیلم سینمایی «پسر دلفینی» که یکی از انیمیشن‌های موفق سینمای ایران به حساب می‌آید اوایل شهریور سال جاری در سینماهای کشور اکران شد و در ابتدای مسیر توانست فروش قابل توجهی داشته باشد اما با رکود ناگهانی سینما، فروش این اثر سینمایی نیز کاهش چشمگیری داشت و این اتفاق باعث شد که پیش‌بینی‌ها درباره موفقیت «پسر دلفینی» محقق نشود.

«پسر دلفینی» به کارگردانی محمد خیراندیش و تهیه‌کنندگی محمدامین همدانی از معدود فیلم‌های انیمیشن سینمای ایران است که توانسته در خارج از کشور نیز اکران موفقی داشته باشد. «پسر دلفینی» محصول سازمان هنری رسانه‌ای اوج است و بر خلاف اکثر آثار انیمیشن سال‌های اخیر قصه‌ای امروزی را روایت می‌کند.

در گفتگو با تهیه‌کننده این اثر درباره عوامل موفقیت آن و شرایط سینمای انیمیشن ایران گفتگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

«پسر دلفینی» اوایل شهریور در سینماهای کشور اکران شد و برخی معتقد بودند که این فیلم می‌تواند یکی از پرفروش‌ترین آثار سینمای ایران شود اما با رکود یکباره سینما این اتفاق رخ نداد. چه برنامه‌ای برای فروش بیشتر این فیلم دارید؟

اکران فیلم «پسر دلفینی» تا پایان سال ادامه دارد و اوایل سال آینده به صورت آنلاین اکران خواهد شد چراکه بسیاری از افراد به دلیل شرایطی که در جامعه حاکم است، فیلم را ببینند. هدف اصلی ما این است که بچه‌ها بتوانند این انیمیشن ایرانی را ببینند، از دیدن آن لذت ببرند و پیام فیلم را دریافت کنند.

اکران‌های خارجی فیلم سینمایی «پسر دلفینی» همچنان ادامه دارد، اکران ترکیه به تازگی آغاز شده، پیش‌بینی بر این است که در این کشور حداقل ۳۰۰هزار نفر مخاطب خواهد داشت اما ما امیدواریم تعداد مخاطبان به بیش از ۵۰۰هزار نفر برسد.

یکی از نکاتی که درباره «پسر دلفینی» مطرح می‌شود این است که با دیدن این انیمیشن می‌توان به رشد تکنیک در سینمای انیمیشن ایران پی برد. چطور به این سطح از کیفیت در تولید یک اثر انیمیشن رسیدید؟

درباره «پسر دلفینی» اگر بخواهیم نگاهی واقع‌بینانه داشته باشیم باید بپذیریم که این انیمیشن در سطح یک سینمای دنیا قرار ندارد اما از طرفی هم باید بدانیم که همه کشورهای دنیا انیمیشن سینمایی نمی‌سازند و تعداد معدودی از کشورها هستند که انیمیشن سینمایی می‌سازند چراکه این گونه سینمایی به پارامترهای مختلفی نیاز دارد که ساخته شدنش باید توجیه داشته باشد. از جمله این‌ها می‌توان به لزوم وجود زیرساخت‌ها، نیروی انسانی کافی، محصولات جانبی، فرایند توزیع و… اشاره کرد.

ما در حال برداشتن گام‌های مهمی برای انیمیشن ایران هستیم و فکر می‌کنم برخی مواقع بی‌مهری‌هایی که به این سینما می‌شود باعث شده انیمیشن سعی کند راه خود را در مسیر دیگری باز کند؛ مسیری که در آن قرار است قضاوت مخاطب عیار یک اثر را بسنجد و در این مسیر از حمایت‌های مختلف و همراهی سلبریتی‌ها صرف نظر کرده است. سینمای ایران تا حد زیادی درگیر سلبریتی‌ها است و به همین دلیل انیمیشن در آن همیشه مهجور بوده اما از آنجا که انیمیشن مرز نمی‌شناسد می‌تواند با یک بومی‌سازی خوب مسیر خود را در دنیا باز کند و در کشورهای دیگر نمایش داده شود، به طوری که مخاطبان هر کشور نسبت به آن احساس تعلق داشته باشند.

منظورتان از بی‌مهری‌ها به سینمای انیمیشن، چه مسائلی است؟

اگر قرار باشد انیمیشن در کنار فیلم‌های سینمایی در جشنواره‌ فجر حضور داشته باشد، طبیعتاً این جشنواره به انیمیشن رغبت چندانی نشان نمی‌دهد، چراکه قرار نیست روی فرش قرمز جشنواره سلبریتی خاصی حضور داشته باشد. سلبریتی انیمیشن مخاطبان کودکش هستند که معمولاً خیلی به چشم نمی‌آیند و برای سیاستگذاری جذاب نیستند چراکه پروپاگاندا ایجاد نمی‌کند. به همین دلیل هر گاه انیمیشن به جشنواره فجر یا هر رویداد دیگری راه پیدا کرده اگر چه حضور موفق و حتی پرفروشی داشته اما در سیاستگذاری‌ها با تردید به سمتش رفته‌اند، این در حالی است که انیمیشن سبد مخاطب جدیدی را به سینما اضافه می‌کند و در نتیجه برای کل سینما مفید است. قدرت چهره و سلبریتی‌ها معمولاً برای سرمایه‌گذاری و سیاست‌گذاری مسیر امن‌تری است و در نتیجه به آثاری با حضور سلبریتی‌ها اهمیت داده شود. اصولا یکی از اصلی‌ترین عواملی که سینمای انیمیشن مورد بی‌مهری قرار گرفته سلبریتی‌محور بودن جریان‌های سینمایی ما است.

با توجه به اینکه «پسر دلفینی» و به طور کل سینمای انیمیشن ایران را در سطح یک انیمیشن دنیا نمی‌دانید. ضعف موجود به فیلمنامه مربوط می‌شود یا در تکنیک ضعف داریم؟

در همه مولفه‌ها ما در قیاس با سینمای انیمیشن دنیا ضعف داریم. اگر بخواهیم این گونه سینمایی به سطح یک دنیا برسد باید با کشورهایی مقایسه شویم که نزدیک به ۷۰ سال از قدمت سینمای انیمیشن‌شان می‌گذرد. اگر فیلم «سفید برفی» را در نظر بگیریم نشان می‌دهد که کشورهای پیشرفته در این زمینه ده‌ها سال است که سینمای انیمیشن دارند در حالیکه در کشور ما قدمت چندانی ندارد.

ما با تعداد محدودی که انیمیشن تولید می‌کنیم مسیری طولانی داریم و اختلاف بودجه‌مان بدون اغراق نزدیک به هزار برابر است. این تفاوت بودجه و رقم بزرگی که در تولید آثار انیمیشن کشورهای پیشرفته وجود دارد قطعاً تفاوت کیفی چشمگیری را هم رقم می‌زند و ما نمی‌توانیم با آن‌ها رقابت داشته باشیم.

محصول رسانه‌ای فقط به یک ویدئو ختم نمی‌شود، یک اثر انیمیشن که قرار است خلق شود به همراه محصولات فیزیکی که قرار است به بازار بیایند همگی تعریف یک محصول را به خوبی ارائه می‌دهند. ما زیرساخت‌های لازم را نداریم، صنایع وابسته‌مان به درستی شکل نگرفته و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که سرمایه‌گذاری‌های مشابه آن‌جا در ایران رخ دهد.

پیش‌تر در آثار انیمیشن شاهد بودیم که سازندگان آثار بیش از هر چیز از کهن‌الگو‌های ایرانی و اسلامی به صورت مستقیم ایده می‌گرفتند و قصه‌شان را روایت می‌کردند. این پرداخت مستقیم قطعاً محدودیت‌هایی دارد که شاید در کاهش سطح کیفی فیلمنامه‌ها تأثیرگذار بوده اما در آثار جدید مثل «پسر دلفینی» می‌بینیم که قصه‌های امروزی را بدون اینکه بخواهند پرداختی مستقیم از این کهن الگو‌ها داشته باشند، روایت می‌کنند و در لایه‌های دیگر قصه مفاهیم مدنظر را مطرح می‌کنند. آیا این رویکرد جدید را در موفقیت آثاری چون «پسر دلفینی» تأثیرگذار می‌دانید؟

نسل جدید که عنوان نسل زد را به آن اختصاص داده‌اند نسلی است که همه کالبدها را شکافته، یعنی اگر بخواهید با او از سنت، پیشینه و فرهنگ حرف بزنید نمی‌توانید در کالبد گذشته این را تعریف کنید و بگویید که باید به آن بپردازی چون این رویکرد را نمی‌پذیرد چرا که به دلیل وجود رسانه بدون مرز بزرگ می‌شود و این هم می‌تواند فرصتی برای فرهنگ‌های اصیل باشد و هم می‌تواند یک تهدید به حساب بیاید.

کاری که ما می‌توانیم در رسانه انجام دهیم این است که با اولویت‌ سرگرمی‌سازی که ماهیت اصلی رسانه است، وارد این مبحث شویم. اگر ما تکیه‌مان را روی اصالت یک داستان بگذاریم قطعاً محکوم به شکست هستیم، ما باید در خلق اثر نمایشی به سرگرمی تکیه کنیم.

اگر ما با قالب سرگرمی پیش برویم می‌توانیم متناسب با آن قالب پیامی را هم به مخاطبمان منتقل کنیم اما حتماً باید این متناسب‌سازی اتفاق بیفتد. به عنوان مثال در «پسر دلفینی» ما مناسبات فرهنگی‌مان را در نظر گرفته‌ایم و به انتقال آن توجه داریم، حتی این اثر در روسیه اکران می‌شود و بارخوردهای خوبی هم شاهد هستیم در حالیکه ارتباط چندانی با فرهنگ این کشور ندارد و حتی شخصیت‌های خانمش در اماکن عمومی با حجاب هستند. این موفقیت نشان می‌دهد که در این مورد فرهنگ ما به خوبی منتقل و صادر شده است.

اگر محتوا را در قالب مناسب به صورت درست و منطبق با ذائقه‌های نسل جدید تنظیم کنید، می‌توانید پیامتان را به این نسل برسانید و لزوماً تکیه بر قالب‌های کهن به این دلیل که ما یک عقبه تاریخی داریم و آن را می‌خواهیم با آن قالب در رسانه جدید ارائه دهیم با وجود ارزش‌هایی که دارد قطعاً موفقیت‌آمیز نخواهد بود و نسل جدید با آن ارتباطی برقرار نخواهد کرد.

با توجه به اینکه تا پایان سال جاری اکران «پسر دلفینی» ادامه دارد آیا برای تبلیغات در جهت دستیابی به فروش پیش‌تر پیش‌بینی شده، برنامه‌ریزی دارید؟

«پسر دلفینی» به اذعان توزیع‌کننده در همین شرایط می‌توانست دو برابر فروش امروزش، در گیشه موفق باشد اما به دلیل اتفاقاتی که در کشورمان رخ داد و فضای نامساعدی که وجود داشت تبلیغاتمان را متوقف کردیم.

اگر شرایط مهیا شود ما باید توجه ویژه‌ای به کودکان داشته باشیم، کودکان خارج از اتفاقات سیاسی و درگیری‌های بزرگسالان به محتوا احتیاج دارند و منفعل بودن ما نه تنها چیزی را حل نمی‌کند بلکه مشکلات را افزایش می‌دهد. در نتیجه توجه به محتوای کودک مثل غذا خوردن که در هیچ شرایطی متوقف نمی‌شود، باید همیشه در اولویت بوده و جریان داشته باشد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند