ردکارپت فیلم به معرفی ۱۰ تا از بهترین موسیقی های متن فیلم در تاریخ سینمای جهان می پردازد.
۱۰- فیلم خوب، بد و زشت
فیلم The Good, the Bad and the Ugly
- کارگردان: سرجو لئونه
- نویسندگان: سرجو لئونه، لوچانو وینچنزونی و آگنوره اینکورووچی
- بازیگران: کلینت ایستوود، لی وان کلیف و ایلای والاک
- سال انتشار: ۱۹۶۶
- کشور: ایتالیا، اسپانیا و آلمان غربی
- فیلم The Good, the Bad and the Ugly در IMDb: امتیاز ۸.۸
انیو موریکونه؛ بار دیگر بهاین نام افسانهای بازگشتیم. پیشتر گفتیم او را بهخاطر خلق موسیقیهای متن فراموشنشدنی برای فیلمهای وسترن، بهویژه آنهایی که توسط سرجو لئونه، نام همیشه جاویدان سینما، کارگردانی شده بود، میشناسیم و حال از اثر تا ابد ماندگار وی خواهیم گفت؛ فیلم The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد و زشت). انیو موریکونه همچنین با کارگردانان سرشناس دیگری مانند جوزپه تورناتوره، برایان دی پالما، الیور استون و کوئنتین تارانتینو کار کرد. انیو موریکونه فقید جوایز بسیاری از جمله ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ گلدن گلوب، ۶ جایزهٔ بفتا و جایزهٔ موسیقی پولار را بهدست آورد.
سبک موسیقی موریکونه متمایز و مبتکرانه بود و اِلمانهای سبکهای کلاسیک، جَز، پاپ، راک و البته آوانگارد را درهمآمیخت. اشاره داشتیم که وی بسیار خلاق بود و اغلب از سازها و صداهای نامتعارف مانند سوت، گیتار الکتریک، سازدهنی، چنگ یهودی، صدای حیوانات، شلیک گلوله و صدای انسان برای خلق آثار خود بهره میبرد. تکنیکهای مختلف دنیای موسیقی را بهخوبی میشناخت، از بداههنوازی و فری سولو و میکروتونالیته گرفته تا موسیقی الکترونیک را تجربه کرد. او یکی از اعضای مؤسس گروه آوانگارد Improvvisazione Nuova Consonanza بود. مثالی از تأثیر وی بر هنرمندان بزنیم. ابرگروه فوقالعاده محبوب و مشهور Metallica که خوانندهٔ بینهایت دوستداشتنی این گروه، جیمز هتفیلد، از بعضی از تِمهای مشهور این فیلم در کنسرتهای «متالیکا» استفاده میکند. انیو موریکونه در فیلم «خوب، بد و زشت» با استفاده از یک ملودی دو نتی که سازهای مختلف برای هر یک از سه شخصیت اصلی خلق کردهاند، درنهایت صدایی چون صدای زوزهٔ یک کایوت را ایجاد کرد. او از فلوت برای شخصیت بلوندی، اوکارینا برای شخصیت اَنجل آیز و صدای انسان برای شخصیت توکو استفاده کرد. صداهایی متفاوت برای برانگیختن احساساتی چون تنهایی و مهجوریت شخصیتها و همزمان غرق کردن تماشاچی در مناظر غربِ وحشی و سرنوشتی که هر یک از شخصیتها دارند. یکی از معروفترین تِمهای اصلی تاریخ سینما، تمِ اصلی همین فیلم است که در تیتراژ ابتدایی و در طول فیلم پخش میشود. یکی دیگر از ویژگیهای موسیقی متن فیلم The Good, the Bad and the Ugly، استفاده از لایتموتیفها است که با شخصیتها، مکانها یا موقعیتهای خاصی مرتبط هستند. بهعنوان مثال، موریکونه برای هر یک از سه شخصیت اصلی یک لایتموتیف ساخت که هر زمان هر یک از این سه شخصیت اصلی در صحنه ظاهر میشوند یا عملی را انجام میدهند، لایتموتیفها در گوش تماشاچی زنگ میزنند. موریکونه همچنین برای دیگر اِلمانهای داستانی فیلم چون جنگ داخلی، جستجوی طلا و صحنهٔ حماسی و بینظیر گورستان، لایتموتیفهایی ساخت.
۹- فیلم رقصنده با گرگها
فیلم Dances with Wolves
- کارگردان: کوین کاستنر
- نویسندگان: مایکل بلیک
- بازیگران: کوین کاستنر، مری مکدانل، گراهام گرین، رادنی ای. گرانت و تانتو کاردینال
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- کشور: ایالات متحده آمریکا و بریتانیا
- فیلم Dances with Wolves در IMDb: امتیاز ۸
جان بری، آهنگساز و رهبر ارکستر بریتانیایی بود که موسیقی متن بیش از ۱۰۰ فیلم سینمایی و برنامهٔ تلویزیونی از جمله بسیاری از فیلمهای جیمز باند را نوشت و بسیاری از ما وی را با آهنگهای ماندگاری که برای مأمور ۰۰۷ ساخت بهیاد داریم، اما شاهکار وی چیز دیگری است؛ فیلم Dances with Wolves (رقصنده با گرگها) که فیلمی حماسی وسترن، محصول سال ۱۹۹۰ بهتهیهکنندگی، کارگردانی و البته نقشآفرینی کوین کاستنر است و این فیلم را باید هدیهٔ ابدی کوین کاستنر بهسینما و سینمادوستان خواند. جان بری در سال ۱۹۳۳ در یورکِ انگلستان متولد شد و جالب است بدانید در خانوادهای بزرگ شد که صاحب چندین سینما بودند. جان بری نواختن پیانو و ترومپت را در جوانی آموخت و گروه راک خود را با عنوان John Barry Seven در سال ۱۹۵۷ تشکیل داد. او تنظیم و تهیهکنندگی آثار خوانندگان پاپ آن دوران را تا مدتی انجام میداد و آدام فیث، یکی از خوانندگان انگلیسی است که تحت نظر جان بری، جان گرفت. جان بری خیلی زود وارد دنیای موسیقی فیلمهای سینمایی شد و باتوجهبه پیشینهٔ خانوادگی وی که مربوطبهسینما بود و علاقهٔ خودش بهآهنگسازی، بهترین انتخابی بود که میتوانست داشته باشد.
او موسیقی متن اولین فیلم مجموعهٔ جیمز باند را با عنوان Dr. No (دکتر نو) که محصول سال ۱۹۶۲ بود، تنظیم کرد و این آغازی برای سفری طولانی با این مجموعهٔ محبوب بود و جان بری آهنگسازی ۱۱ فیلم دیگر مجموعهٔ «جیمز باند» را ادامه داد و صدایی متمایز ساخت که مترادف با ژانر جاسوسی شد، تعریف ژانر جاسوسی شد. او برنده ۵ جایزهٔ اسکار برای موسیقی متنهای ماندگاری که ساخت شد؛ فیلم Born Free (آزاد) که فیلمی در ژانر ماجراجویی بهکارگردانی جیمز هیل بود و بازیگرانی چون ویرجینیا مکنا، بیل تراورز و جفری کین در آن ایفای نقش کردند (۲ اسکار در بخشهای بهترین قطعهٔ اورجینال و بهترین موسیقی متن فیلم) و فیلم معروف The Lion in Winter (شیر در زمستان) بهکارگردان آنتونی هاروی که در این فیلم بازیگران بسیار مطرحی چون پیتر اوتول، کاترین هپبورن، جان کستل و آنتونی هاپکینز در نقش ریچارد شیر دل، جین مرو و تیموتی دالتون و نایجل تری نقشآفرینی کردهاند. جایزهٔ اسکار دیگر وی مربوطبه فیلم زندگینامهای، درام و عاشقانهای با عنوان Out of Africa (خارج از آفریقا) به کارگردانی سیدنی پولاک است که این فیلم ۷ جایزهٔ اسکار، از جمله جایزهٔ اسکار بهترین فیلم را در سال ۱۹۸۵ بهدست آورد و مریل استریپ و رابرت ردفورد، دو بازیگر اصلی فیلم بودند. فیلم Dances with Wolves هم آخرین اسکار را برای جان بری بهارمغان آورد و از موسیقی متن این فیلم بگوییم.
جان بری سبک متمایز و میتوان گفت همهفنحریفی خود را وامدار اِلمانهای موسیقی جَز، کلاسیک، پاپ و فولکلور است و وی ترکیبشناسی قهار است. او اغلب از سازهای زهی، سازهای برنجی، سازهای کوبهای و صداهای الکترونیکی برای خلق اصوات اتمسفریک و دراماتیک استفاده میکرد. او همچنین در نوشتن ملودیهای خاطرهانگیز و تِمهای جذابی که با شخصیتها و داستانهای فیلمهایی که روی آنها کار میکرد، مهارت بالایی داشت و از سویی استاد تکنیک بود. بهعنوان مثال او از اوستیناتو (الگوی موسیقایی مکرر که برای ایجاد تنش و تعلیق استفاده میشود) در تِم «جیمز باند»، از یک موتیف چهار نتی که توسط گیتار الکتریک و سازی برنجی نواخته شده است برای ایجاد احساس خطر و هیجان استفاده کرد. سبک موسیقی جان بری تحت تأثیر از آهنگسازانی چون هنری مانچینی، برنارد هرمان، موریس راول و انیو موریکونه بود و اثرگذاری او و الهامبخش بودن آثارش را در اثر هنرمندان و آهنگسازانی چون هانس زیمر، دیوید آرنولد، تام یورک (خوانندهٔ بینظیرِ گروه بینظیر Radiohead) و گروه Portishead را شاهد و شنوا هستیم.
جان بری موسیقی باشکوه و رمانتیکی خلق کرد که با نمایش بینش و زیبایی درونی ساکنان اولیه آمریکا، دنیای پررمزوراز آنها را جانبخشی کرد. موسیقی متن فیلم Dances with Wolves دارای سه تِم اصلی است: تِم «جان دانبار»، تِم «عشق» و تِم «سفر». تِم The John Dunbar، ملودی آرام و نشاندهندهٔ تنهایی شخصیت اصلی و البته ارتباط زیبای او با طبیعت است و با تار و چنگ، و اغلب با یک فلوت سولو یا ساز ابوا همراه است. این تِم اولین مرتبه همراه آهنگِ آغازین فیلم میشود و در تمام مدت زمان فیلم، بهاشکال مختلف و در زمانهای مختلف، تکرار میشود. تِم Love، یک ملودی لطیف و پرشور است که بیانگر عشق بین شخصیت جان دانبار و زنی سفیدپوست در بین قبیلهای سرخپوست است. این تِم با تار نیز نواخته میشود اما در لِولی بالاتر و با شدتی بیشتر و میشود قطعهای با نام شخصیت زن؛ قطعهٔ Stands With a Fist Remembers و البته در قطعات اصلی «عشق» و «بدرود» اوج میگیرد و قطعهای که فیلم با آن بهپایان میرسد. تِم دیگر، تِم The Journeying است؛ ملودی قدرتمند و قهرمانانه که دست روی ماجراجویی شخصیت اصلی میگذارد و احساس خطری که با شکستن خط قرمزهای شخصی بهانسان دست میدهد. این تِم با سازهای برنجی، بهویژه فرنچ هورن (کُر)، نواخته میشود و ضرباتی ریتمیک دارد که حرکت و کنش را نشان میدهد. این تِم برای اولین مرتبه در قطعهٔ Journey to Fort Sedgewick شنیده شد و در صحنههای متعددی از سفر یا شکار فیلم استفاده میشود.
۸- فیلم گلادیاتور
فیلم Gladiator
- کارگردان: ریدلی اسکات
- نویسندگان: دیوید فرانزونی، جان لوگان و ویلیام نیکلسون
- بازیگران: راسل کرو، واکین فینیکس، کانی نیلسن، الیور رید، درک جاکوبی، جایمن هانسو و ریچارد هریس
- سال انتشار: ۲۰۰۰
- کشور: ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، مالت و مراکش
- فیلم Gladiator در IMDb: امتیاز ۸.۵
در چنین فهرستی، تکرار نامها اجتنابناپذیر است. پس بار دیگر بهاسطورهای زنده بازمیگردیم؛ هانس زیمر، آهنگساز و تهیهکنندهٔ موسیقی مشهور آلمانی که برخی از بهیادماندنیترین و خلاقانهترین موسیقیها را برای بیش از ۱۵۰ فیلم خلق کرده است. او در سال ۱۹۵۷ در فرانکفورتِ آلمان متولد شد و در نوجوانی به انگلستان رفت و در آنجا فعالیت خود را بهعنوان نوازنده در گروهها و پروژههای مختلف آغاز کرد. او برنده ۲ جایزهٔ اسکار، ۴ جایزهٔ گِرمی و یک گلدن گلوب برای کارهایش شده است. زیمر را با هنر ترکیب اصوات الکترونیکی و ارکستری در آثار شخصی و سینمایی وی میشناسند. هانس زیمر در اواخر دهه ۱۹۸۰ و بهدعوت بری لوینسون، کارگردان، تهیهکننده و هنرپیشه معروف و محبوب آمریکایی، و برای ساخت موسیقی متن فیلم زیبا و دوستداشتنی Rain Man (مرد بارانی) که اولین نامزدی اسکار را برای او بهارمغان آورد، بهکارخانهٔ رؤیاسازی، هالیوود، نقل مکان کرد. فلسفهٔ موسیقی هانس زیمر براساس کنجکاوی و تجربه است و او با سبکها، ژانرها، سازها و فناوریهای مختلف موسیقی آشنا است و میداند چطور تئوری را بهعملی تبدیل کند.
وی تحت تأثیر موسیقی فیلمهای انیو موریکونه بود که او را استاد و شخصِ الهامبخش خود میداند. هانس زیمر در جایی چنین گفته است که همواره در تلاش است با موسیقی خود داستانی را روایت کند و هدفش این است که احساسات و تِم داستانی فیلم و اتمسفر اثر را در موسیقی خود ثبت کند. او همچنین گفته است که دوست دارد با هر پروژه، خود را بهچالش بکشد و بیشتر و بیشتر در دنیای موسیقی غرق شود و اکتشاف کند هر آنچه تعریفی جدید در موسیقی مینامیم. او با کارگردانان کاربلد و صاحب سبکی چون کریستوفر نولان (که این شخص بهخوبی زیمر را بهچالش میکشد)، ریدلی اسکات، ران هاوارد و دنیس ویلنوو همکاری کرده است. اثری از وی را انتخاب کردهایم که در بخش موسیقی جوایزی آنچنان معروفی بهدست نیاورد (گلدن گلوب را بهدست آورد)، اما بهجرئت یکی از بهترین ساختههای هانس زیمر و البته با همکاری لیسا جرارد، خواننده و موسیقیدان استرالیایی است که همگان وی را با صدای کنترآلتو (کنترآلتو نام بازهای از صدا در موسیقی و گونهای از صدای زنانه در خوانندگی و اپرا است که آن را بمترین صدای زنانه میدانند) میشناسند و آن فیلم، فیلم تاریخی و حماسی Gladiator (گلادیاتور) بهکارگردانی سِر ریدلی اسکات است.
موسیقی متن فیلم «گلادیاتور» توسط هانس زیمر و لیسا جرارد ساخته شد. این موسیقی دارای ترکیبی از عناصر ارکسترال، فولکلور و الکترونیک و همچنین آوازهای خاص و متمایز جرارد است که رمزورازی معنوی را بهفیلم اضافه کرد. موسیقی متن فیلم Gladiator دارای لایتموتیفهایی است که شخصیتها و احساسات آنها را منعکس میکند، مانند اشتیاق شخصیت ماکسیموس بهخانوادهاش و طلبِ وصال همیشگی او در رسیدن بهآنها، شهوت شخصیت کمودوس برای قدرت و احساس شجاعت و افتخاری که گلادیاتورها پس از پیروزی در کولوسئومِ بزرگ بهدست میآورند و اعتمادبهنفسی که بهبالاترین درجهٔ خود میرسد. قطعهٔ Battle که این قطعه را در صحنهٔ ابتدایی فیلم میشنویم، جایی که ماکسیموس ارتش روم را دربرابر بربرهای ژرمن رهبری میکند؛ موسیقی قوی، سریع و حماسی با طبلهای کوبنده، سازهای برنجی و گروه کُر.
این آهنگ همچنین تِم Maximus را در دل دارد، تِمی با ملودی بسیار ساده، اما عجیب گیرا و تِمی که نشاندهنده قدرت و رهبری این شخصیت است. از طرف دیگر قطعهٔ Now We Are Free را داریم که در صحنهٔ نهایی فیلم پخش میشود، جایی که ماکسیموس دیگر در این دنیایی که خیلی وقت پیش دلزدهاش کرد، نیست و بهخانوادهٔ خود میپیوندد. موسیقی آهسته، آرام و احساسی است و آواز سوزناک لیسا جرارد در پسزمینهٔ ارکستری ملایم، اوج میگیرد. جالب اینجا که این آهنگ درواقع همان تِم ماکسیموس است که هر بار شکلی بهخود میگیرد و جایی صلحآمیزتر و امیدوارکنندهتر و جایی در اوج ناامیدی و خشم. موسیقی متن فیلم «گلادیاتور» یکی از بهترین آثار هانس زیمر است و لیسا جرارد هم با آواز خود، جان از تماشاچی میگیرد. موسیقی متن این فیلم بر بسیاری از موسیقیهای دیگر فیلمها در ژانر حماسی و تاریخی تأثیر گذاشته است.
۷- فیلم فهرست شیندلر
فیلم Schindler’s List
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- نویسندگان: استیون زایلیان
- بازیگران: لیام نیسون، بن کینگزلی و ریف فاینز
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- فیلم Schindler’s List در IMDb: امتیاز ۹
جان ویلیامز نمادی موسیقی متن در صنعت سینما است. چون بسیاری دیگر، نام وی باری دیگر تکرار شد و این بار با شاهکار سینمایی Schindler’s List (فهرست شیندلر) استیون اسپیلبرگ. جان تاونر ویلیامز، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست آمریکایی است که تعداد فراوانی از شاخصترین موسیقیهای تاریخ سینما را ساخته و نامی افسانهای در سینمای جهان از خود برجای گذاشته و همچنان استادانه بهتصاویر متحرک، روحِ موسیقی میدمد. جان ویلیامز بهدلیل همکاری با کارگردانی چون استیون اسپیلبرگ که از بهترینهای تاریخ سینما بود و است و ساخت موسیقی متن برای بسیاری از فیلمهای این کارگردان صاحب سبک همچون فیلم Jaws (آروارهها)، فیلم E.T. (ای. تی.)، مجموعه سینمایی Indiana Jones (ایندیانا جونز) و Jurassic Park (پارک ژوراسیک)، بسیار نامش بر سر زبانها آمد و برخی میگفتند این دو آنقدر از کار یکدیگر شناخت دارند که گویی کارگردان و سازندهٔ موسیقی متن فیلمهای اسپیلبرگ یک نفر است با دو نام. جان ویلیامز برنده ۵ جایزهٔ اسکار، ۲۵ جایزهٔ گرمی، ۷ جایزهٔ فیلم آکادمی بریتانیا و ۴ جایزهٔ گلدن گلوب شده است. جان ویلیامز، شکوه و زیبایی و لطافت موسیقی در سینما است و بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان تاریخ سینما شناخته میشود. او از لایتموتیفها بهزیبایی و استادانه استفاده میکند؛ لایتموتیفها در موسیقی متن فیلمهای سینمایی، تکرارشوندههایی هستند که شخصیتها، مکانها یا ایدهها را نشان میدهند. برای مثال، او آهنگ معروف Imperial March را برای شخصیت «دارث ویدر» در جنگ ستارگان یا تِم Hedwig را برای هری پاتر و دنیای جادوییاش ساخت. او از ژانرها و سبکهای مختلف موسیقی مانند کلاسیک، جَز، فولک و پاپ الهام میگیرد و اغلب عناصری از آثار آهنگسازان افسانهای دیگر چون ریچارد واگنر، گوستاو هولست، ایگور استراوینسکی و آرون کوپلند را بهکار میبرد.
آهنگسازی و رهبری ارکسترای فیلم Schindler’s List توسط جان ویلیامز ساخته شده است. در این موسیقی متن موی بر تن سیخکننده، ایتزاک پرلمن، بهعنوان نوازندهٔ ویولن حضور دارد که تِم اصلی و تکنوازیهای دیگر را در طول فیلم اجرا میکند. موسیقی متن این فیلم، برنده جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن، جایزهٔ بفتا برای بهترین موسیقی فیلم و جایزهٔ گِرمی برای بهترین موسیقی متن در بخش رسانههای تصویری شد. عنوان تِم اصلی برگرفته از عنوان فیلم و Schindler’s List است؛ ملودی دلهرهآور و سادهای که غم، اندوه و تراژدی هولوکاست و همچنین امید و انسانیت اعمال شخصیت بیهمتای شیندلر را بیان میکند. پرلمن بهاین تِم، عمقی گاه خفهکننده میدهد و از سویی احساس را در تماشاچی (شنونده/بیننده) زنده میکند و تضادی بین ویولن سولو و سایر گروه نوازندگی ایجاد میکند. تِم اصلی در اشکال مختلف در طول فیلم نواخته میشود و گاهی اوقات با سازهای مختلف و همچنین کمی نُتبازی که جان ویلیامز میکند همراه میشود تا منعکسکننده حالات و موقعیتهای متغیر شخصیتها باشد. موسیقی متن فیلم شامل اِلمانهایی از موسیقی یهودی سنتی چون موسیقی کلزمر، عامیانه و موسیقی مذهبی است. ویلیامز از سازهایی مانند کلارینت، سیمبالوم، آکاردئون و ماندولین برای ایجاد حس اصالت و هویت فرهنگی برای شخصیتهای یهودی استفاده کرد.
جان ویلیامز تضادی بین فضای تاریک و ظالمانهٔ رژیم نازی و فضای روشن و امیدوارکننده کارخانهٔ شیندلر ایجاد میکند و برای دستیابی بهاین تضاد از تکنیکهای موسیقی متفاوتی مانند کروماتیسم، آتونالیته و سکوت برای اولی و دیاتونیسم، تونالیته و ملودی برای دومی استفاده میکند. بهعنوان مثال، در قطعهٔ Auschwitz-Birkenau، ویلیامز از تکنیک مینیمال دْرُونِ، با حجم صدایی کم، اما با آکوردهای تیز و برنده و سازهای کوبهای برای ایجاد حسِ ترس و وحشت استفاده میکند، درحالیکه در قطعهٔ Schindler’s Workforce از یک موتیف زنده و موزون با سازهای بادی چوبی و زهی استفاده میکند تا بهحس انرژی و خوشبینی بهآینده یا حداقل همان زمان حال، برسد. موسیقی متن فیلم «فهرست شیندلر» متأثر از آثار دیگر آهنگسازان کلاسیک مانند باخ، موتزارت، بتهوون، مالر، شوستاکوویچ، بارتوک و پندرسکی است. ویلیامز با استفاده از سبکهای موسیقی آنها یا بهرهبری از موتیفهای آنها در موسیقی خود، بهاین آهنگسازان ادای احترام میکند. در کلامی، جان ویلیامز در فیلمی شاهکار، شاهکار خود را خلق میکند.
۶- فیلم ابدیت و یک روز
فیلم Eternity and a Day
- کارگردان: تئو آنجلوپولوس
- نویسندگان: تونینو گوئرا، تئو آنجلوپولوس، پتروس مارکاریس و جورجو سیلوانی
- بازیگران: برونو گانتس، ایزابل رنو و فابریتزیو بنتیوولیو
- سال انتشار: ۱۹۹۸
- کشور: فرانسه، ایتالیا، یونان و آلمان
- فیلم Eternity and a Day در IMDb: امتیاز ۷.۹
نوبت به النی کارایندرو رسید، آهنگساز بینظیر یونانی که بیشتر بهخاطر آهنگسازی فیلمهای کارگردان صاحب سبک یونانی، تئو آنجلوپولوس شناخته میشود و از موسیقی متن فیلم تا ابد شاهکار Eternity and a Day (ابدیت و یک روز) وی خواهیم نوشت. النی کارایندرو در ۲۵ نوامبر ۱۹۴۱ در دهکدهای کوهستانی در یونان مرکزی، بخوانید المپ، بهدنیا آمد. هنگامی که ۸ ساله بود، خانوادهاش به آتن نقل مکان کردند و وی نواختن پیانو آموخت، تاریخ و باستانشناسی خواند. در زمان حکومت نظامی یونان، او در پاریس زندگی میکرد و در رشتهٔ موسیقی اثنوموزیکولوژی (موسیقیشناسی قومی) و ارکستراسیون تحصیل میکرد. او همچنین با نوازندگان جَز بداههنوازی کرد و آهنگهای محبوبی نیز ساخت. الههٔ یونانی موسیقی، در سال ۱۹۷۴ بهشهر آتن بازگشت و لابراتواری برای سازهای سنتی تأسیس کرد. او همچنین بهعنوان تهیهکننده رادیو کار کرد و شروع بهساخت موسیقی برای تئاتر و سینما کرد. او از سال ۱۹۷۶ همکاری خود را با ECM Records آغاز کرد و آلبومهای زیادی از موسیقی خود منتشر کرد. او جوایز متعددی را برای آهنگهایش دریافت کرد، از جمله جایزهٔ پرمیو فلینی در سال ۱۹۹۲ و جایزهٔ یک عمر دستاورد جوایز جهانی موسیقی متن جشنواره گنت در سال ۲۰۲۱. النی کارایندرو برای ۱۸ فیلم بلند، ۳۵ نمایش تئاتر و ۱۱ سریال تلویزیونی و فیلم تلویزیونی موسیقی ساخته است.
او با کارگردانان زیادی مانند کریس مارکر، ژول داسین و مارگارت فون تروتا کار کرده است. معروفترین همکاری او با تئو آنجلوپولوس بود که در ۸ فیلم آخرش از سال ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۸ با او کار کرد. النی کارایندرو امضای خود را دارد و سبک وی روی موسیقی متن پدیدار میشود و طبقه گفتهٔ خودش بهدنبال ریتم درون تصاویر محرک بود. موسیقی او متأثر از موسیقی محلی یونان، موسیقی کلاسیک، جَز و موسیقی معاصر است. او اغلب از سازهای سنتی مانند سنتوری، لیرا، نی و کانونکی استفاده میکند. موسیقی او با ملودیهای غنایی، هارمونیهای غنی و عمق احساسی آن مشخص میشود. النی کارایندرو یکی از معتبرترین و تأثیرگذارترین آهنگسازان یونان و فراتر از آن است، در صدر است، تعریف هنر است، در کلامی موسیقی است. النی کارایندرو با زیبایی و رسایی موسیقی خود، قلب و روح بسیاری از مردم را تحت تأثیر قرار داده است. او یک هنرمند واقعی است که زندگی خود را وقف خلق موسیقی کرده که منعکسکننده دیدگاه او از جهان است.
موسیقی متن فیلم Eternity and a Day توسط النی کارایندرو، یکی از برجستهترین آهنگسازان مدرن یونان ساخته شده است. او از سال ۱۹۸۴ در بسیاری از فیلمهای آنجلوپولوس، با وی همکاری کرده است. وی برای ساخت موسیقی متن فیلم «ابدیت و یک روز» از سازهای عامیانه یونانی، بهویژه کلارینت، و دیگر آثار بومی که لحن شاعرانهٔ فیلم را منعکس میکند، استفاده کرده است. خوانندهٔ یونانی، ماریا فارانتوری برخی از اشعار دیونیسیوس سولوموس را در فیلم میخواند که الهامبخش شخصیت قهرمان داستان است. موسیقی تضادی بین حالوهوای بسیار غمانگیز و نوستالژیک فیلم و نگاه امیدبخش و شاعرانه نویسنده ایجاد میکند. تِم «ابدیت» که توسط ارکستر زهی و پیانو نواخته میشود، نشاندهندهٔ تلاش نویسنده برای جاودانگی ازطریق هنر و عشق او بههمسرش است. تِم «روز» را داریم که توسط کلارینت و گیتار نواخته میشود و سفر نویسنده با پسر و مواجهه او با واقعیت و انسانیت را همراهی میکند. تِم «دریا» که با چنگ و فلوت نواخته میشود و ارتباط نویسنده با سرزمین مادری و خاطرات او از همسرش را بهیاد میآورد و تِم «خداحافظی» که تکنوازی ویولن و ویولن سل است و پذیرش سرنوشت نویسنده و خداحافظی نهایی او با عزیزانش است. چهار قطعهای که تا ابدیت در ذهن تماشاچی زنگ خواهند زد. موسیقی فیلم «ابدیت و یک روز» یکی از بهترین آثار کارایندرو و یکی از زیباترین موسیقیهای ساخته شده در تاریخ سینما است. این فیلم عمق احساسی عجیبی دارد، غنای موسیقایی و هماهنگی آن با تصاویر بینظیر است و مضامین فیلم پیچیدگی آنچنانی ندارند و از درون تمام انسانها میگوید. موسیقی متن فیلم Eternity and a Day را میتوان گواهی بر استعداد و احساسات کارایندرو بهعنوان آهنگساز و همکاری پربار او با آنجلوپولوس بهعنوان یک فیلمساز در نظر گرفت.
تئودوروس آنجلوپولوس، کارگردان، فیلمنامهنویس و تهیهکننده فقید یونانی بود. تئودوروس آنجلوپولوس کارگردانی بود که زمانهٔ خود را شناخت و از درد جانکاه زیست در آن گفت. نماهای طولانی از شاخصههای این کارگردان بود، نماهای طولانیای که اغلب با وسواس زیاد و پیچیدگیهای خاصی طراحی شده بودند. وی کارگردانی آثاری تا ابد ماندگار در تاریخ سینما چون Voyage to Cythera (سفر به سیترا)، سهگانهٔ The Weeping Meadow (دشتِ گریان) و Ulysses’ Gaze (نگاه خیرهٔ اولیس) و همین فیلم را برعهده داشت. فیلم «ابدیت و یک روز» وی در سال ۱۹۹۸ میلادی در جشنواره جهانی فیلم کن فرانسه موفق بهدریافت نخل طلای بهترین فیلم از این جشنواره شد و همچنین برنده جایزهٔ ویژه هیئت داوران همین جشنواره شد. «ابدیت و یک روز» فیلمی درام محصول سال ۱۹۹۸ به کارگردانی تئو آنجلوپولوس و با بازی برونو گانز، ایزابل رنولد و فابریزیو بنتیوگلیو است. داستان فیلم در مورد نویسندهای در حال مرگ است که سعی میکند با کمک بهپسر جوان آلبانیایی که توسط قاچاقچیان انسان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، معنایی برای زندگی خود بیابد.
۵- فیلم داستان وست ساید
فیلم West Side Story
- کارگردان: رابرت وایز و جروم رابینز
- نویسندگان: ارنست لمان
- بازیگران: ناتالی وود، ریچارد بیمر، جرج چاکریس و ریتا مورنو
- سال انتشار: ۱۹۶۱
- کشور: ایالات متحده آمریکا
- فیلم West Side Story در IMDb: امتیاز ۷.۶
از بهترینها بنویسیم و نامی از لئونارد برنستین جاودانهای نبریم؟ لئونارد برنستین، موسیقیدان برجستهٔ آمریکایی و رهبر ارکستر، آهنگساز، پیانیست، مربی، نویسنده و البته انسانی بسیار انساندوست بود. او در سال ۱۹۱۸ در ماساچوست و در خانوادهٔ مهاجران یهودیِ روسی بهدنیا آمد. از کودکی نواختن پیانو را آموخت و در دانشگاه هاروارد، مؤسسه موسیقی کورتیس و مرکز موسیقی برکشایر تحصیل کرد. او اولین رهبر ارکستر آمریکاییتبار بود که در سال ۱۹۵۸ بهعنوان مدیر موسیقی فیلارمونیک نیویورک منصوب شد. لئونارد برنستین بهعنوان آهنگساز، هم برای سالن کنسرت و هم برای تئاترها موسیقی مینوشت. او ساخت سه سمفونی، موسیقی چندین باله و اپرا را نیز در کارنامه دارد. وی با ساخت موسیقی متن برای فیلم ماندگار On the Waterfront (در بارانداز) که مارلون براندوی جوان ستارهٔ آن فیلم بود، برنده جایزهٔ اسکار بهترین موسیقی متن شد. بااینحال، مشهورترین موسیقی متنی که همگان لئونارد برنستین را با آن فیلم میشناسند، فیلم موزیکال West Side Story (داستان وست ساید) است که اقتباسی مدرن از تراژدی عاشقانه رومئو و ژولیت در شهر نیویورک بود. لئونارد برنستین مربی پرشوری بود که همواره میخواست عشق خود را بهموسیقی با همگان بهاشتراک بگذارد. او سخنرانی میکرد، کتاب مینوشت و برنامههای تلویزیونی را میزبانی کرد و در آن برنامهها، موسیقی کلاسیک را بهمیلیونها نفر معرفی کرد.
او مفاهیم و تاریخ موسیقی را بهشیوهای جذاب و قابل دسترس با استفاده از سمپلهایی از آهنگسازان معروف و ژانرهای مختلف توضیح میداد. لئونارد برنستین همچنین دو فستیوال بینالمللی موسیقی بهنامهای مرکز موسیقی تانگلوود و جشنواره موسیقی شلزویگ-هولشتاین را ایجاد کرد که در آنها بهموسیقیدانانِ جوان از کشورها و فرهنگهای مختلف آموزش میداد. بسیار انساندوست بود و از جنبشهای مدنی بسیاری حمایت کرد. آرزوی صلح و خلع سلاح هستهای در سر داشت و تحقیقات در مورد یافتن درمانی برای بیماری ایدز دیگر دغدغهٔ ذهنی همیشگی این مرد بود. او کنسرتهایی را برای جمعآوری کمکهای مالی و آگاهی برای سازمانها و مؤسسات خیریه اجرا کرد و در کلامی، لئونارد برنستین فقید از تأثیرگذارترین، همهفنحریفترین و شریفترین موسیقیدانان قرن بیستم بود.
فیلم West Side Story، موزیکالی درخشان است که بههنرمندی لئونارد برنستین در خلق موسیقی متن و اشعاری از استفان ساندهیم ساخته شده است. موسیقی متن این فیلم برگرفته از عناصر موسیقی کلاسیک، جَز، لاتین و پاپ است. لایتموتیفها نشاندهندهٔ شخصیتها، گروهها یا ایدههای مختلف شخصیتهای داستان فیلم است. بهعنوان مثال، فاصله تریتون (یک صدای ناهماهنگ) با درگیری بین گروههای «جتها» و «کوسهها» همراه است، درحالیکه فاصلهٔ پنجم کامل (یک صدای همخوان) با عشق بین شخصیتهای تونی و ماریا همراه میشود. سنکوپ ریتمی نقش بسیار مهمی ایفا میکند و برخلاف ریتمهای معمول است و این باعث ایجاد حسِ تنش، هیجان و انرژی در موسیقی میشود. بهعنوان مثال، در قطعهٔ America، دختران پورتوریکویی با یک الگوی همزمان میخوانند که با ریتم مستقیم پسرها در تضاد است.
استفاده از چند تونالیته سبب ایجاد حسِ پیچیدگی، ابهام و تضاد در موسیقی میشود و لئونارد برنستین در فیلم با قطعهٔ Tonight آن را بهگوش تماشاچی میرساند، جایی که دو شخصیت تونی و ماریا هنگام برخورد در صحنههای مختلف، متفاوت میخوانند و سپس هماهنگ میشوند و این ویژگی پیشینهٔ متفاوت و احساسات مشترک آنها را منعکس میکنند. استفاده از ارکستراسیون و انتخابهای جذاب سازها و ترکیب این سازها برای تزریق رنگ بهاحساس، هنر لئونارد برنستین است. وی از یک ارکستر بزرگ استفاده کرد که شامل سازهایی چون ساکسیفون، گیتار الکتریک، زیلوفون و بونگو بود. موسیقی متن فیلم «داستان وست ساید» یکی از نوآورانهترین و تأثیرگذارترین موسیقیهای قرن بیستم است. موسیقی متن این فیلم بهدلیل غنا، تنوع و اصالت و توانایی آن در تقویت بارِ درام و احساسی فیلم مورد ستایش قرار گرفته است.
۴- فیلم شهر اشباح
فیلم Spirited Away
- کارگردان: هایائو میازاکی
- نویسندگان: هایائو میازاکی
- صداپیشگان: رومی هیراگی، میو ایرینو، ماری ناتسوکی و تاکشی نایتو
- سال انتشار: ۲۰۰۱
- کشور: ژاپن
- فیلم Spirited Away در IMDb: امتیاز ۸.۶
جو هیسایشی، آهنگساز، رهبر ارکستر و پیانیست مشهور ژاپنی است که همگان وی را با همکاری طولانیمدت با انیماتور و مرد افسانهای دنیای انیمیشن، هایائو میازاکی میشناسند و البته که جو هیسایشی با فیلمسازِ معروف، تاکشی کیتانو نیز همکاری کم نداشته است. جو هیسایشی برای بیش از ۱۰۰ فیلم و آلبوم انفرادی موسیقی ساخته است که شامل ژانرها و سبکهای مختلف است، اما اینجا از موسیقی متنی که وی برای شاهکار دنیای انیمه و سینما، Spirited Away (شهر اشباح) نوشت، خواهیم گفت. وی را باید یکی از ستونهای ساختههای ماندگار استودیو جیبلی/گیبلی دانست که در انیمههای معروف این استودیو چون Valley of the Wind (درهٔ باد)، My Neighbor Totoro (همسایه من توتورو)، Princess Mononoke (شاهزاده مونونوکه)، Howl’s Moving Castle (قلعهٔ متحرک هاول) و Ponyo (پونیو) نقشی مهم داشت و موسیقی متن این شاهکارها را نوشت.
هیسایشی با نام مامورو فوجیساوا در ناگانو کشور ژاپن و در سال ۱۹۵۰ بهدنیا آمد. او یادگیری ویولن را در سن چهار سالگی شروع و با اشتیاق زیادی که داشت بسیار سریع آموخت و از طرفی علاقهٔ بسیاری بهسینما داشت. او آهنگسازی را در کالج موسیقی کونیتاچی خواند و تحت تأثیر موسیقی مینیمالیست، الکترونیک و عصر جدید قرار گرفت. او نام مستعار جو هیسایشی را برای ادای احترام به بت خود کوئینسی جونز (آهنگساز، تنظیمکننده و تهیهکننده آمریکایی و برندهٔ ۲۷ جایزهٔ گرمی و تهیهکنندهٔ سه آلبوم مایکل جکسون) انتخاب کرد. هیسایشی جوایز و افتخارات متعددی را برای دستاوردهای موسیقی خود بهدست آورده است، از جمله ۹ جایزهٔ آکادمی کشور ژاپن، ۵ جایزهٔ جشنواره انیمهٔ توکیو، ۴ جایزهٔ جشنواره رکورد آواردز ژاپن، ۳ جایزهٔ دیسک طلای ژاپن، ۲ جایزهٔ جشنواره هنرهای رسانهای ژاپن و یک جایزه برای ساخت بهترین موسیقی متن جهانی. او همچنین نامزد دریافت ۲ جایزهٔ گلدن گلوب و یک جایزهٔ بفتا شده است. هیسایشی با ارکسترها و تکنوازان مختلفی در کنسرتهایی در سراسر جهان اجراهای بزرگی داشته است. هیسایشی یکی از تأثیرگذارترین و پرکارترین آهنگسازان فیلم و موسیقی کلاسیک در ژاپن و فراتر از ژاپن است. موسیقی او چنگ بر قلبِ میلیونها طرفدار زده و الهامبخش بسیاری از هنرمندان دیگر بوده است. او استاد خلق ملودیهای خاطرهانگیز، هارمونیهای غنی و صداهای متنوع است که احساسات و فضاهای مختلف را برمیانگیزند. این نابغهٔ ژاپنی در نوامبر سال ۲۰۰۹ مدال افتخار دولت ژاپن را دریافت کرد.
موسیقی متن انیمهٔ Spirited Away شامل ۲۰ قطعه است که توسط هیسایشی ساخته شده و توسط ارکستر سمفونیک «فیلارمونیک نیو ژاپن» اجرا شده است. بسته بهاتمسفر صحنهها، موسیقی از غنایی و غریب تا دراماتیک و پرتعلیق متغیر است. تِم اصلی فیلم One Summer’s Day است که در تیتراژ ابتدایی و چندین صحنه دیگر پخش میشود و ملودی ملایم و نوستالژیکی است که حس معصومیت و شگفتی دوران کودکی را تداعی میکند. تِم دیگری با نام The Dragon Boy، ریتمی تند و پرانرژی دارد که همراهبا صحنهای است که چیهیرو بر پشت هاکو سوار میشود و او بهیک اژدها تبدیل میشود. سازهای بادی برنجی، پرکاشن و سینثسایزر استخوانبندی این تِم هستند که حس ماجراجویی و هیجان را در گوشِ و دل تماشاچی ایجاد کردند. از سویی دیگر قطعهٔ Procession of Gods را داریم که آهنگی مرموز و عرفانی است و زمانی پخش میشود که چیهیرو شاهد ورود ارواح و خدایان مختلف بهحمام است و این قطعه با همکاری یک گروه کُر و استفاده از سازهایی چون فلوت و شامیسن و صدایی ناقوسمانند خلق شده است و هیسایشی تضادی بین دنیای باستان و دنیای مدرن را بهوجود میآورد.
دیگر قطعهٔ معروف، قطعهٔ Yubaba است که آهنگی تاریک و ترسناک است و زمانیکه چیهیرو با یوبابا، جادوگری که حمام را اداره میکند، ملاقات میکند، پخش میشود؛ پیانو بهآرامی زده میشود، سازهای زهی و صدایی بوقسان، حسِ تنش و خطر را ایجاد میکند. قطعهٔ آخری که از آن مینویسیم، قطعهٔ The Sixth Station است که قطعهای آرام و احساسی است و با رسیدن چیهیرو و هاکو بهایستگاه قطاری که بهخانه زنیبا میرسد، پخش میشود. پیانو، سازهای زهی و چنگ، حسِ آرامش و همزمان احساسِ عزم را نمایندگی میکنند. موسیقی متن انیمه Spirited Away، تعریفی از اصالت، زیبایی و تنوع است. آلبوم موسیقی متن اصلی و یک آلبوم تصویری از این انیمه منتشر شده است که هر دو میلیونها نسخه در سراسر جهان فروش داشتهاند.
۳- فیلم دکتر ژیواگو
فیلم Doctor Zhivago
- کارگردان: دیوید لین
- نویسندگان: بوریس پاسترناک و رابرت بولت
- بازیگران: عمر شریف و جولی کریستی
- سال انتشار: ۱۹۶۵
- کشور: ایتالیا، بریتانیا و ایالات متحده آمریکا
- فیلم Doctor Zhivago در IMDb: امتیاز ۷.۹
از موریس الکسیس ژار نوشتیم و همکاری با سِر دیوید لین برای ساخت موسیقی متن بینظیر فیلم «لارنس عربستان» و شهرتی بینالمللی که پیدا کرد و اولین اسکار خود را برای این فیلمِ ماندگارِ تاریخ سینما بهدست آورد. موریس الکسیس ژار، آهنگساز و رهبر ارکستر فرانسوی بود و وی را بیشتر بهخاطر همکاری با کارگردانی صاحبنام و مؤلفی چون دیوید لین میشناسند. دیگر فیلمی که این دو با کمک یکدیگر ساختند و موریس الکسیس ژار جایزهٔ اسکار را در بخش موسیقی متن بهدست آورد، فیلم Doctor Zhivago (دکتر ژیواگو) بود. وی بیش از ۱۵۰ موسیقی متن فیلم برای کارگردانان مشهوری همچون جان فرانکن هایمر، آلفرد هیچکاک، جان هیوستون، لوچینو ویسکونتی و پیتر ویر ساخت. او برنده ۴ جایزهٔ گلدن گلوب، ۳ جایزهٔ بفتا، یک جایزهٔ گِرمی شد و البته یک ستاره در پیادهروی مشاهیر هالیوود بهنام وی ثبت شده است. موریس الکسیس ژار در سال ۲۰۰۹ در سن ۸۴ سالگی در لس آنجلس درگذشت. او پدر ژان میشل ژار، نوازنده الکترونیک و پدرخواندهٔ کوین ژار فیلمنامهنویس بود.
موریس الکسیس ژار از نامهای تکرارنشدنی در تاریخ دنیای موسیقی و عمدتاً موسیقی ارکسترال است که یک گروه سمفونیک بزرگ برگرفته از تار، سازهای بادی چوبی، سازهای برنجی، سازهای کوبهای، چنگ و پیانو را مدیریت میکرد. موریس الکسیس ژار برای ساخت موسیقی متن فیلم «دکتر ژیواگو» از برخی سازهای قومی مانند بالالایکا، ماندولین و آکاردئون برای تداعی فضای روسی داستان استفاده کرد و استادانه این کار را انجام داد. دو تِم، تِمهای اصلی و استخوانبندی موسیقی متن فیلم هستند؛ تِم عشق و تِم لارا. تِم عشق یک ملودی پرشور و فراگیر است که نمایانگر عاشقانهٔ دلنشین بین دو شخصیت یوری ژیواگو و لارا آنتیپوا است. تِم لارا نیز آهنگی ظریف و دلخراش است که با شخصیت لارا و گذشتهٔ او مرتبط است. این دو تِم اغلب درهم تنیده شده و بار اعظم بخشِ موسیقی متن فیلم را بر دوش دارند و منعکسکنندهٔ پیچیدگی و تراژدی روابط انسانی هستند. این موسیقی متن همچنین دارای برخی از موسیقیهای منبع و مرجع، مانند آهنگهای محلی، طبل و مارشهای نظامی و والس است که توسط نوازندگان دیژتیک (نوازندگان هر صدایی که در فیلم میشنویم و ارتباطی با موسیقی دارد) در فیلم پخش میشود. ترانههایی میشنویم که وظیفهٔ خلق تضاد را دارند و همزمان پیشینهٔ تاریخی و اجتماعی داستان را برجسته میکنند. موسیقی متن فیلم Doctor Zhivago، یکی از بهترین آثار ژار و یکی از بهیادماندنیترین موسیقیهای فیلم در تمام دوران در نظر گرفته میشود و بهدلیل تأثیر عاطفی، غنای موسیقایی و انسجام موضوعی، همواره مورد تحسین و ستایش قرار گرفته است. بار دیگر به تِم لارا بازگردیم و بگوییم که این تِم فوقالعاده، بهطور خاص بهیک استاندارد در دنیای موسیقی متن فیلمهای بعد از «دکتر ژیواگو» تبدیل شد و بسیاری از هنرمندان از آن الهام گرفتهاند.
سِر دیوید لین، کارگردان، تهیهکننده، فیلمنامهنویس و تدوینگر برجسته فیلم اهل انگلستان بود. دیوید لین ۲ بار برنده جایزهٔ اسکار شده است، مرتبهٔ اول با ساخت فیلم The Bridge on the River Kwai (پل رودخانه کوای) و بار دوم نیز با فیلم «لورنس عربستان». دیوید لین فیلم «دکتر ژیواگو» را در سال ۱۹۶۵ ساخت و این درام بیهمتا برنده ۵ جایزهٔ اسکار شد. فیلم براساس رمانی با همین عنوان، اثر بوریس پاسترناک و با بازی عمر شریف و جولی کریستی در نقشهای اصلی ساخته شد. جالب است بدانید بهاین فیلم تا سال ۱۹۹۴ اجازهٔ نمایش در روسیه داده نشد.
۲- فیلم پدرخوانده
فیلم The Godfather
- کارگردان: فرانسیس فورد کاپولا
- نویسندگان: ماریو پوزو و فرانسیس فورد کاپولا
- بازیگران: مارلون براندو، آل پاچینو، جیمز کان، رابرت دووال و دایان کیتن
- سال انتشار: ۱۹۷۲
- کشور: ایالات متحده آمریکا، بریتانیا، کانادا و ژاپن
- فیلم The Godfather در IMDb: امتیاز ۹.۲
اسطورهای دیگر از ایتالیا، نینو روتا، آهنگساز پرکار و تحسینشدهٔ ایتالیایی بود که بیشتر بهخاطر موسیقی متن فیلمهایش برای ابرکارگردانانی همچون فدریکو فلینی، لوچینو ویسکونتی و فرانسیس فورد کاپولا شناخته شد و همچنین پیانیست، رهبر ارکستر و شخصی آکادمیک در دنیای اپرا، باله و دیگر آثار ارکسترال بود و در مجالل مهم و بیشتر سینمایی همواره حضور داشت. نینو روتا در ۳ دسامبر سال ۱۹۱۱ در شهر میلان و در خانوادهای موسیقیدان بهدنیا آمد؛ کودکی اعجوبه که اولین اوراتوریو (یک ساختهٔ موسیقایی بزرگ برای اجرا بهوسیله ارکستر، گروه کُر و تکنوازان است و متن ارتوریو غالباً براساس متون کتاب مقدس است و روایت لازم برای حرکت از صحنهای بهصحنه دیگر بهوسیله صداهای گوناگونی تأمین میشود) و اپرای خود را در سن ۱۳ سالگی ساخت. او در کنسرواتوار میلان تحصیل کرد و سپس به آمریکا رفت و در آنجا بورسیه تحصیلی مؤسسه کرتیس فیلادلفیا را گرفت و رهبری اکستر را نزد فریتز راینر و آهنگسازی را نزد روزاریو اسکالرو آموخت. نینو روتا در سال ۱۹۳۲ به ایتالیا بازگشت و پایاننامهای دربارهٔ آهنگساز عصر رنسانس، جوزفو زارلینو نوشت.
روتا در سال ۱۹۳۷ مدرک ادبیات را از دانشگاه میلان دریافت کرد. او نوشتن موسیقی فیلم را در دهه ۱۹۳۰ آغاز کرد و با بسیاری از فیلمسازان ایتالیایی و بینالمللی همکاری کرد. او بیش از ۱۵۰ موسیقی را در کارنامه خود دارد، از جمله آثار کلاسیکی همچون فیلم La Strada (جاده) فدریکو فلینی، فیلم La Dolce Vita (زندگی شیرین) باز هم همکاری با فلینی، فیلم Romeo and Juliet (رومئو و ژولیت) که کارگردان آن نسخهٔ اقتباسی فرانکو زفیرلی بود و البته فیلمی که بهآن میپردازیم و شاهکار ابدی تاریخ سینما، فیلم The Godfather (پدرخوانده) بهکارگردانی فرانسیس فورد کاپولا. نینو روتا همچنین ۱۰ اپرا، ۵ باله و دهها اثر دیگر برای ارکستر، کُر و گروههای مجلسی ساخت. او برای نمایشهای ویسکونتی، زفیرلی و ادواردو دی فیلیپو نیز موسیقی نوشت. نینو روتا در ۱۰ آوریل سال ۱۹۷۹ در شهر رم و در سن ۶۷ سالگی درگذشت. او همواره بهعنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان فیلم در تمام دوران شناخته میشود و جوایز و افتخارات بسیاری را برای آثار ارزشمند خود دریافت کرد.
موسیقی نینو روتا برای فیلم The Godfather یکی از نمادینترین و تأثیرگذارترین موسیقی متن فیلمهای عصر سینما است. دارای انواع سبکها و تِمهای موسیقی است که شخصیتها، تنظیماتِ فنی و تصویری و احساسات کلی تماشای فیلم را منعکس میکند. «والس پدرخوانده» تِم موسیقی اصلی فیلم است که توسط یک ترومپت سولو در تیتراژ ابتدایی و در طول فیلم نواخته میشود. ساختهشده برای شخصیتی تکرارناپذیر و دیوانهوار دوستداشتنی ویتو کورلئونه، پدر سالخورده خانوادهای مافیایی و همواره انتقال حس نوستالژی او برای وطن و گذشتهاش. والس یک فرم رقص سنتی ایتالیایی است که حس ظرافت، جذابیت و عاشقانگی را القا میکند. بااینحال، این ملودی همچنین دارای لحنی تاریک و مالیخولیایی است که نشاندهندهٔ خشونت و تراژدی است که زندگی ویتو کورلئونه را احاطه کرده و لحظهای او را آرام نمیگذارد.
از یک تِم اصلی دیگر نیز بگوییم و مابقی را بهشما واگذار میکنیم که فرصتی برای چندباره تماشای این سهگانهٔ الهی باشد. تِم «عشق» که تِمی عاشقانه و احساساتی است و با داستانهای عاشقانه مایکل و کِی و بعدها مایکل و آپولونیا همراه است. این آهنگ توسط یک ابوا (معمولاً در موسیقی کلاسیک غربی بهکار میرود و ابوا تقریباً دارای ۶۵ سانتیمتر طول، کلیدهای فلزی و سوراخهای مخروطیشکل است که صدا با دمیدن در آن تولید میشود.) یا فلوت سولو و چنگنوازی در پسزمینه خلق شد. تِم براساس آهنگی با نام Speak Softly Love با ترانهای از لری کوسیک و خوانندگی اندی ویلیامز که در آلبوم موسیقی متن فیلم موجود است، خوانده شد. این تِم عاشقانه بیانگر لطافت و معصومیت عشق و همچنان شکنندگی و اندوه آن دربرابر خیانت و مرگ است. تنها بهبرخی از ویژگیهای اصلی موسیقی متن فوقالعاده نینو روتا برای The Godfather پرداختیم. موسیقی او بهداستان عمق میدهد، بهشخصیتها جان میبخشد و مضامین فیلم را مملو از غنا میکند. جالب است بدانید موسیقی متن قسمت اول سهگانهٔ «پدرخوانده» از اسکار محروم شد، اما بعداً و قسمت دوم برنده جایزهٔ اسکار شد که البته تغییراتی نسبت بهنسخهٔ ابتدایی داشت.
۱- فیلم سینما پارادیزو
فیلم Cinema Paradiso
- کارگردان: جوزپه تورناتوره
- نویسندگان: جوزپه تورناتوره و ونا پائولی
- بازیگران: فیلیپ نوآره، ژاک پرن و آنتونلا آتیلی
- سال انتشار: ۱۹۸۸
- کشور: ایتالیا و فرانسه
- فیلم Cinema Paradiso در IMDb: امتیاز ۸.۵
از انیو موریکونه نوشتیم و هر اندازه بنویسیم، کافی نیست. آهنگساز، رهبر ارکستر و نوازنده مشهور ایتالیایی که برای بیش از ۵۰۰ فیلم و برنامه تلویزیونی در سبکهای مختلف موسیقی نوشت. او در سال ۱۹۲۸ در شهر رم بهدنیا آمد و موسیقی را نزد پدرش که نوازنده ترومپت بود، آموخت. او کار خود را بهعنوان تنظیمکننده برای RCA Victor آغاز کرد و مدتی هم گوسترایتر برای فیلمها و تئاترها بود. موریکونه بهخاطر خلق موسیقیهای متن فراموشنشدنی برای فیلمهای وسترن، بهویژه آنهایی که توسط سرجو لئونه، نام همیشه جاویدان سینما، کارگردانی شده بود، مانند فیلم The Good, the Bad and the Ugly (خوب، بد و زشت)، فیلم Once Upon a Time in the West (روزی روزگاری در غرب) و فیلم Once Upon a Time in America (روزی روزگاری در آمریکا) بهشهرت جهانی دست یافت. انیو موریکونه همچنین با کارگردانان سرشناس دیگری مانند جوزپه تورناتوره، برایان دی پالما، الیور استون و کوئنتین تارانتینو کار کرد. وی برای آثار بدون تاریخ انقضای خود، جوایز بسیاری از جمله ۲ جایزهٔ اسکار، ۳ جایزهٔ گلدن گلوب، ۶ جایزهٔ بفتا و جایزه موسیقی پولار را بهدست آورد. این خالقِ بزرگ دنیای موسیقی و بهخصوص موسیقی متن، در سال ۲۰۲۰ و در سن ۹۱ سالگی درگذشت.
از دنیای وسترن و حماسی کمی فاصله بگیریم و بهنماد نوستالژی در تاریخ سینما، فیلم بدون تاریخ مصرف Cinema Paradiso (سینما پارادیزو) جوزپه تورناتوره بپردازیم. انیو موریکونه یکی از تحسینشدهترین و تأثیرگذارترین آهنگسازان فیلم در تمام دوران است و در این فیلم، یکی از تحسینشدهترین و تأثیرگذارترین آثار خود را برجای گذاشت. شاید بتوان گفت، موسیقی فیلم Cinema Paradiso گل سر سبد آثار موریکونه است و در حالوهوای نوستالژیک و رمانتیک فیلم، بهزیبایی تاروپود بسته است. تِم اصلی که در ابتدا و انتهای فیلم پخش میشود، ملودی ساده اما ظریفی است که معصومیت و شگفتی دوران کودکی را تداعی میکند و با تکنوازی پیانو و البته همراهی تار و فلوت اجرا میشود و همچنین بهعنوان یک موتیفلایت در سراسر فیلم استفاده میشود و ناقوسِ آن در تغییرات و ترتیبهای زمانی بهصدا درمیآید. فیلم تِم بیهمتا کم ندارد و یکی دیگر، تِم عشق است که در صحنهای که قهرمان جوان، شخصیت سالواتوره، اولین عشق خود، شخصیت النا را در مقابل پردهٔ سینما ملاقاتی گرم میکند، نواخته میشود.
جالب است بدانید این تِم توسط آندریا موریکونه، پسر انیو موریکونه که در آن زمان ۱۸ سال داشت، ساخته شده است؛ قطعهای غنایی و بهجاننشین که غم و اندوه و جدایی و تبِ عشق در جوانی را یادآور است و تکنوازی فلوت و گروه کُر، پایههای اصلی آن هستند. موسیقی متنِ موریکونه همچنین شامل چندین تِم دیگر است که جنبههای مختلف زندگی و شخصیت سالواتوره را منعکسگر هستند، چون بلوغ او، حرفهاش بهعنوان یک فیلمساز، دوستیاش با آلفردو و دلتنگی غریبانهاش برای زادگاهش. موریکونه از سازها و سبکهای مختلف برای ایجاد یک پالت موسیقی غنی و متنوع، از کلاسیک تا جَز و پاپ استفاده میکند. او همچنین گزیدههایی از موسیقی فیلمهای معروفی چون Gone with the Wind (بربادرفته)، La Dolce Vita (زندگی شیرین) و Casablanca (کازابلانکا) بهموسیقی متن فیلم تورناتوره اضافه میکند که بهغایت زیبا بر داستان مینشینند.
بدون دیدگاه